دیدگاه اسلام در مورد ناسیونالیسم را توضیح دهید؟
دیدگاه اسلام در مورد ناسیونالیسم را توضیح دهید؟
سوال
دیدگاه اسلام در مورد ناسیونالیسم را توضیح دهید؟
پاسخ
واژه ناسیونالیسم (ملیگرایی یا ملیت باوری) امروزه در ادبیات سیاسی به معنای آگاهی ملی و احساس تعلق به یک ملت مشخص که با ویژگیهای خاص از سایر ملتها متمایز شده است به کار میرود. ناسیونالیسم مستلزم وفاداری و علاقه پرشور افراد به مفهوم ملت و عناصر خاصی چون نژاد، زبان، نمادها، سنتها و ارزشهای اجتماعی و اخلاقی و به طور کلی فرهنگ ملی، و اعتقاد به برتری آنها بر عناصر سایر ملتها است. عناصری چون وفاداری به خاک و دولت و فداکاری برای آن و تجلیل از آن نیز از ارکان ناسیونالیسم تلقی میگردد.[1]
نقد و بررسی:[2]
1ـ ناسیونالیسم در طول تاریخ خود در عرصه فلسفه و اخلاق اعتراضات زیادی را برانگیخته است حتی در یونان باستان نیز سوفسطائیان با ناسیونالیسم مخالفت میکردند. رواقیون نیز بر برابری همه افراد بشر تأکید داشتند به طور کلی، ناسیونالیسم با ادعاها و آرمانهای جهانگرایانه و برابریطلبانه بشر سازگاری ندارد و به همین خاطر فیلسوفان اخلاق روی خوبی به آن نشان ندادهاند. اصولاً به لحاظ عقلی و اخلاقی و همچنین از لحاظ آموزههای دینی ـ اگر چه علاقه به وطن و ملیت مورد نهی نیست اما ـ هیچ ملاکی برای برتری یک ملت بر سایرین وجود ندارد. دین اسلام نیز با طرح مفهوم «امت» و «حکومت جهانی موعود» بر نوعی اندیشه فراملیتی مبتنی بر ایمان مشترک صحه میگذارد.
2ـ در تفکرات ملتگرایانه، مبانی و عوامل تشکیلدهنده یک ملت نیز نامشخصاند سرزمین، نژاد، زبان، و پیوندهای تاریخی، هیچ کدام نمیتوانند ملاکهای ثابت تلقی شوند و بنابراین اصل ملیت یک اصل مبهم به نظر میرسد و میتوان گفت ریشه در احساسات رمانتیک انسان دارد و چندان مبانی عقلانی کافی برای آن نمیتوان یافت.
3ـ به رغم سستی مبانی عقلی و فلسفی ناسیونالیسم میتوان به لحاظ عملی برای آن در برخی جوامع کارکردهای مثبتی نظیر انسجام ملی در برابر تجاوز خارجی، ایجاد یک هویت منسجم، کمک به رشد و توسعه کشورها و دولتها در نظر گرفت اما همیشه باید خطرات ناسیونالیسم افراطی را جدی گرفت که جامعه را به جنگ و ستیزهجویی میکشاند و همچنین باید تمایز جدی میان ناسیونالیسم اقتدارگرا و دموکرات را در نظر گرفت.
4ـ به طور کلی ناسیونالیسم در تلاش برای ایجاد یک هویت جدید برای بشر است چه بسا از راه هویت ملی و از طریق غرور و افتخارات ملی و پیشینه تاریخی استمداد میجوید تا بخشی از بحران هویت بشر امروز را کاسته و برای آنها نوعی انسجام ایجاد کند! اما بر خلاف ادعای دوران مدرن ـ مبنی بر عقلگرایی و اسطورهزدایی ـ به شدت در راه اهداف خود از قدرت افسانهها، نمادها، احساسات، فرهنگ و زبان مشترک، و حتی از سنت و نیز گرایشهای رمانتیک بهره میجوید.
