آیا حجاب محدودیت است
پرسش : در کشور ما علما مرتب تبلیغ میکنند که حجاب محدودیت نیست، پس چرا در کشور ما و سایر کشورهای اسلامی، زنان در زمینه سیاست در سطوح بالا فعالیت چشمگیری ندارند؟ در صورتی که اگر به جهت زن بودن نمیتوانند از عهده آن برآیند، در کشورهای غربی زنان به عنوان بالاترین فرد جامعه فعالیت کرده و بسیار موفق تر از مردان جامعه بوده اند؟! پس علت عقب ماندگی زنان مسلمان چیست؟
پاسخ : T} حجاب وفعالیتهای اجتماعی زنان: {T تجربه انقلاب اسلامی اثبات کرد که به هیچ وجه، حجاب محدودیت نیست و نه تنها هیچ منافاتی با پیشرفت زنان در عرصههای مختلف ندارد؛ بلکه عاملی مثبت در مصونیت و حفظ کرامت و شخصیت زنان است. حضور زنان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در همه صحنههای اجتماعی، اقتصادی، حماسی، سیاسی، علمی، هنری، حقوقی، قانون گذاری و بسیاری صحنههای دیگر با پوشش دینی، نشان داد که حجاب، کمترین رکودی در فعالیتهای اجتماعی زن پدید نمیآورد؛ بلکه خودنمایی و بیحجابی است که زن را به حواس پرتی و رکود میکشاند و فرصت گران بهای او را برای تزیین و خودآرایی هدر میدهد و پس از خروج از منزل نیز او را به نمایش تن و حفظ آرایش وا میدارد و به نمایاندن جاذبههای زنانگی خود، فعالیتهای مردان را با رکود رو به رو میسازد!! به علاوه آثار بسیار مخربی بر فرهنگ، نهاد خانواده و آینده جامعه انسانی به دنبال دارد. بنابراین این حجاب نیست که باعث رکود میشود؛ بلکه برعکس بی حجابی است که سبب رکود فعالیتهای هر دو قشر زن و مرد خواهد شد. V}نگاهی گذرا به شبهات حقوقی پیرامون مسائل زنان، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1380، ص 250{V علاوه بر اینکه حجاب یکی از احکام و ضرورتهای دین مبین اسلام است. T} مقایسه وضعیت زنان کشورمان با زنان سایر کشورهای غربی {T اگر با نگاهی واقع بینانه این مسئله را مورد بررسی قرار دهیم، روشن میشود ـ که زنان جامعه ما ـ که بعد از انقلاب براساس آشنایی با معارف و آموزههای اصیل اسلامی با حفظ شخصیت و کرامت خویش در عرصههای مختلف جامعه وارد و پیشرفتهای درخشانی داشته اند ـ نسبت به زنان جوامع غربی ـ که سابقه ورود و فعالیتهای اجتماعی چندین قرن دارند و به عنوان نیروی کار ارزان و مطیع و ابزاری برای جهان سرمایه داری و مطامع آن درآمده اند ـ بسی جلوتر و موفق تراند؛ به خصوص با لحاظ این نکته مهم که به دلیل حفظ حجاب اسلامی و رعایت حدود الهی، از بسیاری آفات و مشکلات و معضلاتی که هم اکنون جوامع غربی با آن روبهرو بوده و به عنوان بحرانی عظیم، تمدن غرب را با چالش و فروپاشی مواجه ساخته است، به دور میباشند. این واقعیتی است که بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان غرب به آن معترف اند؛ چنان که روژه گارودی اندیشمند فرانسوی اذعان می دارد: «تمدن غرب در جهت نابودی انسان حرکت میکند». V}مصاحبه با شبکه دوم سیما، 23/4/76 {V همچنین به نظر پروفسور لاماند: «راهی که غرب در پیش گرفته است، به نابودی اصول اجتماعی و مدنیت منجر میشود». V} روزنامه ایران، 7/5/75 {V تا جایی که براساس آمار «در اتحادیه اروپا عده بی کاران افزایش یافته و به رقم 8 تا 12 درصد رسیده است. عده بیکاران در اروپای غربی در چهار دهه قبل کمتر از ده میلیون بود و این رقم در 1980 به 25 میلیون نفر و اکنون 35 میلیون شده است. ژاپن، ایتالیا، انگلستان و آمریکا به حالت بحرانی رسیده است و با انتقال نظام سرمایه داری به روسیه و اروپای شرقی و مرکزی، این کشورها نیز به بیماری تمدن جدید مبتلا شده اند». V}پروفسور حمید مولانا، روزنامه کیهان، 25/9/78 {V مسلم است در چنین جوامعی که از اول هدف از کشاندن زنان به اجتماع، استشهار آن و تبدیل آن به موجودی «شیء گونه» ـ که فقط برای امیال و اهداف تمدن سرمایه داری غرب به وجود آمده است آن هم با شعار دروغین «آزادی» و دفاع از «حقوق بشر» ـ بوده است، زن چه وضعیتی میتواند داشته باشد. «براساس برخی آمارهای پایان دهه 80 میلادی، زنان و مردان هم سن و سال از لحاظ درآمدی بسیار تفاوت داشتند. برای مثال درآمد زنان 45 ـ 54 سال تنها به 59 درصد متوسط درآمدمردان در همان سنین بالغ میشد. این در صورتی است که در برخی موارد، زنان بیشتر از مردان کار میکنند. در برخی از کشورها، زنان روزانه تا چهار ساعت، بیشتر از مردان کار میکنند… مظلومیت زنان وقتی بیشتر نمایان میشود که مرد و زن هر دو شاغل باشند؛ زیرا مردان بر حسب عادت دیرینه، با ورود به خانه، کار و وظیفه خود را پایان یافته تلقی میکنند، اما زنان ناگزیرند یا قبل از رفتن به سر کار یا پس از بازگشتن، کار خانه را انجام دهند…» V}جنگ علیه زنان، صص 53 ـ 74؛ زن و رهایی نیروهای تولید، صص 215 ـ 214؛ بار سنگین زنان شاغل، فیدر شرلی، اسلون، ترجمه مینا اعظامی، 1377، صص 3 – 7 {V این در حالی است که با نفی کرامت و شخصیت انسانی زنان در غرب، انواع خشونتها نیز علیه آنان شدت یافته است. V}سیدهادی حسینی، کتاب زن، علی احمد راسخ، انتشارات امیرکبیر، 1381 {V T} بررسی مشکلات زنان {T بیان چنین مشکلاتی در جوامع غربی، به معنای منزّه بودن جوامع اسلامی و کشور ما از این کاستی ها نیست؛ بلکه ما معترفیم متأسفانه این موضوعات نیز در گوشه و کنار جامعه ما یافت میشود و البته به هیچ وجه اینها ناشی از اسلام اصیل نیست؛ زیرا زن در اسلام از نهایت تکریم و احترام برخوردار و دارای حقوق و امتیازات مختلف اجتماعی، اقتصادی و… است. حتی نظیر آن نیز در هیچ کدام از جوامع به اصطلاح مترقی یافت نمیشود. این معضلات ناشی از سه عامل مهم است: 1. رسوخ و ادامه سنتها و آداب و رسوم مربوط به زمان قبل از اسلام؛ 2. عدم نهادینه شدن ارزشها و فرهنگ و آموزههای متعالی اسلام در این جوامع؛ 3. دستاوردها و نتایج فرهنگ وارداتی غرب که به دنبال خود معضلات و ارزشهای خود را به داخل جوامع اسلامی نیز منتقل کرده است. در هر صورت همچنان که مشاهده شد، به هیچ وجه حجاب نه مانعی برای پیشرفت زنان در جوامع اسلامی است ـ همچنان که در انقلاب اسلامی ثابت شد ـ و نه برداشتن آن امتیاز و پیشرفت برای زنان جوامع غربی. آری اسلام اگر بر ضرورت حجاب زنان تأکید دارد؛ به دلیل مصالحی است که برای خود زن و اجتماع به دنبال دارد، از قبیل: 1. حفظ حرمت، شخصیت و کرامت ذاتی او، 2. حفظ ارزش و منزلت زن، 3. برای معشوقیت دائمی زن، 4. حفظ امنیت زن، 5. نجات از رقابت، 6. حفظ بهداشت جامعه، 7. تحکیم خانواده، 8. کاستن انحرافات، 9. ابعاد سیاسی و اقتصادی و… . V}دکتر علی قائمی، حیات