علت نماز خواندن امام حسین در ظهر عاشورا
پرسش : چه ضرورتى داشت امام حسین(ع) درمیان سپاه دشمن، روز عاشورا نماز ظهر بخواند تا عدهاى از یارانش به این خاطر شهید شوند؟
پاسخ : نماز عمود خیمه دینV}میزان الحکمه، ج 5، ص 368، ح 10243.{V و استوارترین رشته پیوند میان بنده و مولا است. مؤمن با نماز شناخته مىگردد و با نردبان آن تا عرش خدا بالا مىرود و قدم بر بساط قرب مىگذارد.V}همان، ح10238.{V نماز راه اُنس با خدا و روشنى بخش چشمان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم است.V}همان، ص367، ح10235.{V نماز اولین و آخرین سفارش پیامبران(ع) است.V}همان، ح10234.{V نماز بازدارنده از آلودگى و زشتىV}عنکبوت(29): آیه 45.{V است و حتى بىروحترین و ناقصترین نماز، سدى میان انسان و گناهان است.V}میزان الحکمه، ج 5، ص 371 ح5-10254.{V «معاویه بن وهب» از یاران حضرت صادق(ع) از ایشان مىپرسد: برترین چیزى که بندگان را به خدا نزدیک مىسازد و محبوبترین کار در نزد خداوند چیست؟ حضرت فرمود: H}«ما اعلم شیئا بعد المعرفه افضل من هذه الصلاه»{H؛ «بعد از شناخت خداوند، چیزى را با فضیلتتر از نماز نمىدانم».V}همان، ص 369، ح 10245.{V اگر نهضت جاوید حسین بن على(ع) براى اقامه حق و زنده کردن دین خدا و رها ساختن آن از چنگال خرافات و هواپرستان ستمگر است و عمود دین خدا، نماز است؛ چرا نباید نگهبان دین و شریعت محمدىصلى الله علیه وآله وسلم عمود دین را در عرصه خونین کربلا و در برابر هجوم بى امان و ناجوانمردانه دشمن با خواندن نماز عشق، محکم و استوار سازد؟ «ابو ثمامه صیداوى» – که در محبت مولایش حسین(ع) سر از پا نمىشناسد – در ظهر عاشورا، در میان حلقه تنگ محاصره دشمن، خدمت امام(ع) مىرسد و فرا رسیدن وقت نماز ظهر را به یاد امام(ع) مىآورد و آرزو مىکند بعد از خواندن نماز به امامت مولایش، به دیدار معبودش بشتابد. امام حسین(ع) در پاسخ او مىفرماید: «نماز را به یاد من آوردى، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد».V}بحارالانوار، ج45، ص21.{V حسین بن على(ع) و تنى از یارانش در برابر تیرهایى که از سوى دشمن مىآمد، نماز ظهر را به جا آورد وعدهاى از یارانش به هنگام نماز به خاک و خون افتادند و بر بال شهادت به دیدار دوست شتافتند. صحنه عبادت، مناجات و تلاوت قرآن امام(ع) و خاندان و یاران بزرگوارش در شب عاشورا، زیباترین نمایش بندگى است. ابا عبدالله(ع) درس عشق ورزى به نماز و راز و نیاز با معبود را از پدر بزرگوارش فراگرفته است. ابن عباس در گرماگرم جنگ صفین، آن حضرت(ع) را دید که سر را به سوى آسمان بلند کرده و در انتظار چیزى است. پرسید: یا امیرالمؤمنین؛ آیا نگران چیزى هستید؟ فرمود: آرى، منتظر رسیدن وقت نماز مىباشم. ابن عباس گفت: در این وقت حساس نمىتوانیم دست از جنگ برداریم و مشغول نماز گردیم. امیر مؤمنان(ع) فرمود: H}«انما قاتلنا هم على الصلوه»{H؛ «ما براى نماز با آنها مىجنگیم». به راستى وقتى رهبران و پیشوایان ما در صحنه خون و جهاد، این چنین ارزش و جایگاه نماز را پاس مىدارند و نماز را به تمام معنا در آن شرایط سخت و طاقت فرسا، این گونه به پا مىدارند، آیا سستى و سهل انگارى نسبت به نماز براى ما – که به دور از آن صحنههاى دشوار و در دامن آسایش هستیم – روا است؟ آیا منطقى و قابل قبول است که نسبت به آن پاکان و برگزیدگان، اظهار عشق و محبت کنیم و خود را پیرو و مطیع آنان بدانیم، آن گاه نمازى را که سرلوحه اعمال آنان است و جنگ و جهاد و فداکارى ایشان براى زنده نگه داشتن و برپا داشتن آن است، جایگاه واقعى خود را در زندگى ما نداشته باشد؟! از خود بپرسیم در نماز و دعا و تلاوت کتاب خدا، چه رمز و رازى و چه لذّتى نهفته است که امام حسین(ع) با وجود اینکه حسرت یک آه را بر دل دشمن گذاشت و شعار «هیهات مناالذله» او – که در تابلو عشق با خطى خونین بر سینه آسمان نصب شده و به همه جهانیان درس جنبش و آزادگى و پایدارى مىدهد – در عصر تاسوعا که لشکر نفاق به طرف خیام امام(ع) روى آوردند و آماده حمله و جنگ بودند، برادر دلاورش عباس(ع) را به نزد آنان فرستاد و به او فرمود: اگر مىتوانى تا فردا جنگ را به تأخیر بینداز و سپس فرمود: H}«لعلنا نصلى لربنا و ندعوه و نستغفره، فهو یعلم انى کنت احب الصلاه له وتلاوه کتابه و کثره الدعاء والاستغفار»{H؛ «شاید امشب براى پروردگارمان نماز به جا آوریم و به درگاه او دعا نموده و طلب بخشش کنیم. خدا مىداند که من نماز براى او و خواندن کتابش و زیادى دعا و استغفار را دوست مىدارم».V}بحارالانوار، ج44، ص 392.{V نماز و دعا و راز و نیاز با خداوند، از چه عزتى سرشار است که سالار شهیدان(ع) به خاطر آن، از دشمن براى به تأخیر انداختن جنگ درخواست مىکند.