اشکالات شهید مطهری بر ناسیونالیسم[3]
1. گرایش به جنبههای قومی و ملی در زبانهای اروپایی، ناسیونالیسم خوانده میشود و اشکال بزرگش این است که بر عواطف و احساسات قومی و ملی متکی است نه بر عقل و منطق.
2. در دین اسلام ملیت و قومیت به این معنای مصطلح امروزیی هیچ اعتبار ندارد. بلکه این دین به همه ملتها و اقوام مختلف جهان به یک چشم نگاه میکند و از آغاز دعوت اسلامی به ملت و قوم خاصی اختصاص نداشته است و همیشه کوشیده تا با وسایل مختلف ریشه ملتپرستی و تفاخرات قومی را از بیخ و بن برکند.
3. ناسیونالیسم در عصر حاضر خرافهای بیش نیست. امروزه در جهان، ملل گوناگونی وجود دارد و آنچه آنها را به صورت ملت واحد درآورده است زندگی مشترک و قانون و حکومت مشترک است نه چیز دیگر از قبیل نژاد، زبان، … بلکه حقیقت این است که ادعای جدا بودن خونها و نژادها خرافهای بیش نیست. نژادهای سامی و آریایی در اثر کثرت اختلاط و امتزاج و نقل و انتقال، دیگر به صورت مستقل و خالص پیدا نمیشود به طوری که بسیاری از مردم ایران فارس زبان هستند یا عربند یا ترک یا مغول، همچنانکه بسیاری از اعراب نیز از نژاد ایران یا ترک یا مغول هستند بنابراین اگر بخواهیم نژاد را ملاک همه چیز قرار دهیم بیشتر مردم ایران را باید غیرایرانی بدانیم و بسیاری از مفاخر را از دست بدهیم و از این راه بزرگترین ضربه را بر ملیت ایرانی زدهایم.
4. ملیت یک نوع «خودخواهی» است که از حدود فرد و قبیله تجاوز کرده و شامل افراد یک ملت شده است و خواه ناخواه عوارض اخلاقی خودخواهی مثل عجب، تعصب، ندیدن عیوب خود در سطح ملی، بزرگتر دیدن خوبیهای خود، تفاخر و امثال اینها را به همراه دارد.
5. ناکارآمد بودن ناسیونالیسم در قرون جدید: در مبارزاتی که در قرن 20 به وسیله مسلمانان بر ضد استعمار صورت گرفت و منتهی به نجات آنها از چنگال استعمار شد عامل اسلام بیش از عوامل دیگر مؤثر بوده است از قبیل مبارزات الجزایر، اندونزی، کشورهای عربی و پاکستان، و از طرف دیگر شکست اعراب در جنگ با اسرائیل به خاطر این بود که اصولاً پای اسلام داخل این مبارزه نشده بود یعنی اسلام نبود که با اسرائیل میجنگید بلکه عرب بود که با صهیونیسم میجنگید و شکست خورد.[4]
6. مانع وحدت و عامل جدایی است: حقیقت این است که مسأله ملیتپرستی در عصر حاضر برای جهان اسلام مشکل بزرگی به وجود آورده است گذشته از اینکه فکر ملیتپرستی بر خلاف اصول تعلیمات اسلامی است (زیرا از نظر اسلام همه عنصرها علیالسواء هستند) این فکر مانع بزرگی برای وحدت مسلمانان است. اسلام در گذشته از ملل مختلف و گوناگون بر اساس فکر و عقیده و ایدولوژی واحد جامعه اسلامی را به وجود آورد. این جامعه واحد اکنون نیز واقعاً وجود دارد که دارای فکر واحد، آرمان واحد و احساسات واحد میباشد و همبستگی نیرومندی میان آنان حکمفرما است و این جداییها که شاهد آن هستیم مربوط به حکومتها و دولتها و سیاستها است (که متأثر از قدرتهای اروپایی و آمریکایی است) نه مربوط به ملتها. بنابراین ناسیونالیسم و فکر ملیت و تهییج احساسات ملی احیاناً ممکن است آثار مفید و مثبتی به لحاظ ایجاد استقلال به وجود آورده باشد ولی در کشورهای اسلامی سبب تفرقه و جدایی امت بزرگ اسلامی شده است. قدرتهای استعماری بر اساس اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» راهی بهتر از این ندیدند که ملل اسلامی را متوجه قومیت و ملیت و نژادشان کنند و آنها را سرگرم افتخارات موهوم کنند. مثلاً به مسلمان هندی بگوید تو سابقهات چنین است و همچنان به ترک مسلمان بگوید نهضت جوانان ترک «پان ترکیسم» ایجاد کن و به ایرانی مسلمان بگوید نژاد تو آریاست و باید حساب خود را از عرب و نژاد سامی جدا کنی و به عرب مسلمان بگوید روی زبان عرب تکیه کن و بر «پان عربیسم» تکیه کن.
