توضیح مختصری پیرامون اومانیسم داده شود؟
توضیح مختصری پیرامون اومانیسم داده شود؟
سوال
توضیح مختصری پیرامون اومانیسم داده شود؟
پاسخ
اساس تفکّر اومانیستی بر ارج نهادن به مقام و منزلت انسان میباشد و از آنجا که فشار و اختناق کلیسای قرون وسطی ارزش و حیثیت انسانی افراد را خدشه دار نموده بود و به نام مذهب، آزادی و اختیار انسانها را از آن سلب کرده بود نهضت ادبی ـ فلسفی اومانیستی در صدد اعاده حیثیّت انسان به عنوان موجودی آزاد و مختار برآمد و به مقابله با ارباب کلیسا پرداخت و چنین بود که تلقی اومانیستها از تنافی دین و آزادی به گسستگی کامل آنان از دین الهی انجامید تا جایی که در مسیر شکلگیری تفکّر اومانیستی آنان در مبنای آگاهی و معرفت نیز به «من» انسانی بسنده نمودند!
شایان توجّه است که فلسفه اومانیستی در مسیر خود دچار تناقضی عجیب گردید به این ترتیب که طرح ارزش و منزلت انسان در نهایت به پوچی و بیارزشی آدمی منجر گردید و از طریق طرح اختیار و آزادی آدمی، جبر و اسارت بشر تحقق یافت و این همه از آنجا نشأت گرفت که انسان در مقام مبنا و خواستگاه معرفت، به خلقِ انسان و جهان بریده از تعالیم آسمانی پرداخت و حتی در زمینه علم و آگاهی نیز دچار تناقض گردید.
برای آشنایی بیشتر، به طرح دیدگاه اومانیستها در خصوص برخی از موضوعات میپردازیم:
الف: آزادی و اختیار: جنبش اومانیستی راه حلی جهت مقابله با فشار و استبداد سردمداران کلیسا در قرون وسطی بود و تصمیم داشت تا دیگربار اختیار انسان را که سران روحانی کلیسا به کلّی از وی سلب کرده بودند به او باز گرداند آنها قصد داشتند تا دست کسانی را که ادعا داشتند بین انسان و خدا، و زمین و آسمان واسطه هستند (امّا خود از هیچ بیعدالتی فروگذار نمیکردند) کوتاه کنند و خود بر قلمرو زندگی خویش حکومت کنند لذا بر خودمختاری و خودرهبری انسانی تأکیدی افراطی مینمودند.[1]
ب: طبیعت گرایی: جنبش مزبور در صدد بود تا لذائذ مربوط به طبیعت جسمانی را در مقابل توجّه افراطی به جنبه روحانی «در نظام کلیسا» مطرح سازد و حتی آن لذائذ را هدف نهایی فعالیتهای بشری تلقی نماید تا جایی که این جنبش اصولاً نقش زهد و پرهیزکاری را عامل منفی در کسب لذت و سود میداند. از طرف دیگر عدّهای از اومانیستها معتقد شدند خرد آدمی که از نظر آنان برابر خرد خدا بود قدرت حکومت و فرمان روایی بر انسان و نظام بشری را داراست.
ج روانشناسی: انسان به عنوان یک فرد و موجودی یگانه و منحصر به فرد است و باید به همین صورت به وسیله روانشناسان و روان پزشکان شناسایی و درمان شود … هر فردی به خاطر زندگی و اعمالش مسئول است و میتواند در هر زمان به طوری از طریق آگاهی و اراده خلاقانه در نظرات و رفتارش تغییر ایجاد کند. مفهوم خویش برای بیشتر روانشناسان اومانیست یک نقطه محوری میباشد.
د: مذهب: در این نظام بر شایستگی شخصیتی افراد انسانی تأکید دارد امّا این اصطلاح در بردارنده ایمان به خداوند نیست در حالی که حلقه مشخصی، مبتنی بر بیخدایی در اومانیسم به چشم میخورد که از اشکال مختلف مذهبی به منظور ترویج ارزشهای شخصی انسانی نیز استفاده میشود.
هـ ـ مدارا: در تساهل و مدارای اومانیستی تمام صاحبان عقاید به وحدت عقیده فرا خوانده میشوند خواه عقیده فلسفی باشد یا دینی؛ و اگر دینی است، خواه توحیدی باشد و یا بتپرستی و خرافات.[2]
سرانجام تفکّر اومانیستی:
هنگامی که معیار و میزان همه چیز انسان قرار گرفت ملاک خوبی و بد نیز به تعداد افراد انسانی متعدد شد و سرانجام مفاهیمی مانند خیر و شرّ، حق و باطل، عدالت و ظلم و… معنای خود را از دست داد. سیر نهیلیسم اروپایی بعد از نیچه را «هرمان رانوسینیک» چنین شرح میدهد؛ در آغاز قرن بیستم، تکیه بر فردیت و آزادی شخصی موجب انکار هر آرمان عینی نظام ارزشی گردید. این مرحله را میتوان «غیر واقعی ساختن واقعیت» نامید و آثار آن را در انزوا، گوشهگیری افراد و از هم پاشیدن آخرین پیوندهای آرمانی… به طور کلّی در نفی همه ارزشهای فرهنگی بشر به خوبی میبینیم در چنین وضعی انسان خود را پایبند هیچ چیز نمیداند و بیخیال زندگی میکند. انسان دیگر نه ایمان به خدا دارد نه به کفر و بیایمانی، نه بر ضد اولی میشود و نه به دیگری پناه میبرد و حتی از بحث درباره این مفاهیم هم بیزار است، دیگر نه نیکی برایش معنی دارد نه بدی نه خودش را مسئول میداند نه گناهکار، و نه مکلف به تکلیفی خاص و به همین مناسبت نه اصلاح طلب است نه انقلابی، نه خوش بین نه بدبین، نه اخلاقی نه ضد اخلاق، نه به مشیت الهی اعتقاد دارد نه به جبر زمانه، به عبارت دیگر در بیتعهدی محض به سر میبرد.[3]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ تونی، دیویس، اومانیسم، عباس مخبر.
2ـ لوگوف، ژاک، روشن فکران قرون وسطی.
3ـ بابک، احمد، مدرنیته و اندیشه انتقادی.
4ـ نوروزی، حسین علی، صورت بندی مدرنیته.
5ـ بیات، عبدالرسول، فرهنگ واژهها، قم، انتشارات مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی.
پی نوشت ها:
[1] . صانعپور، مریم، نقدی بر مبنای معرفت شناسی اومانیستی، مؤسسه فرهنگی دانش، چاپ اوّل، 1378، ص10.
[2] . همان، از ص 23 تا 29.
[3] . همان، ص115.
توضیح مختصری پیرامون اومانیسم داده شود؟ / مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم