مارکسیسم و ماتریالیسم چه عقایدی داشتند و چه تأثیری بر تاریخ گذاشتند وچه جوامعی را تحت تأثیر قرار دادند و مهلکترین ضربه آنها به جامعه چه بود؟ و مکاتبشان چندسال عمر دارد؟
مارکسیسم و ماتریالیسم چه عقایدی داشتند و چه تأثیری بر تاریخ …
سوال
مارکسیسم و ماتریالیسم چه عقایدی داشتند و چه تأثیری بر تاریخ گذاشتند وچه جوامعی را تحت تأثیر قرار دادند و مهلکترین ضربه آنها به جامعه چه بود؟ و مکاتبشان چندسال عمر دارد؟
پاسخ
گرچه پاسخ به این سوال نیازمند مباحث فلسفی، اجتماعی، تاریخی، سیاسی و حتی اعتقادی گستردهای است، اما در چند محور به مطالبی در این باره اشاره میشود:
شهید مطهری درباره مارکسیسم میگوید: مارکسیسم، تاریخ را بر اساس اقتصاد تفسیر میکند و معتقد است: اقتصاد زیربنای همه اوضاع و احوال و تحولات است. و از نظر اجتماعی مارکسیسم قائل به نظریه اشتراکی است و بر این باور است که همه چیز برای مردم باید به صورت مشترک باشد و مالکیت خصوصی را منکر است.[1]
برخی دیگر گفتهاند: مارکسیسم یکی از مکتبها و جنبشهای فکری عمده در قرن نوزدهم و بیستم به شمار میآید و تأثیرات گستردهای بر تاریخ و اندیشه غرب برجا گذاشته است.[2]
و آیت الله مکارم شیرازی درباره عقاید مارکسیسم میگوید: آنها معتقدند جامعه انسانی با پیشرفت فوق العاده ابزار تولید به مرحله کار دسته جمعی میرسد و این کار دستهجمعی با آگاهی و تشکل خاصی که پیدا میکند، سبب قیام آنها (کارگران) بر ضد سرمایهداری میشود و با ایجاد انقلاب، قدرت اقتصادی، نظامی و حتی سیاسی به دست طبقه کارگر میافتد.[3]
آیت الله سبحانی میگوید: مارکسیسم یک نوع جهان بینی است که با ایدئولوژی خاصی همراه است (توصیف از جهان را جهان بینی و تکالیف و وظایفی که در برابر شناخت جهان بر عهده افراد قرار میگیرد ایدئولوژی میگویند) مارکس از مجموعه جهان بینی و نظریات خود در طبیعت و جامعه برداشت اقتصادی دارد، ولی ایدئولوژی مکتب خود را در این بخش اقتصاد، بیشتر نشان میدهد. از ویژگیهای مکتب مارکس التقاطی بودن آن است و مقصود از التقاطی بودن مکتب او این است که او افکار مختلفی را از چند مکتب جمع کرده و آنها را وحدت و انسجام بخشیده و به صورت یک مکتب فکری درآورده است. مثلا مادیگری به معنای اصالت ماده و نفی هر نوع موجود غیر مادی را از فلاسفه قرن 18 گرفته است.[4]
آیت الله مکارم درباره ماتریالیسم میگوید: ماتریالیسم یا مادیگری همان بازگشت مطلق به طبیعت و محدود ساختن تمام جهان هستی به ماده و خواص و آثار پدیدههای مادی است، ماتریالیسم همه چیز حتی روح و فکر و معلومات انسان را مادی میداند و در ماوراء ماده قایل به وجود هیچ چیز نیست و اصولاً جهان به نام ماوراء طبیعت را نفی میکند.[5]
در برخی از واژه نامهها درباره ماتریالیسم آمده است: ماتریالیسم در فارسی معادلهایی چون مادهباوری، ماده انگاری، اصالت ماده، و مادی گرایی است.
ماتریالیسم ماده را جوهر یگانه جهان میداند و معتقد است که هر آنچه در داوری بدوی انسانها غیر مادی شمرده میشود یا قابل تبدیل به ماده است و یا اساساً امری موهوم و غیرواقعی است.[6]
شهید مطهری درباره ماتریالیسم میگوید: واژه ماتریالیسم کاربردهای مختلفی دارد. یکی از موارد استعمال این کلمه، انکار موجود ماوراء ماده است، یعنی مکتبی که هستی را در چهارچوب ماده و آنچه در تغییر و تبدّل است و در بستر زمان و مکان واقع است محدود و محصور میکند و آن چه را که از چهار دیواری تغییر و تبدل و احساس و لمس بشر بیرون است منکر هستند و معدوم میپندارد. البته باید توجه داشت که این طرز تفکر چیز تازه و جدیدی نیست بلکه از جمله افکار بسیار قدیمی است و حتی قبل از دوران سقراط و نهضت فلسفی او افرادی مادی بوده و ماوراء ماده را انکار میکردند و در این میان مردم جاهلیت مقارن زمان بعثت نیز گروهی چنین فکری داشتند و قرآن در مقام مبارزه با آنها برآمده و سخنان آنها را نقل و نقد کرده است، آن جا که فرمود: «و قالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیی و ما یهلکنا الا الدهر»؛[7] یعنی گفتند زندگی جز همین زندگی دنیای ما نیست، ما میمیریم و زنده میشویم و نمیمیراند ما را جز روزگار.
