رابطه گریه با امام حسین و سیر و سلوک
پرسش : از نگاه عرفانى چگونه مىتوان سوز و گریه براى امام حسین(ع) را با عشق به خدا و سیر و سلوک پیوند داد؟
پاسخ : T}یک. سوز دل و گریه{T سالک باید سوز دل و گریه با اخلاص را در مقام استغفار، بسیار عزیز و مغتنم بداند و در تحصیل آن بکوشد. اگر در تحصیل اصل آن هم موفق نشد؛ یعنى، سوز و اشک را به دست نیاورد، لااقل بااخلاص در تحصیل حال گریه – (تباکى) – جدیت کند. به طور کلى، در سلوک عبادى، در هر حال و هر مقامى -چه حال و مقام استغفار باشد و چه غیر آن- سوز دل و گریه را حسابى هست که شرح آن در عبارت نگنجد و تفسیر آن در بیان نیاید. سوز دل و گریه، چه از شوق باشد، چه از خوف، چه در مقام استغفار باشد، چه در مقام تلاوت آیات و استماع آنها، چه در حال سجده باشد و چه در حال دیگر، هر کجا و هر مقامى باشد، از درک بالا و فهم و شعور سرچشمه مىگیرد. آن که مىفهمد، مىسوزد و اشک مىریزد و آن که نمىفهمد، نه مىسوزد و نه اشک مىریزد. اگر به آیات 107-109 سوره «اسراء» نظر افکنیم، خواهیم دید این آیات به روشنى مىگوید: راه و روش آنان که مىفهمند، خضوع در برابر آیات حق، خشوع دل و سوز و گریه است: A}«قل آمنوا به أو لا تؤمنوا إن الذین أوتوا العلم من قبله إذا یتلى علیهم یخرونللأ ذقان سجداً * و یقولون سبحان ربنا إن کان وعد ربنا لمفعولاً * و یخرونللأ ذقان یبکون و یزیدهم خشوعاً»{A. سالکان با اخلاص را به تدبر در این آیات شریفه توصیه و بر آن تاکید مىکنیم. این آیات را بخوانند، و عمیقاً در معانى و دقایق آنها فکر کنند و توجه داشته باشند که اینها کلام حق و حق کلام است. به روشنى از این آیات بر مىآید: هر کس از علم، فهم و معرفت بالا بهرهمند باشد، با شنیدن آیات قرآن و تلاوت آنها به حقایق پى مىبرد، آنها را باور مىکند، وعدههاى ربوبى را مسلم مىبیند و مىفهمد، آنچه مىفهمد. در نتیجه، بر خضوع، خشوع و یقین او افزوده مىشود و شوق و اشتیاق و خوف و خشیت وجود او را فرا مىگیرد. در عین اینکه مجاهدتش را بیشتر و کاملتر مىکند، راه فقر و مسکنت در پیش مىگیرد و در محضر ربوبى صورت بر خاک مىنهد و با سوز دل اشک مىریزد؛ به امید اینکه به سوز دل و اشک چشم او نظرى شود و عنایتى به سراغ وى آید. کسى که حقیقتهاى موجود را درک نکرده، جهنم خود را – که براى خود ساخته و در آن دست و پا مىزند – خوب نشناخته و پرده حایل را – که با افتادن آن مصیبتها شروع مىگردد – آن چنان که باید، نفهمیده است. ناگفته نماند علم و معرفتى که آیات مذکور به آن اشاره کرده و صاحبان آن را اهل سوز و اشک معرفى مىکند، علم رسمى و معرفت نظرى نیست؛ بلکه علم و معرفت دیگر است؛ و گر نه چه بسا عالمان و عارفانى که از علم رسمى و عرفان نظرى، در حد بالا برخوردار بودهاند و هستند؛ لیکن این خصوصیات را نداشتهاند و ندارند. به هر صورت، سوز دل و گریه، همراه با صورت بر خاک فقر نهادن، از خصوصیات عارفان و عالمان بالله است. قرآن کریم این را از خصوصیات بارز پیامبران – که تعلیم دهندگان عارفان واقعى و عالمان بالله هستند – بر مىشمارد. در سوره «مریم» به ذکر جمعى از انبیا و برگزیدگان پرداخته و یکایک آنان را با اشاره به اوصافشان یاد مىکند و در خصوص آنان مىفرماید: A}«أولئک الذین أنعم الله علیهم من النبیین من ذریه آدم و ممن حملنا مع نوح و منذریه إب راهیم و إسرائیل و ممن هدینا و اجتبینا إذا تتلى علیهم آیات الرحمن خروا سجداً و بکیا»{A.V}مریم (19)، آیه 58.