قضاوت علمی و منطقی این است که ناسیونالیسم را نباید به طور کلی محکوم کرد بلکه اگر تنها جنبه مثبت داشته باشد، یعنی موجب همبستگی بیشتر و روابط حسنه بهتر و احسان و خدمت بیشتر به کسانی که با آنها زندگی مشترک داریم بشود ضد عقل و منطق نیست و از نظر اسلام مذموم نمیباشد و آنگاه عقلاً محکوم است که جنبه منفی به خود بگیرد یعنی افراد را تحت ملیتهای مختلف از یکدیگر جدا کند و روابط خصمانهای بین آنها به وجود بیاورد و حقوق واقعی آنان را نادیده میگیرد بنابراین اسلام فقط احساسات منفی ناسیونالیستی را محکوم میکند نه احساسات مثبت را.
دیدگاه اسلام:
واحد مورد تعصب اعراب قبل از اسلام ایل و قبیله بود که به اقوام و عشایر خویش تفاخر میکردند اما اسلام نه تنها با این احساسات تعصبآمیز توجهی نکرد بلکه با شدت با آنان مبارزه کرد قرآن کریم با صراحت فرمود «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم.»[5] یعنی ای مردم ما همه شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها قرار دادیم تا بدین وسیله یکدیگر را بشناسید، همانا گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما است.
به اعتراف تمام مورخین پیامبر اسلام در مواقع زیاد این جمله را تذکر میداد: «یا ایها الناس کلکم من آدم و ادم من تراب، لا فضل لعربی علی عجمی الا بالتقوی».[6] یعنی همه شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک آفریده شده است عرب نمیتواند بر غیرعرب دعوی برتری کند مگر به پرهیزکاری.
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در روایتی افتخار به اقوام گذشته را یک چیز گندناک میخواند و مردمی را که بدینگونه از کارها خود را مشغول میکنند به سوسک تشبیه میکند. اصل روایت چنین است «لیدعن رجال فخرهم باقوام انما هم فحم من فحم جهنم او لیکونن اهون علی الله من الجعلان التی تدفع بانفها النتن»[7] یعنی آنان که به قومیت خود تفاخر میکنند این کار را رها کنند و بدانند که آن مایههای افتخار جز زغال جهنم نیستند و اگر آنان دست از این کار نکشند نزد خدا از سوسکهایی که کثافت را با بینی خود حمل میکنند پستتر خواهند بود.
پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ سلمان ایرانی و بلال حبشی را همانگونه با آغوش باز پذیرفت که فیالمثل ابوذر یا مقداد و عمار را پذیرفت به علاوه اینکه همواره مراقبت میکرد که پای تعصبات قومی در میان مسلمین نیاید. به عنوان مثال: در جنگ احد جوان ایرانی پس از آنکه ضربتی به یکی از افراد دشمن زد از روی غرور گفت: «خذها انا الغلام الفارسی» یعنی این ضربت را از من بگیر که منم یک جوان ایرانی. پیامبر احساس کرد که هماکنون این سخن، تعصبات دیگران را برخواهد انگیخت فوراً به آن جوان فرمود: چرا نگفتی من یک جوان انصاری مسلمان هستم؟ یعنی چرا به آیین و مسلک خود افتخار نکردی و پای تفاخر قومی و نژادی را به میان کشیدی؟[8]
در جای دیگر فرمود: «الا ان العربیه لیست باب والد و لکنها لسان ناطق فمن قصر به عمله لم یبلغ به حسبه»[9] یعنی عربیت، پدر کسی به شمار نمیرود و فقط زبان گویایی است، (و) آنکه عملش نتواند او را به جایی برساند حسب و نسبش هم او را به جایی نخواهد رسانید.
در روضه کافی آمده که روزی سلمان فارسی در مسجد نشسته بود عدهای از اکابر اصحاب نیز حاضر بودند. سخن از اصل و نسب به میان آمد هر کسی درباره اصل و نسب خود چیزی میگفت و آن را بالا میبرد نوبت به سلمان رسید که این مرد فرزانه و حکیم فرمود: «انا سلمان بن عبدالله کنت ضالا فهدانی الله بمحمّد و کنت عائلا فاغنانی الله بمحمّد و کنت مملوکا فاعتقنی الله بمحمّد» یعنی من سلمان فرزند یکی از بندگان خدا هستم گمراه بودم و خدا مرا به وسیله محمّد(ص) راهنمایی کرد، فقیر بودم و خدا مرا به وسیله محمّد بینیاز کرد و برده بودم و خدا به وسیله محمّد مرا آزاد کرد این است اصل و نسب و حسب من. در این هنگام پیامبر وارد شد و این جریان را برایش نقل کردند که فرمود: «یا معشر قریش ان حسب الرجل دینه و مروته خلقه و واصله عقله» یعنی نسب افتخارآمیز هر کس دین او است، مردانگی هر کس خلق و خوی و شخصیت او است و اصل و ریشه هر کس عقل و فهم و درک او است.[10]
تعالیم اسلام و تأکیدات پیامبر در مورد بیاساس بودن تعصبات قومی و نژادی اثر عمیقی در قلوب مسلمانان غیرعرب گذاشت و سبب شد آنان همیشه اسلام را از آن خود بدانند و ظلم و ستم خلفا و تعصبات نژادی آنان را به حساب اسلام گذاشته نشود و حساب اسلام را از حساب خلفا و امرا جدا کنند و اعتراضشان بر دستگاه خلافت همیشه بر این اساس بود که چرا به قوانین اسلامی عمل نمیشود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ بیات، عبدالرسول، (و جمعی از نویسندگان)، فرهنگ واژهها، انتشارات مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، چاپ اول، 1381.
2ـ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج14، (خدمات متقابل اسلام و ایران)، انتشارات صدرا، چاپ دوم، تیرماه 1376.
پی نوشت ها:
[1] . بیات، عبدالرسول، (و جمعی از نویسندگان)، فرهنگ واژهها، انتشارات مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، چاپ اول، 1381، ص568.
[2] . همان، ص572ـ574.
[3] . مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص75ـ73.
[4] . همان، به نقل از یکی از دانشمندان عرب در ایام حج، ص56.
[5] . حجرات/12.
[6] . مطهری، مرتضی، همان، ص73، به نقل از تحف العقول.
[7] . همان، به نقل از سنن ابی داود.
[8] . همان، به نقل از سنن ابی داود، ج2.
[9] . همان، به نقل از بحار الانوار، ج21.
[10] . همان، به نقل از روضه کافی، ج8، روایت 203.
دیدگاه اسلام در مورد ناسیونالیسم را توضیح دهید؟ / مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم