جمع بین رفاه و ساده زیستی
پرسش : امروزه چگونه پیشرفت و تکنولوژی، با سادهزیستن جمع میشود؟
پاسخ : T}ساده زیستی در اسلام {T یکی از کمالات اخلاقی انسان، زهد و سادهزیستی است و در متون دینی درباره مخالفت با تجمّلات دنیوی و دنیاگرایی، تأکیدات فراوانی وارد شده است. البته دیدگاههای مختلف در این زمینه، موجب بروز تفاسیر گوناگون در اجتماع است. متأسفانه برداشتهای ناروا از منابع دینی و یا نادیده گرفتن سنت و سیره پیشوایان معصوم (ع) و اعتقادات شخصی، نحلههای گوناگونی را پرورانده است. جمعی در مسیر افراط و گروهی در وادی تفریط، حقیقت زیبای زهد و پارسایی را مشوش ساختهاند؛ به گونهای که گاهی با شنیدن واژه زهد، انزوا و تنهایی و دوری از مردم و تمدن و پیشرفت و ترقی و پرداختن به دعا و عبادت در گوشهای آرام و فارغ از مشغلههای زندگی، در ذهن انسان تداعی میگردد و این به معنای واژگونه ساختن حقیقتی ارزشی و آلوده ساختن مفهومی ملکوتی است!! امام صادق(ع) میفرماید: «زهد نه آن است که مال دنیا را تباه کنی و نه آنکه حلال آن را بر خود حرام گردانی؛ بلکه زهد آن است که اعتمادت به آنچه نزد حق است، بیش از آن چیزی باشد که در نزد خودت یافت میشود». V}بحارالانوار، ج 77، ص 172{V امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: «زهد در یک آیه از قرآن بیان شده است؛ آنجا که میفرماید: «تا آنکه به خاطر از دست دادن چیزی، متأسف و متأثر نشوید و بر آنچه به دستتان رسیده، فرحناک نباشید». V}همان، ج 78، ص 37 {V پس پارسایی، دل بستن به امر باقی و نومید گشتن از امر فانی است؛ جدایی از زمین و قرب به ملکوت است؛ سبکبال گشتن برای پرواز در آسمان فضایل و ملکات انسانی است. حال آیا رشد و کمال و تعلیم و تربیت و سعادت¬مندی، مانع پارسایی است یا کمک کننده آن؟ کدام مکتب و آیین، همچون اسلام توصیه و تشویق نسبت به فراگیری علم و کسب معرفت و جوشش و بالندگی و تلاش فکری دارد؟ مگر نه این است که پیامبر اکرم(ع) می¬فرماید: «علم را طلب کنید؛ هر چند در چین باشد». V}کنزالعمّال، شماره 28697{V و فراگیری آن را بر همگان ضروری می¬داند. V}ر.ک: کافی، ج 1، ص 30{V امیرمؤمنان علی(ع) در روایتی تمام مواضع دنیا را جهل نامیدند؛ مگر جایگاه علم را که روشنی و فروغ است : «H} الدنیا کلُّها جهل إلا مواضع العلم{H ؛». V}بحارالانوار، ج 2، ص 29{V این به صراحت، قدر علم و شایستگی آن و حقارت دنیا و دلبستگی به آن را تبیین میسازد. T}پیشرفت و ساده¬زیستی {T درباره نسبت بین اسلام و پیشرفت و ترقّی و تجدّد، باید گفت: هرگز اسلام با پیشرفت و توسعه مخالفت ندارد؛ لیکن باید جهت ارزش آن رعایت شود؛ یعنی، توسعه و پیشرفت در سمت و سوی ارزشهای اخلاق و عدالت باشد. توسعه بیعدالت یا پیشرفت بدون آمیختگی با ارزشهای اخلاقی، پیشرفت آهن و ابزار آلات است، نه پیشرفت انسان و انسانیت. این نکته حائز اهمیت است که پیشرفت و نو شدنی مورد نظر اسلام است که انسان را اسیر تمایلات نفسانی و دنیاطلبی نسازد؛ بلکه او را از هوا و هوس برهاند. وقتی تساوی دو روز انسان از منظر اسلام، غَبن و خسران محسوب میگردد، این بهترین معنای رشد و بالندگی است. اما این رشد نه برای ماندگاری در دنیا؛ بلکه در جهت معرفت نفس و مبدأ و معاد است؛ چرا که دنیا مزرعه است و تمام سعی و تلاش انسان باید در جهت کاشت بهترین بذر در جان خویشتن، برای برداشت عالیترین محصول در فردای قیامت باشد.