اما در قرنهای 18 و 19 ماتریالیسم به صورت یک مکتب درآمد و حال آن که در گذشته تنها گرایشهای فردی به سوی مادیگری در برخی افراد وجود داشته است. از جمله (راسل) که خود را ماتریالیست معرفی میکرد و بر این باور بود که: «بشر مولود عواملی است که در ایجاد او تدبیری به کار نرفته و غایتی در نظر گرفته نشده است، اصل بشر، نمو و حتی عواطف او چون آرزو، ترس، عشق و عقیده چیزی جز مظهر تلفیق تصادفی (اتمهای مختلف) نیست راسل میخواهد وجود آفریدگار آگاه و عالم را برای جهان منکر شود. این پندار او حتی توسط خود دانشمندان اروپائی از جمله (انیشتین) نابغه علمی قرن بیستم نقد شده او میگوید: «در عالم مجهول، نیروی عاقل و قادری وجود دارد که جهان گواه وجود اوست».[8]
تأثیر مکاتب یاد شده: مکتب مارکسیسم با اندیشه ماتریالیستی (مادهگرایی و نفی موجودات فرامادی) گذشته از آن که از تاریخ، تفسیر مادی ارائه دادند و پدید آورنده تاریخ را اقتصاد معرفی میکرد، در جهان، انقلابهای متعددی را بر ضد جریان سرمایهداری به وجود آورد که عمدهترین آن که موفقیتهای سیاسی به همراه داشته و توانست حکومتهایی را پدید آورد در کشورهای روسیه، چین، لهستان، کوبا، چکسلواکی و مانند آن است. گرچه در کشور شوروی سابق اندیشه مارکسیسم با شکست روبرو گردید و کشور شوروی کاملا از هم پاشید و نظام کمونیستی در آن سقوط کرده است اما در کشور چین و برخی کشورهای دیگر نظیر کوبا، اندیشه مارکسیسم ماتریالیستی هم چنان حکومت را در دست دارد و بر بخش وسیعی از جهان حکومت میکند.
جوامع متأثر از مکاتب فوق و ضربههای این مکاتب: همه جوامع بشری از دیرباز آسیبهای جدی و فراوان از پندارهای آن مکتب خورده است از جهان غرب گرفته تا دنیای شرق همه به گونهای از آسیبهای آنها بینصیب نماندند که مرکز و ثقل و موفقیت آن مکتب در شوروی سابق و کشور چین بود که با انقلاب کمونیستی سیستم اقتصادی، اخلاقی، اجتماعی و خانوادگی مردم آن سرزمینها آسیب فراوان از دیدگاههای مادیگری دیده است. به گونهای که شوروی سابق بعد از حدود 70 سال حکومت کمونیستها از هم فرو پاشید واندیشه ماتریالیستی در آن جا با شکست از هم پاشیده شد. و به طبع در برخی کشورهای اسلامی نیز که آثار سوء اندیشه ماتریالیستی پدید آمده بود و تحت تأثیر اندیشههای کمونیستی قرار گرفتند، تا حدودی از این مشکل رهایی یافتند. شهید مطهری در این زمینه میگوید: در نیم قرن اخیر، فلسفه مادی در ایران و سایر کشورهای اسلامی در اثر ترجمه کتب فلاسفه مادی غرب جانی تازه گرفت و پیروانی به دست آورد. ولی در همان حمله اول، بیپایگی آن ظاهر شد و از پای درآمد و معلوم شد که اندیشههای مادی با همه زرق و برقهای ظاهری محتوایی ندارد.[9]
بدترین ضربهای که اندیشه ماتریالیستی در قالب فلسفه مارکسیستی به جهان بشر زد، جریان دین ستیزی آن بوده است که در همه کشورها به خصوص کشورهایی که در آن انقلاب کمونیستی به پیروزی میرسید تا حد توان با دین و مظاهر الهی مبارزه کردند و تا توانستند دین باوری و ایمان را در میان مردم کم رنگ و ریشهکن کردند.
