الگوهای اسلامی در دانشگاه ها
پرسش : چرا تعداد الگوهای اعتقادی و عملی در فرایند اسلامی شدن دانشگاهها اندک هست؟
پاسخ : T} اسلامی شدن دانشگاهها{T آنچه که از دانشگاه در نظام اسلامی انتظار میرود، این است که دانشگاه «اسلامی» باشد و این قید ـ با توجه به جایگاه و کارکردهای مهم دانشگاه در جامعه ـ بسیار با اهمیت و قابل توجه است. دانشگاه نقطه اساسی هر جامعه و کشور است و اگر اصلاح شود, آینده آن جامعه اصلاح خواهد شد. اگر خدای نکرده، محل تربیت متخصصان مسلمان و متعهد نباشد, دانشگاه مطلوب انقلاب نبوده و موجب عدم پیشرفت و به تباهی شدن جامعه و وابستگی خواهد بود. بر این اساس دانشگاه مطلوب انقلاب، با دو شاخص علم و ایمان سنجیده و مشخص میشود. رهبر معظم انقلاب میفرماید: «در دانشگاه اسلامی, علم با دین, تلاشگری با اخلاق و تضارب افکار با سعه صدر و تنوع رشتهها با وحدت هدف و کار سیاسی با سلامت نفس, تعمق و ژرفنگری با سرعت عمل و خلاصه دنیا با آخرت همراه است» V}روزنامه رسالت, 5/7/1375 {V و «از شاخصههای اسلامی شدن دانشگاه ها, علمی شدن آنها است, عمیق شدن خود باور بودن و اتکا به نفس داشتن دانشجو و استاد, از جمله نکات بارز دانشگاه اسلامی است, در دانشگاه اسلامی تدین و دین باوری وجه غالب است و در آن ایستادگی بر روی اصول, تسلیم ناپذیری در برابر دشمن و عزم و اراده در برابر تهاجم فرهنگی به زیر بنای مستحکم فکری است. دانشگاه اسلامی شکوفا و پر نشاط است و در آن علم و عالم عزیز و باکرامتاند, دانشجو به قصد قربت درس میخواند و مظاهر فسق و فساد در آن وجود ندارد. بنابراین لازمه علمی شدن دانشگاهها اسلامی شدن آنهاست». V}روزنامه جمهوری, 7/12/1376{V بنابراین دانشگاه مطلوب باید این چنین محلی باشد. اما آیا در عمل این ایده آلها و ارزشها تحقق یافته است؟ متأسفانه به رغم تلاشها برنامهریزیها و مجاهدتهای فراوان در این زمینه و دستاوردهای بسیار مثبت و ارزنده آن، هنوز تا رسیدن و دستیابی به این هدف و جایگاه مطلوب راه طولانی مانده است. رهبر معظم انقلاب میفرماید: «دانشگاه هنوز اسلامی نشده است … این نمیشود مگر با یک تحول عمیق, بنیادی, دل سوزانه, بلند مدت, برنامهریزی شده و همه جانبه». V}فصلنامه فرهنگی, شماره 21, بهار 1375, ص 174 {V T} دلایل اسلامی نشدن دانشگاهها{T عوامل متعدد خارجی و داخلی، نواقص و نارسائیهای نظام آموزشی, عدم تحقّق کامل وحدت حوزه و دانشگاه, تهاجم فرهنگی و… در این امر موثر است. به نظر میرسد آنچه در این فرآیند نقش اساسی دارد، عدم اجماع فکری میان مسئولان اجرایی کشور با مسئولین و دست اندرکاران دانشگاههاست. که متأسفانه بخشهایی از این مجموعه کلان، یا اصلاً به اسلامی شدن دانشگاهها معتقد نبوده و یا اینکه درک درستی از ضرورت این موضوع ندارند. نتیجه طبیعی این مسئله، ناکارآمدی و عدم موفقیت نظام اسلامی در اسلامی کردن دانشگاههاست. تا زمانی که تمامی مجموعههای تأثیرگذار بر دانشگاهها، به اسلامی کردن آنها نیندیشند و برای آن ارزش قائل نشوند، توفیق کامل حاصل نمیشود. پس اولین گام، هماهنگی کامل و اجماع فکری و حدت نظر تمامی مسئولان و دست اندرکاران دانشگاهها است که در صورت تحقق این مسئله قطعاً میتوانیم جهش عظیمی در این زمینه داشته باشیم، البته مسئله برنامهریزی و یافتن الگوهای مناسب و مفید نیز به عنوان گام بعدی اقدام ضروری و مهم است که باید از سوی کارشناسان متعهد و متخصص صورت پذیرد. گفتنی است دانشگاه و دانشجویان ما ـ چه نسبت به قبل از انقلاب و چه در مقایسه با سایر کشورهای دیگر ـ از وضعیت بسیار بهتری برخوردار بوده و دانشگاههای ما پر است از جوانان متعهد و انقلابی و پای بند به اصول و ارزشهای اسلامی و اساتید متعهد و متخصص.