زن در اندیشه اسلامی، انتشارات امیری، چاپ اول، 1373، صص 375 – 395 {V T} زنان ومسولیتهای سیاسی{T در اسلام هیچ گونه تبعیضی بین مرد و زن وجود ندارد؛ بلکه در جنبههای مختلفی از تساوی برخوردارند: در آفرینش؛ در جنبههای روانی و معنوی، در شئون همسری، در همدوشی با مردان در زمینههای مختلفی از سیر و سلوک گرفته تا استقلال اقتصادی و… . V}همان، ص 231 {V اما هرگز نباید بین «تساوی» یا «تشابه» اشتباه کرد؛ در اینکه زن و مرد دارای تساوی در حقوق و انسانیت اند، جای بحث نیست؛ ولی این سخن به معنای تشابه در حقوق نیست: اصل این است که مرد و زن به کمال مقدر خود برسند؛ ولی هر کدام در نظام خاص زیستی، عاطفی و روانی خود. V}مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، 1374 {V مهم ترین مطلب در اینجا ـ که اسلام به آن توجه خاص شده ـ مسئله تفاوت های روحی و جسمی زنان و مردان و تفاوت وظایف آنان است. حقیقت غیر قابل انکار این است که مرد و زن از نظر جسمی و شرایط فیزیولوژیک، با یکدیگر متفاوتاند و هر یک برای انجام دادن وظایف ویژهای آفریده شدهاند. اینکه برخی اصرار دارند این دو جنس را مساوی در همه چیز قلمداد کنند، اصراری به دور از واقعیت است و مطالعات مختلف علمی آن را انکار میکند، V}مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، بخش هفتم، صص 190 ـ 167، انتشارات حکمت {V آیا با وجود این تفاوت آشکار میتوان گفت: زن و مرد باید در تمام شئون همراه یکدیگر گام برداشته و در تمام کارها مثل هم باشند؟ حتی در جوامعی که شعار آنها مساوات و برابری بین زن و مرد در تمام جهات است، در عمل غیر آن دیده میشود. برای مثال مدیریت سیاسی و نظامی بیشتر آنها، در دست مردان است. واقعیت این است که جنس زن برای انجام دادن وظایف متفاوتی با مرد آفریده شده و به همین دلیل احساسات متفاوتی دارد. قانون آفرینش، گرمی کانون خانواده و پرورش نسلها را بر عهده او گذاشته و به همین دلیل سهم بیشتری از عواطف و احساسات به او داده است. در حالی که وظایف خشن و سنگین اجتماعی، بر عهده جنس مرد گذاشته شده و سهم بیشتری از دوراندیشی به او اختصاص یافته است. بنابراین اگر بخواهیم عدالت را اجرا کنیم، باید پارهای از وظایف اجتماعی ـ که نیاز بیشتری به اندیشه و مقاومت و تحمّل شداید دارد ـ بر عهده مردان گذاشته شود و وظایفی که عواطف و احساسات بیشتری را میطلبد، بر عهده زنان. V}مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد 2، ص 164 ذیل آیه 228 سوره بقره، چاپ اول، 1374، چاپخانه مروی، دار الکتب الاسلامیه{V قرآن کریم با تصریح به واقعیت حقوقی زنان، عدالت در وضع قوانین را نیز گوشزد کرده است، با اشاره به این حقیقت که لازمه این عدالت عدم برابری بین زنان و مردان در برخی حقوق است، V}تفسیر نمونه، جلد 2، ص 157 و 156 ذیل آیه 228 سوره بقره {V آنجا که میفرماید: «A}وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَهٌ وَ اللّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ{A»؛ «و برای زنان همانند وظایفی که بر دوش آنها است، حقوق شایستهای قرار داده شده و مردان بر آنان برتری دارند و خداوند توانا و حکیم است». V}بقره (2)، آیه 228 {V در تفسیر مجمع البیان آمده است: V}فضلبن حسن طبرسی، تفسیر مجمع البیان، جلد 3، ص 73، مؤسسه الاعلمی بیروت، 1415 قمری؛ نگاه کنید: تفسیر نمونه، جلد 3، ص 362، ذیل آیه 32، سوره نساء {V ام سلمه ـ یکی از همسران پیامبر ـ روزی به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: چرا مردان به جهاد میروند و زنان جهاد نمیکنند؟! چرا برای ما نصف میراث آنها مقرر شده است؟! ای کاش ما هم مرد بودیم و همانند آنها به جهاد میرفتیم و موقعیت اجتماعی آنها را داشتیم! همانند این پرسشها را دیگر زنان نیز از پیامبر(ص) مطرح کرده بودند که این آیه نازل شد: «برتریهایی که خداوند نسبت به برخی از شما بر بعضی دیگر قرار داده، آرزو نکنید [این تفاوت های طبیعی و حقوقی برای حفظ نظام اجتماع شما و طبق اصل عدالت است ولی با این حال] مردان و زنان هر کدام بهرهای از کوششها، تلاشها و موقعیت خود دارند [و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد] و از فضل [و رحمت و برکت] خدا درخواست کنید و خداوند به هر چیز دانا است». V}نساء(4)، آیه 32 {V همان طور که در شأن نزول این آیه آمده است، تفاوت سهم ارث مردان و زنان و دیگر تفاوت ها برای جمعی به صورت یک سؤال در آمده بود. آنها گویا توجه نداشتند که این تفاوت به جهت آن است که هزینه زندگی عموما بر دوش مردان است و دیگر تفاوتها نیز به جهت تفاوت از نظر آفرینش و جنسیت و صفات جسمی و روحی است که همه آنها، بر طبق عدالت و قانون الهی است و اگر غیر آن مصلحت بود، برای شما قرار داده میشد! بنابراین آرزوی تغییر آنها، یک نوع مخالفت با مشیّت پروردگار است که عین حق و عدالت است. اما در عین حال این آیه گوش زد میکند که نباید این تفاوت جنسیت، سبب شود یکی از این دو جنس، حقوق دیگری را پایمال کند از این رو میفرماید: «مردان و زنان هر کدام بهرهای از کوششها و تلاشها و موقعیت خود دارند». نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت، اهمیت و اهتمام اسلام به حفظ حرمت زن و پاسداشت کرامت وی و تأکید بر حفظ عفت و پاکدامنی او است. شاید یکی از فلسفههای قوانینی که این گونه محدودیت ها را برای بانوان قرار داده، در صدد توجه دادن آنان به جایگاه بلند و مرتبه والای آنان در آیین الهی است و توجه دادن به کرامتی است که خداوند به آنان بخشیده و فراهم آوردن ضمانتها و تعهدات کافی برای حفظ پاکی و پاکدامنی آنان میباشد. V}مقاله: محمدی گیلانی، شایستگی زنان برای عهدهداری قضاوت، فصلنامه فقه اهل بیت، تابستان 1376، شماره 10، ص 114 {V T} تصدی قضاوت و سایر مشاغل و مسئولیتهای کلان سیاسی از سوی زنان: {T اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانی و اراده و اختیار دانسته، او را در مسیر تکامل میبیند. از این رو هر دو را در یک صف قرار داده و با خطاب های «A}یا ایها الناس{A» و «A}یا ایها الذین آمنوا{A» مخاطب ساخته برنامههای تربیتی، اخلاقی و علمی را برای آنها لازم کرده است. و با آیاتی مثل «A}مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ{A»؛ V}غافر(40)، آیه 40 {V وعده برخوردار شدن از سعادت کامل را به هر دو جنس داده و با آیاتی مانند: «A}مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ{A»؛ V}نحل(16)، آیه 97 {V میگوید: هر کدام از زن و