آیا درست است که دکتر شریعتی گاندی رهبر فقید هند را از علامه مجلسی برتر می‌دانسته است؟ اگر چنین است دلایل وی چیست؟

آیا درست است که دکتر شریعتی گاندی رهبر فقید هند را از علامه …

سوال

آیا درست است که دکتر شریعتی گاندی رهبر فقید هند را از علامه مجلسی برتر می‌دانسته است؟ اگر چنین است دلایل وی چیست؟

پاسخ

دکتر علی شریعتی در یکی از نامه‌هایی که به پدر خویش نوشته است مدعی می‌شود که گاندی آتش پرست بیش از علامه مجلسی لایق شیعه بودن است[1]. این موضع‌گیری شریعتی اختصاصی به علامه مجلسی ندارد بلکه او تعدادی دیگر از علمای شیعه را نیز با همین اوصاف نام می‌برد و انتقادات شدیدی را به ایشان وارد می‌داند. علت این موضع گیری، نظریات خاص شریعتی درباره دین و تشیع است[2]. وی در کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی تلاش می‌کند تصویری از آن‌چه تشیع صحیح و به تعبیر خود، تشیع علوی می‌خواند ارائه دهد و آن را در برابر عقاید و اعمالی قرار می‌دهد که به نظر او تشیع تحریف شده و یا تشیع صفوی است. در نظر او تشیع باید همیشه در حال انقلاب باشد و در برابر ظلم، سر خم نکند به همین دلیل رفتار علمایی مثل علامه مجلسی و سایر علمای زمان صفویه و نیز برخی از علمای زمان مغول را خلاف آموزه‌های تشیع می‌داند، و ایشان را متهم به همکاری با دستگاه ظلم می‌کند. بنابراین معتقد می‌شود کسانی که در جهان با ظلم مبارزه می‌کنند به تشیع نزدیک‌ترند زیرا به تعالیم شیعه عمل کرده‌اند هر چند خود، شیعه و حتی مسلمان نباشند. و کسانی که ظلم پذیرند در تشیع ضعیف‌ترند. در این میانه سکوت برخی از روحانیون هم عصر شریعتی در برابر رژیم حاکم و جنایات صهیونیسم و دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی تأثیر به سزایی در افکار و نیز نحوه موضع‌گیری شریعتی دارند. به مجموعه این عوامل می‌توان وجود روایاتی را افزود که در کتب برخی از این علما آمده و به نظر شریعتی با اصول تشیع سازگاری ندارد و این علما نه تنها این روایات را پذیرفته‌اند بلکه تلاش کرده‌اند تا این روایات را توجیه نمایند[3]. در واقع شریعتی خود شیعه را برای خود معنا می‌کند و بر اساس این معنا دیگران را به نقد می‌کشد و این انتقادات را با ادبیاتی بسیار تند و گزنده همراه می‌کند که البته به نظر می‌رسد مقداری از این زبان تند ناشی از ادبیات حاکم بر روزگار او باشد چرا که مخالفین شریعتی نیز او را با کلماتی مشابه و بلکه بدتر مورد عتاب و خطاب قرار می‌دادند.
به نظر ما این برخی از انتقادات شریعتی به این علمای بزرگ وارد نیست، و برخی دیگر هم که ممکن است ایراد واردی باشند، دلیل نمی‌شوند که مثلاً گاندی از علامه مجلسی شیعه‌تر باشد. سخن شریعتی همانند آن است که بگوییم غربی‌ها به دلیل رعایت نظم و قانون در زندگی از ما مسلمان‌ترند زیرا اسلام به ما توصیه کرده که نظم را رعایت کنیم ولی ما توجه نمی‌کنیم. در واقع برای این که بفهمیم چه کسی به اسلام و یا تشیع نزدیک‌تر است باید مجموعه عقاید و اعمال او را مدّنظر قرار دهیم نه آن‌که فقط یک عمل و یا یک نوشته را از میان انبوه نوشته‌ها و اعمال تمام عمر او ملاک قضاوت قرار دهیم. به عنوان مثال باید تمامی خدمات علامه مجلسی و سایر علمای شیعه را در زمان صفویه ملاحظه نماییم، و در این صورت مشاهده می‌شود که اگر علمای شیعه از لبنان به ایران نمی‌آمدند و در راه ترویج تشیع نمی‌کوشیدند و از انحرافات سلاطین صفوی در تفسیر دین – در حد مقدورـ جلوگیری نمی‌کردند، معلوم نبود اکنون مردم ایران شیعه بودند یا نه، و یا عقاید شیعه بدون تحریف به ما می‌رسید، آیا نباید زحمات طاقت‌فرسای علما در تدوین مجموعه بزرگ بحار الانوار و نیز وسائل الشیعه را در نظر داشته باشیم؟ آیا اگر کوشش‌های خواجه نصیر در دربار هلاکو نبود او مسلمان و شیعه می‌شد و آیا میراث عظیم منطقی و فلسفی و کلامی خواجه نصیر به ما ‌می‌رسید؟ به نظر می‌رسد واقع گرایی اقتضا می‌کند که برای ارزیابی عملکرد هر کسی در تاریخ، به تمامی شرایط زمانی و مکانی توجه داشته باشیم. به علاوه که باید توجه داشته باشیم که برداشت‌های شریعتی از دین اسلام و تشیع خود، قابل بحث است و چنین نیست که همه آن‌چه او به نام تشیع معرفی می‌کند مورد تأیید باشد.
ناگفته نماند که شریعتی در مواردی نیز به نیکی از برخی از علمای بزرگ شیعه نام برده و احترام ایشان را لازم ‌می‌داند و این جمله معروف او گویای این مدعاست، شریعتی در جایی گفته است: «پای هیچ قرار داد استعماری را هیچ عالم نجف رفته‌ای امضا نکرده ولی امضای روشنفکران پای بسیاری از این قرار دادها هست»، و نیز بنا به خاطره‌ای که مقام معظم رهبری نقل کرده‌اند شریعتی در پاسخ به سؤال جلال آل احمد که چرا این‌قدر به روحانیون انتقاد می‌کنی ولی به روشنفکران کاری نداری می‌گوید من هیچ امیدی به روشنفکران ندارم و همه امیدم برای انقلاب به همین طلبه‌هاست[4].

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن، شهید دکتر بهشتی، انتشارات بقعه.
2ـ استاد مطهری و روشنفکران، انتشارات صدرا، تهران، این کتاب حاوی برخی از یادداشت‌های شهید مطهری درباره شریعتی نیز می‌باشد.
3ـ دکتر علی شریعتی در آیینه خاطرات، شعبان علی لامعی، انتشارات رامند، تهران.

پی نوشت ها:
[1] . رک: شریعتی، علی، با مخاطب‌های آشنا، مجموعه آثار، شماره 1، انتشارات حسینیه ارشاد، ص12-13.
[2] . در این مورد مقاله «شیعه یک حزب تمام»، مندرج در مجموعه آثار شماره 7 گویاتر از سایر نوشته‌های شریعتی است.
[3] . رک: با مخاطب‌های آشنا و نیز مجموعه آثار شماره 9 (کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی).
[4] . رک: سعیدی(پژوم)، جعفر، دکتر شریعتی از دیدگاه شخصیت‌ها، تهران، نشر اشراقیه، چاپ ششم، 1372، ص61ـ73.

آیا درست است که دکتر شریعتی گاندی رهبر فقید هند را از علامه مجلسی برتر می‌دانسته است؟ اگر چنین است دلایل وی چیست؟ / مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم

دکمه بازگشت به بالا