{V جمله A}«إذا تتلى علیهم آیات الرحمن خروا سجداً و بکیا»{A از خضوع وسر به سجده نهادن، و گریههاى آنان به هنگام تلاوت آیات رحمان بر آنها خبر مىدهد؛ چه از گریههاى شوق و محبت و چه از گریههاى خوف و خشیت. دراین آیه رمز و اشارتى هم براى اهل توحید هست که رمزى دقیق و اشارتى لطیف است. در اول آیه از انعام الهى نسبت به جمع مذکور از پیامبران و برگزیدگان سخن به میان مىآورد و مىگوید: اینان که ذکرشان گذشت، همانها هستند که خدا بر آنان انعام فرمود: A}«أولئک الذین أنعم الله علیهم من النبیین» {A… سپس در آخر آیه با جمله H}«اذا تتلى علیهم …»{H به خضوع، سجده و گریههاى آنان به عنوان نمونه بارزى از انعام الهى نسبت به ایشان اشاره مىکند و این، اشارتى است لطیف به این رمز دقیق که: خضوع و سجده و سوز دل و گریه، به هر کسى دهند، از انعام و تفضلات او است. P}گریه و خنده غم و شادى دل{E}هر یکى از معدنى دان مستقل{P P}هر یکى را مخزن و مفتاح آن{E}اى برادر در کف فتاح دان{P V}دفتر پنجم مثنوى.{V حافظ هم گوید: P}سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب{E}این همه از نظر لطف شما مىبینم{P قرآن در جاى دیگر مىفرماید: A}«و من یؤمن بالله یهد قلبه»{A؛ «و هر کس به خدا ایمان بیاورد، خدا دل او را هدایت مىکند». رسول خدا(ص) نیز مىفرماید: H}«قلب المؤمن بین اصبعین من اصابع الرحمن»{H.V}بحار الانوار، ج70، ص 39.{V امام باقر(ع) هم فرموده است: H}«ان القلوب بین اصبعین من اصابع الله، یقلبها کیف یشاء، ساعه کذا، و ساعه کذا»{H.V}همان، ج70، ص 53.{V از این دو روایت در این باب، هر کسى مىتواند به اندازه خود استفادهها داشته باشد. از روایت اول بر مىآید: دل آن کس که ایمان جدى به خداى متعال آورده، تحت تصرف اسم «رحمن» و تحت تدبیر و تربیت تجلیات این اسم است؛ یعنى، دلهاى صاحبان ایمان به حسب صلاحیتها، استعدادها و حالات گوناگون، تحت ولایت مظاهر گوناگون این اسم است. از روایت دوم بر مىآید که دلها – چه دلهاى صاحبان ایمان و چه دلهاى غیر آنان – تحت تصرف اسم «الله» است و این اسم مبارک با ظهور در مظاهر اسما، هر دلى را به حسب آن تحت تدبیر قرار مىدهد و حال به حال مىکند؛ آن چنان که مىخواهد، ساعتى چنین و ساعتى چنان. سالک باید گریه با اخلاص را در سلوک عبودى، در هر حال و هر مقامى مغتنم بداند؛ مخصوصاً در این مقام؛ (مقام استغفار). هر چه با سوز دل و احتراق باشد، قدر آن را بداند و هر وقت چنین توفیقى دست داد، تضرع و دعا و اصرار در استغفار را با چیز دیگر عوض نکند و مراقب باشد دشمن او را فریب ندهد و از راهى که به روى وى باز شده است، به لطایف الحیل باز ندارد. پس گریه و تضرع و دعا و استغفار را قطع نکند و حال خود را بهم نزند و به بعد حواله ندهد که این عنایتها به آسانى حاصل نگردد و این فرصتها، همیشه به دست نیاید. امام صادق(ع) مىفرماید: H}«اذا اقشعر جلدک و دمعت عیناک، فدونک دونک، فقد قصد قصدک»{H.V}اصول کافى، ج 2، ص 478.{V P}اشک مىبار و همى سوز از طلب{E}همچو شعمى سربریده جمله شب{P V}دفتر پنجم مثنوى.{V T}آن سوى سوزها و گریهها{T سوز دل عارفان و گریه مشتاقان و خائفان، در این سوى پرده «سوز دل و گریه» است و در آن سوى پرده «آرامشها، لذتها، ابتهاجها و کرامتها». اینک با استفاده از بیانات رسول اکرم و ائمه اطهار(ع) این معنا را به اجمال توضیح مىدهیم: T}1. سوز و گریه و آرامش و اطمینان{T امام صادق(ع) فرموده است: H}«کل عین باکیه یوم القیامه الا ثلاثه: عین غضت عن محارم الله و عین سهرت فى طاعه الله و عین بکت فى جوف اللیل من خشیه الله»{H؛ V}اصول کافى، ج2، کتاب الدعاء، باب البکاء.