مرد میتوانند به دنبال انجام دادن برنامههای اسلام و وظایف الهی، به تکامل معنوی و مادی برسند و به حیاتی طیب و پاکیزه ـ که سراسر سعادت نور است ـ گام نهند. بحث درباره هر کدام از مشاغلی که زنان از دیدگاه اسلام و قانون اساسی نمیتوانند عهده دار آن شوند، به صورت مستقل در اینجا ممکن نیست؛ اما به عنوان نمونه در رابطه با قضاوت زن میتوان گفت: هر چند گرایش های افراطی به تساوی حقوقی زن و مرد از یک سو و ظلم تاریخی وارد بر زنان از سوی دیگر، ممکن است سخن گفتن از تفاوتهای زن و مرد را با مشکل و قضاوت پیشینی منفی روبه رو سازد؛ اما حقیقت آن است که واقعیات عینی، تابع احساسات و قضاوت انسان قرار ندارد و تفاوت زن و مرد، هم از نظر جسمی و بدنی و هم از نظر روحی و عاطفی، آن قدر روشن است که انکار آن، همچون انکار بدیهیات است. البته سوء استفاده مردان از این تفاوت طبیعی و ذاتی، هرگز نمیتواند دلیلی بر نفی و انکار این تفاوتها باشد؛ بلکه برعکس فقط با شناخت این تفاوت است که میتوان به تنظیم روابط حقوقی عادلانه متناسب با این واقعیات، برای زن و مرد اقدام کرد. تفاوت زن و مرد ـ چه به صورت درست و چه به صورت نادرست ـ از دیرباز مورد توجه دانشمندان و فیلسوفانی همچون افلاطون و ارسطو بوده است و امروز نیز به گونهای دیگر مورد توجه دانشمندان علوم فیزیولوژی، روانشناسی و جامعهشناسی قرار دارد. از دیدگاه اسلام این تفاوت، به هیچ وجه به اینکه مرد یا زن جنس برتر است و دیگری جنس پایینتر، پستتر و ناقصتر مربوط نیست. قانون خلقت این تفاوتها را برای این به وجود آورده است که پیوند خانوادگی زن و مرد را محکمتر کند و شالوده وحدت آنها را بهتر بریزد. تصدی امر قضا به عنوان یک واجب کفایی، بیش از آنکه حق باشد، تکلیف است. لذا در برخی روایات با تعبیر «H}لیس علی المرئه{H»؛ یعنی، بر عهده زنان این تکلیف تحمیل نگشته و تعبیر «H}لیس للمرئه{H» نشده است. بر این اساس زن، وظیفهای برای تصدی امر قضا ندارد. اما سخن این است که آیا منصب قضا خاص مردان است؟ مشهور چنین معتقدند، هر چند کسانی هم هستند که مرد بودن را برای قاضی و قضاوت شرط نمیدانند. جدای از بحثهای تخصصی و فقهی، توجه به این نکته سودمند است که هر چند هم قضا و هم برخی از امور اجرایی از قبیل وزارت، هر دو از شاخهها و زیرمجموعههای امامت و رهبری هستند؛ ولی این تفاوت اساسی بین آنها وجود دارد که امور اجرایی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت اشراف رهبری بوده و دخالت و اعمال ولایت توسط رهبر در این حوزه برابر اصل است. اما مقام و منصب قضاوت، چنین نیست؛ زیرا هر چند قاضی منصوب امام و رهبر است؛ ولی به لحاظ وظیفه قضایی، مستقل است و به همین جهت اشراف بر او و دخالت در کار او، خلاف اصل است. با توجه به این تفاوت و با توجه به آنکه در قضاوت، از هیجانات احساسی، عاطفی و بهرهمندی او از حزم و دوراندیشی او را در صدور رأی درست کمک میکند، اختصاص این وظیفه به مردان و معافیت زنان از این تکلیف، کاملاً توجیهپذیر است. قواعد اجتماعی و قوانین حقوقی بر حسب وضعیت غالب تدوین میشوند؛ از این رو وجود تعداد زنانی فاضل و صاحب حزم و حاکم بر احساسات و عواطف خود، نمیتواند ناقض قانون فوق باشد. در عین حال براساس دادههای علم روان شناسی و نیز آنچه که همه ما در زندگی اجتماعی مشاهده میکنیم، زنان نوعاً احساساتی تر هستند و این امر نه تنها نقطه ضعف برای آنان نیست؛ بلکه یک حسن و ضرورت زندگی برای آنان است تا از این طریق، در ایفای نقش بی بدیل کم نظیر پرورش و تربیت عاطفی فرزندان موفق باشند و چون احساساتی تر هستند، بعد عقلانیت آنها تحت تأثیر هیجانات، عواطف و احساسات قرار میگیرد. مسئله قاضی نبودن زن، یکی از احکام بسیار حکیمانه اسلام، در حمایت از زن است؛ زیرا قضاوت تنها نیازمند علم نیست؛ بلکه تناسب روان شناختی نیز نیاز دارد. برخورد با انواع بزهکاران و صدور احکام خشن در برابر آنان، هرگز با روحیات لطیف زن سازگاری ندارد. تجربه چند ساله اخیر نشان داده است که چند مورد استفاده از زنان در برنامههای قضایی، موجب ابتلای برخی از آنان به بیماریهای شدید عصبی و روانی شده است و برخی از آنها پس از چند روزی، درخواست کنارهگیری از این کار کردهاند. بنابراین کشاندن زن در این صحنهها، امتیازی برای وی نیست؛ بلکه انهدام و نابودی شخصیت او است. T} محدوده فعالیت های اجتماعی و سیاسی زنان{T به غیر از مشاغل خاصی نظیر مرجعیت، قضاوت، امامت ظاهری و رهبری و ریاست جمهوری ـ که به دلیل ویژگیهای خاص این مشاغل از یک سو و خصوصیات روحی و عاطفی زنان از سوی دیگر ـ در سایر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، هیچ گونه محدودیتی برای زنان، از صدر اسلام تاکنون وجود نداشته است. براساس آموزههای اسلامی، زنان نیز مانند مردان حق دارند تا انتخاب گر باشند و مخالفت یا موافقت خویش را با نظام حاکم بیان کنند. V}سراج، مرکز پژوهشهای صدا و سیما، 1380، ص 218 {V البته دو شرط اصلی وجود دارد: 1. رعایت عفت، حجاب و شئون اسلامی، 2. حفظ حقوق شوهر و فرزندان و نهاد خانواده. اگر این نکات در مشارکت سیاسی، اجتماعی زنان رعایت نشود، همان آثار منفی را در پی خواهد داشت که در کشورهای غربی شاهد آن هستیم. آنها نیز هم اکنون در حال بیداری و بازگشت از این مسیر انحرافی میباشند: چنان که براساس آمار، دو سوم زنان انگلیسی، خانه دار بودن را به اندازه شغل بیرون از منزل مهم و مفید میدانند و معتقدند: مسئولیت آنان در داخل خانه است و کسب درآمد و روزی، وظیفه مردان. همچنین در آمریکا بسیاری از زنانی که فرزند کوچک دارند، مشاغل خود را رها کرده و به مادران تمام وقت تبدیل شدهاند. V} مجله صبح، ش 75، ص 68 {V خانم «ویجدیس فینبو گادوتیو» ـ نخستین زنی که رئیس جمهور ایسلند شد ـ پس از پایان دوره ریاست جمهوری خود، اعلام کرد: حاضر نیست در دوره بعدی در انتخابات شرکت کند؛ چون به نظر او «کار در خانه به مراتب آسانتر و لذت بخشتراست و در قبال مردم مسئولیت داشتن کمر شکن است، مردم نمیدانند که داشتن یک مقام عمومی، چه قدر دردسر و خودخوری دارد. نه تنها باید از منافع کشور دفاع کند؛ بلکه باید مراقب تاریخ هم باشد تا بعد او را مورد انتقاد قرار ندهند و مسئول خرابیهای آینده ندانند». V}مجله صبح، ش 75، ص 68{V این درست همان فرمایش امام علی(ع) در 1400 سال پیش است که درباره مشاغل سیاسی و اجتماعی زنان فرمود: «H}المراه ریحانه و لیست بقهرمانه{H»؛ «زن گلی خوشبو است و قهرمانی زورمند نیست». V}نهج البلاغه، نامه 31، ص 129 {