عواطف و احساسات زنان بیشتر از مردان است

پرسش : چطور می توان تشخیص داد زنان احساسات و عواطف بیشتری از مردان دارند و این موضوع سبب اختلاف در بعضی احکام گشته. در حالی که مثال های نقض هم بر این مدعی وجود دارد؟.
پاسخ : غلبه احساسات و عواطف زنان بر مردان هم مورد تأیید اسلام است و هم بر اساس یافته های علمی روز قابل اثبات. بحث تفاوت های ساختاری زن و مرد دست کم سابقه ای 2400 ساله دارد؛ گرچه «افلاطون» این تفاوت ها را کمی دانسته است و مدعی بود که زنان و مردان دارای استعدادهای مشابهی هستند و زنان می توانند همان وظایفی را عهده دار شوند که مردان عهده دار می شوند، ولی در اصل این تفاوت ها تردیدی نکرده و به ناتوان تر بودن نیروهای جسمی و روحی و عقلی زنان اعتراف داشته است.V}(مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، چ هشتم، 1375، صص 170_172){V واقعیات عینی در تفاوت های زن و مرد آن قدر روشن است که انکار آن همچون انکار بدیهیات است. این تفاوت ها فقط در تفاوت های جسمی و بدنی، مانند اختلاف اندامی یا قدرت بدنی خلاصه نمی شود، بلکه از جهت روحی و عاطفی، مانند: تعقل، احساسات، حزم و دوراندیشی و هیجانات، مهرورزی، محاسبه گری، دل ربایی، دل دادگی، حمایت خواهی وحمایت گری نیز تفاوت های جدی دارند. در این جا به نظریه ی چند تن از دانشمندان روانشناس غربی اشاره می کنیم: الف. پروفسور «ریک» روانشناس مشهور آمریکایی که سالیان طولانی به جست و جو در احوال زن و مرد پرداخته و نتایجی را به دست آورده است می گوید: «دنیای مرد با دنیای زن به کلی فرق می کند، اگر زن نمی تواند مانند مرد فکر کند یا عمل کند از این رو است که زن و مرد جسم های متفاوت دارند. علاوه بر این، احساس این دو موجود، هیچ وقت مثل هم نخواهد بود و هیچ گاه عکس العمل یک جور در مقابل حوادث و اتفاقات نشان نمی دهند. زن و مرد بنا به مقتضیات جنسی رسمی خود، به طور متفاوت عمل می کنند و درست مثل دو ستاره روی دو مدار مختلف حرکت می کنند. آن ها می توانند همدیگر را بفهمند و مکمل یکدیگر باشند، ولی هیچ گاه یکی نمی شوند و به همین دلیل است که زن ومرد می توانند با هم زندگی کنند، عاشق یکدیگر شوند و از صفات و اخلاق یکدیگر خسته و ناراحت نشوند…» V}(همان، (به نقل از مجله زن روز، ش 90)، صص 176_178){V ب. خانم «کلیو دالسون» می گوید: «به عنوان یک زن روانشناس، بزرگ ترین علاقه ام مطالعه ی روحیه ی مردها است. چندی پیش به من مأموریت داده شد که تحقیقاتی درباره ی عوامل روانی زن و مرد به عمل آورم. به این نتیجه رسیده ام… خانم ها تابع احساسات و آقایات تابع عقل هستند. بسیار دیده شده است که خانم ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می کنند، بلکه گاهی در ین زمینه از آن ها برتر هستند. نقطه ضعف خانم ها فقط احساسات شدید آن ها است. مردان همیشه عملی تر فکر می کنند، بهتر قضاوت می کنند، سازمان دهنده ی بهتری هستند، بهتر هدایت می کنند، پس برتری روحی مردان بر زنان چیزی است که طراح آن طبیعت است.هر قدر هم خانم ها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند، بی فایده خواهد بود. خانم ها به علت این که ساس تر از آقایان هستند، باید این حقیقت را قبول کنند که به نظارت آقایان در زندگی شان احتیاج دارند…، کارهایی که به تفکر مداوم احتیاج دارد، زن را کسل و خسته می کند…» V}(همان، (به نقل از مجله زن روز، ش 101)، صص 183_184){V البته دو نکته در تحلیل _و نه یافته ی علمی_ خانم «کلیو دالسون» قابل تأمل است: 1. احساساتی بودن زنان نقطه ضعف آنان نیست، بلکه هدف خلقت، این تفاوت ها را ضروری ساخته است. دانشمند بزرگ، مرحوم «محمد قطب» می گوید: «اگر زنان بخواهند مادر باشند، باید احساساتی و عاطفی باشند و لازمه ی بقای نسل آدمی، وجود مادر روابط جنسی زن و مرد و کارکردهای اختصاصی آنان است.» V}(محمد قطب، شبهات حول الاسلام، نجف: دارالنعمان، الطبعه السادسه، 1963 م، صص 112_115){V بنابراین نه برتری تعقل مرد امتیازی برای او نه احساساتی و عاطفی بودن زن نقصی برای آنان محسوب می شود، بلکه لازمه ی تقسیم کار در جهان آفرینش، تفاوت طبایع و استعدادها است. مشکل دیدگاه ماتریالیستی و سکولاریستی کنوانسیون در کلیشه ای دانستن نقش مادر این است که معیار ارزش ها در نگاه آنان مادیات و با حساب دنیای منهای آخرت است، V}(«و قالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا…»، جاثیه (45)، آیه 24){V در حالی که A}«ان الدار الاخره لهی الحیوان»{A ؛V}(عنکبوت (29)، آیه 64){V زندگی حقیقی در سرای آخرت است و دنیا در حد مقدمه و مزرعه ی آخرت است. V}(«الذی خلق الموت و الحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملا» ملک (67)، آیه 2 «یا قوم انما هذه الحیوه الدنیا متاع و ان الاخره هی دارالقرار»، غافر، آیه 39){V بررسی های روانشناختی نشان می دهد ریشه ی بسیاری از انحرافات و مشکلات عاطفی و روانی کودکان و نوجوانان در خانواده های پر تنش نهفته است. اگر خانواده به جای کانون عشق و صفا، کانون خشونت باشد، آنان به بیرون از خانه پناه می برند و به علت ویژگی های سنی خود در معرض آسیب های گوناگون قرار می گیرند. به این سخن «ویل دورانت» توجه کنید: «در بحران وضع حمل، مرد با دستپاچگی و حیرت در کنار زن می ایستد و سرانجام به حقارت و غیرضروری بودن هستی خود در پهنه ی رشد نوع پی می برد. در این لحظه است که می فهمد زن از او به نوع، نزدیک تر و وابسته تر است و جریان عظیم حیات در وجود زن است و خلقت از خون و جسم او است و به تدریج در می یابد که چرا اقوام ابتدایی و ادیان بزرگ، مادری را می پرستیدند». V}(دورانت، ویل، همان، ص 134){V 2. «برتری روحی مردان» فقط در ناحیه ی تعقل بیشتر و آن هم به این معنا است که دریافت های عقلانی او، تحت تأثیر عواطف و احساسات قرار نمی گیرد و زنان از جهت عواطف واحساسات برترند و هیچ یک از این دو، یک امتیاز ارزشی نیست. خدای متعال نیز بعد از تأیید برابری حقوق زنان و مردان A}«و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف»{A ؛ V}(بقره (2)، آیه 228){V بلافاصله می فرماید: A}«و للرجال علیهن درجه»{A. مقصود این درجه و برتری، برتری ارزش نیست، چه این که فضیلت ها و امتیازات ارزشی به تفاوت های جسمی و روحی و کارکردهای اختصاص زن و مرد بستگی ندارد، بلکه بر اساس نص صریح قرآن، ملاک ارزش گذاری، ایمان و عمل صالح است که جامع آن ها تقوی است و زن و مرد در این جهت، کوچک ترین تفاوتی ندارند. V}(«ان اکرمکم عن الله اتقیکم» حجرات/13 «و من یعمل من الصالحات من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنه…» نساء (4)، آیه 124){V ج. «اتو کلاین برگ» نیز با تأیید تفاوت های جسمی و روحی و علایق زن و مرد بر اساس داده های روانشناسی می نویسد: «زنان بیشتر به کارهای خانه و اشیاء و اعمال ذوقی علاقه نشان می دهند و مشاغلی را می پسندند که نیازی به جا به جا شدن در آن ها نباشد و یا کارهایی را دوست دارند که در آن ها باید مواظبت و دلسوزی بسیاری به خرج داد؛ مانند: مواظبت از کودکان و اشخاص عاجز و بینوا… زن ها به طور کلی احساساتی تر از مردان هستند». V}(اتو کلاین برگ، روان شناس اجتماعی، ترجمه ی علی محمد کاروان، تهران: نشر اندیشه، ج 1، ص 313){V د. «ویل دورانت»: «در غرایز اجتماعی یعنی غرایز نگاه دارنده ی فرد، برتری مرد، مسلم و طبیعی است، اما در غرایز نگاه دارنده ی گروه و نوع، برتری با زن است. زن کم تر از مرد توانایی تنها ماندن را دارد. زن بی مرد، بیشتر از مرد بی زن، نقص خود را حس می کند واین بی گمان بدان جهت است که زن به حمایت مرد احتیاج دارد و به طور معمول به رهبری او نیازمند است. زن بیشتر بیان کننده است، زیرا همیشه اسیر احساسات و عواطف است. ریشه حساس بودن او به بیماری های عصبی، مانند: تشنج و هیستری و وسواس و ترس بی جا و حرکات غیرارادی و تأثر از تلقینات در همین جاست. زن، اجتماعی و معاشرت پذیرتر از مرد است. یکی از نتایج این ویژگی، این است که زن به تصدیق و تأیید اجتماع شایق تر است و عقیده رأی همسایگان در او بیشتر از مرد اثر می گذارد. وابستگی جسمانی زن، او را وادار می کند که حمایت قدرت برتری را بپذیرد… V}(دورانت، ویل، همان، صص 138_141){V زن از همان هنگام تولد برای اجرای وظایف حیات، مجهزتر است و به همین جهت بلوغ او زودتر فرا می رسد و دوره ی جوانیش کم تر است… .V}(همان، ص 142){V به طور کلی زن در مرد زیبایی نمی جوید، بلکه قدرت و توانایی را که نشانه ی حمایت است می خواهد. این مرد است که به دنبال زیبایی می گردد… این که هوس زیبایی و میل به آن در زن کمتر است برای آن است که زن نمی خواهد بگیرد، بلکه می خواهد او را بگیرند». V}(همان، ص 145){V قرآن کریم در آیه 34 سوره نساء با صراحت تمام می فرماید هر یک از جنسیت زن و مرد، یک ویژگی ها و خصلت های روحی و جسمی دارند که متناسب با هدف آفرینش است و نباید طرف دیگر توقع و درخواست و آرزوی داشته های طرف مقابل را داشته باشد. و در آیات متعدد دیگر احکامی را بازگو می کند که بین زن و مرد تفاوت هایی وجود دارد که ناشی از همین تفاوت های ساختاری بین زن و مرد است. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به: مقاله «کنوانسیون در ترازوی فلسفه حقوق» از آقای سید ابراهیم حسینی، منتشر شده در فصلنامه «کتاب نقد» شماره 29.

دکمه بازگشت به بالا