{V«هر چشمى در روز قیامت گریان است؛ مگر چشمى که از محارم خدا اجتناب کند و چشمى که شب را در طاعتخدا بیدار باشد و چشمى که در دل شب از خشیتخدا گریهکند». از این بیان بر مىآید آنچه در این سوى پرده به صورت خشیت از خدا و سوز و گریه در دل شب مىباشد؛ در پشت پرده به صورت آرامش و اطمینان است و به هنگام آشکار شدن حقایق پشت پرده (در روز قیامت) به ظهور مىرسد. روز قیامت، روز ظهور بواطن و سرایر و روز آشکار شدن حقایق پشت پرده است و آنچه در آن روز پیش مىآید، حقیقتهایى است که در پشت پرده موجود است. T}2. سوز و گریه و لذت و ابتهاج{T رسول اکرم(ص) فرموده است: H}«ان الله یحب کل قلب حزین»{H؛ «خداى متعال هر دل محزون را دوست مىدارد».V}بحار الانوار، ج 73، ص 157.{V دوست داشتن جناب او، به معناى جذب بنده به سوى خود است. در نتیجه، معناى حدیث این مىشود که دل بنده در حال سوز و گریه، در آن سوى پرده مجذوب به سوى او است، در حال جذبه و در لذت و ابتهاج مخصوص آن است. امام باقر(ع) هم مىفرماید: H}«ما من قطره احب الى الله عزوجل من قطره دموع فى سواد اللیل مخافه من الله لا یراد بها غیره»{H؛ V}اصول کافى، ج2، کتاب الدعا، باب البکاء. {V«هیچ قطرهاى نیست که نزد خداى عزوجل محبوبتر باشد از قطره اشک در ظلمتشب که از خوف خدا باشد و غیر از جانب او منظورى نباشد». این بدان معنا است که بنده در حال سوز و گریه در دل شب – آنجا که از خوف خداى متعال اشک مىریزد – محبوب جناب او است؛ یعنى، در پشت پرده مجذوب به سوى او و در لذت و ابتهاج جذبات ربوبى است. پشت پرده جذبههاى ربوبى است که متصلاً سالک را مجذوب مىکند و همین جذبهها است که در این سو به شکل سوز و اشک به ظهور مىرسد. این طرف، غم و پریشانى دل و اشک دیدهها است و آن طرف، جذبهها؛ یعنى، شادى دل، ابتهاج شراب طهور و لذت شهود است. P}بر رهگذرت بستهام از دیده دو صد جوى{E}باشد که تو چون سرو خرامان به درآیى{P V}حافظ.{V اگر کسى باشد که اشراف و احاطه بر این سو و آن سو داشته باشد؛ یعنى در افق بالایى قرار بگیرد که هم این طرف پرده را ببیند، هم آن طرف پرده را، چیز عجیبى خواهد دید. یک شخص را در یک زمان در دو حالت – که نقطه مقابل هم هستند – مشاهده خواهد کرد. در این طرف (طرف دنیوى) او را در سوز و گداز و اشک و نیاز خواهد دید و در آن طرف (طرف اخروى) در ابتهاج شراب طهور، لذت شهود و نعمتها و کرامتها واقعاً تحیّرآور است که باطن غم، شادى؛ باطن شادى، غم؛ باطن گریه، خنده و باطن خنده، گریه باشد. تحیّر بالاتر در این است که ما پیش خود گمان مىکنیم از هستى و دقایق آن و اسرار و عجایب آن چیزى فهمیدهایم! همین گمان آنچه را که باید بکند، کرده است؛ چیزى که هست، توجه به این معنا هم نیست. T}3. سوز و گریه و قرب حضرت مقصود{T امام صادق(ع) در روایتى به ابى بصیر در خصوص دعا و گریه مطالبى را مىفرماید و در ضمن آن از پدر بزرگوارش امام باقر(ع) نقل مىکند که فرمود: H}«ان اقرب ما یکون العبد من الرب عزوجل و هو ساجد باک»{H؛ V}اصول کافى، ج2، کتاب الدعا، باب البکاء. {V«نزدیکترین حالتبنده نسبتبه پروردگار عزوجل، حالتى است که او در سجده با گریه است». از این بیان هم استفاده مىشود که این سوى قضیه، با سوز دل صورت بر خاک نهادن و گریه کردن است و در همان حال آن سوى قضیه به حضرت معبود نزدیک شدن و در جوار او متنعّم و مبتهج گشتن. P}حافظ زدیده دانه اشکى همى فشان{E}باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما{