تفاوت فرهنگ مادی و الهی
پرسش : منظور از فرهنگ مادی والهی چیست ؟ چه تفاوتی با هم دارد؟
پاسخ : به طور کلی فرهنگها را میتوان در دو نوع مادی و الهی تقسیم کرد: T} یک. فرهنگ مادی {T این فرهنگ بر پوچ انگاری ارزشهای الهی و انسانی بنا نهاده شده است. در این فرهنگ، جنبه انسانی به فراموشی سپرده شده و آدمی تنها به عنوان موجود مادی ارزیابی میشود. چنین فرهنگی، پیروان خویش را برای به دست آوردن رفاه بیشتر، آزادی و بهره وری افزون تر از غریزهها و سودپرستی، به حرکت در میآورد. در فرهنگ مادی، هدف، وسیله را توجیه میکند. بنابراین، پیروان آن برای رسیدن به هدفهای مادی و بهره مندی هر چه بیشتر از مزایای زندگی، به هر وسیله دست مییازند و از هر شیوه ای سود میجویند. در چنین فرهنگی، بنیادهای اخلاقی جامعه فرو میریزد، ارزشهای انسانی کم رنگ میشود و آمار بزه کاریها فزونی مییابد. افزون بر آن، بشر در گرداب بی پناهی و تنهایی گرفتار میآید و نگرانی و تشویق بر سراسر زندگی وی حاکم میشود. چنین فرهنگی نه تنها سعادت و خوشبختی بشری را تباه میسازد؛ بلکه راه تکامل معنوی و سعادت اخروی او را نیز مسدود میکند. T} دو. فرهنگ الهی {T فرهنگ الهی، انسان را آمیزه ای از جسم و روح میداند. «اسلام» نشان دهنده کامل این فرهنگ است و هدف خود را، دست یابی به کمالی میداند که در پرتو وحی به دست میآید. معیار برتری افراد را نیز پای بندی به اصول ثابت اخلاقی میداند. قرآن مجید در این باره میفرماید: «A} ان اکرمکم عندالله اتقیکم{A ؛ «به یقین، گرامی ترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست». فرهنگ اسلامی، مستقل بوده و همواره به حیات خود ادامه داده است. از دیدگاه استاد مطهری فرهنگ اسلامی مانند یک سلول زنده رشد کرد و فرهنگهایی را از یونانی، هندی، ایرانی و غیره در خود جذب کرد و به صورت موجود جدید، با چهره و سیمای مخصوص به خود، ظهور کرد. به اعتراف محققان تاریخ فرهنگ و تمدن، تمدن اسلامی در ردیف بزرگ ترین فرهنگها و تمدنهای بشری است. T} تفاوتهای فرهنگ مادی و الهی{T زیربنای فرهنگ مادی، اقتصاد و بهره مندی از لذتهای دنیایی است. قدرت و بهرهجویی حیوانی را کمال انسانی میداند و او را در این مسیر به پیش میراند. دنیای امروز، دنیای تبلیغات فریبنده و میدان نمایش و عرضه کالاهای گوناگون مصرفی است و اخلاق، معنویت و ارزشهای انسانی در این فرهنگ، جایی ندارد. فرهنگ الهی، بر پایه اخلاق و ارزشهای الهی ـ انسانی بنا نهاده شده و در آن وضع به گونه ای دیگر است. اقتصاد و بهره جویی از امور مادی، وسیله است، نه هدف؛ یعنی، در این فرهنگ، اخلاق اصل و رفاه و مادی گرایی فرع است و آدمی به اعتدال میان این دو رهنمون میشود. در فرهنگ الهی با طبیعت آدمی، نیازها و رشد و تکامل او سازگار است. هم جنبه اجتماعی حیات را در نظر میگیرد و هم به نیازهای اجتماعی و عقلانی انسان توجه دارد. هم احساسات و عواطف را تحریک میکند و هم میل به کنجکاوی و حقیقت جویی انسان را برآورده میسازد. فرهنگ مادی با نادیده گرفتن امور معنوی و باور به زندگی موقتی، توجهی به جنبههای عقلانی انسان و نیز آرمانهای اخلاقی و معنوی او در برقراری رابطه با دیگران و آفریدگار جهان ندارد. موقتی دانستن زندگی انسان، انگیزه کار و تلاش را در افراد کاهش میدهد، زندگی را برای انسان به صورتی بی معنا در میآورد و او را به پوچی، بی هدفی و احساس ناامنی و تزلزل دچار میسازد. در مقابل، فرهنگ الهی، راه را برای رشد و تکامل همیشگی و نامحدود هموار میسازد و از این جهت، انسانی را که از نظر فطری، کمال جو است، راضی میکند. V}ر.ک: مقاله فرهنگ، باشگاه اندیشه (7/5/1382