شهید مطهری در این باره میگوید: «طرحی که کارل مارکس برای ریشه کن کردن دین از اذهان تودههای معتقد در صد سال پیش داده است این بود که باید از خود مذهب علیه مذهب استفاده کرد. به این صورت که مفاهیم مذهبی را از محتوای معنوی و اصلی خود تخلیه و از محتوای مادی پر شود تا توده مذهب را به صورت مکتبی مادی دریابد و هم چنین به مردم بگویند: گرایشهای مذهبی ریشه طبقاتی دارد و از طرف زورمداران و زرمداران بر مردم تحمیل شده است و حتی در ایران به تفسیر مادی آیات قرآن دست زدند و آیات قرآن را به نحوی مادی تفسیر کردند.[10]
اضمحلال و انحلال مکاتب فوق:
در جهان گرایش معنوی زیاد شده و به خصوص انقلاب اسلامی در ایران سبب شد که گرایش به اسلام در همه کشورها حتی جهان غرب شدیداً گسترش پیدا کند و هر روز رو به افزایش است. و شکست شوروی و فروپاشی نظام کمونیستی در شوروی سابق دلیل عمده شکست و به پایان رسیدن عمر اندیشه ماتریالیستی محسوب میشود. اما از آنجایی که شیاطین همواره در تلاش هستند، لذا آن گونه که میدانید از راههای دیگر مکاتب غربی همواره میکوشند که دینباوری و دینخواهی را در میان کشورها به خصوص جهان اسلام کمرنگ کنند.
بنابراین اندیشه کمونیستی و ماتریالیستی به حسب ظاهر عملا شکست خورده و عمر آن در بسیاری از کشورها عملا به پایان رسیده است و یا آخرین مراحل عمرش را میگذراند. اما جهان استکباری به گونهای دیگر برای دین ستیزی و دین زدایی برنامهریزی کرده است که مهمترین آن جریان سکولاریسم یعنی جدایی دین از سیاست است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگری، به ضمیمه ماتریالیسم در ایران، نشر صدرا، چاپ یازدهم، 1368 ش.
2ـ مطهری، مرتضی، نقدی بر مارکسیسم، نشر صدرا، چاپ اول، سال 1363 ش.
3ـ سبحانی، جعفر، تحلیل از فلسفه مارکس، انتشارات هادی، چاپ دوم، سال 1360 ش.
4ـ مکارم شیرازی، ناصر، پایان عمر مارکسیسم، نشر مدرسه الامام امیر المؤمنین، قم.
5ـ فارسی، جلال الدین، درسهایی درباره مارکسیسم، انتشارات روزبه، تهران.
6ـ بیات، عبدالرسول، فرهنگ واژهها، ص 481 و 491، نشر مؤسسه فرهنگ دینی قم، چاپ اول، سال 1381 ش.
7ـ آشوری، داریوش، فرهنگ سیاسی انتشارات مروارید، چاپ یازدهم، سال 1357 ش.
8ـ صدر، سید محمد باقر، فلسفتنا، با ترجمه سید محمد حسین مرعشی، نشر کتابخانه صدر، تهران.
9ـ حجتی کرمانی، علی، متد دیالکتیک مارکسیستی، نشر کانون، پژوهشهای اسلامی.
10ـ کافی، عبدالحسین، شناخت علمی ماتریالیسم و مارکسیسم و اسلام، نشر مرکز، بررسیهای اسلامی، قم، چاپ دوم، سال 1355.
پی نوشت ها:
[1] . مطهری، مرتضی، نقدی بر مارکسیسم، نشر صدرا، چاپ اول، 1363، ص12.
[2] . بیات، عبدالرسول، فرهنگ واژهها، قم، نشر موسسه اندیشه و فرهنگ دینی، چاپ اول، 1381، ص290.
[3] . مکارم شیرازی، ناصر، پایان عمر مارکسیسم، قم، نشر مدرسه الامام امیر المؤمنین، ص167.
[4] . سبحانی، جعفر، تحلیلی از فلسفه مارکس، ص13 تا 17.
[5] . مکارم شیرازی، همان، ص23.
[6] . بیات، همان، ص480.
[7] . جاثیه/44.
[8] . مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادی گری (ضمیمه ماتریالیسم در ایران)، نشر صدرا، چاپ یازدهم، 1368، ص53 تا 61.
[9] . همان، ص16.
[10] . همان، ص34 و 43.
مارکسیسم و ماتریالیسم چه عقایدی داشتند و چه تأثیری بر تاریخ گذاشتند وچه جوامعی را تحت تأثیر قرار دادند و مهلکترین ضربه آنها به جامعه چه بود؟ و مکاتبشان چندسال عمر دارد؟ / مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم