مقام و احوال در کلام عرفا به چه معناست
پرسش : مقامات و احوال در کلمات عرفا به چه معنا است؟
پاسخ : براى «مقام» و «احوال» تعاریف گوناگونى در کتابهاى اهل عرفان مطرح شده استV}به عنوان نمونه نگا: حیاه القلوب فى کیفیه الوصول الى المحبوب …(هامش)، ج2؛ قوت القلوب، ص74؛ رساله کلمه التصوف، ص292؛ احیاء علوم الدین، ج4، صص139 و ص152؛ تذکره الاولیاء، ص440.{V. به طور کلى فرق «احوال» با «مقامات» در رسوخ و عدم آن است. اگر امرى در سالک وجود داشته ولى غیر ثابت باشد، به آن حال گویند و اگر راسخ و ثابت باشد «مقام» گویند. بنابر تعریف دیگر مىتوان گفت: منازل و مراحلى را که عارف وصوفى براى رسیدن به مقصود در طریقت – از خلوت و ذکر قلبى و توجه به باطن و مداومت فکر به منظور حصول انصراف از محسوسات و چلهنشینى و ورود در حلقه ذکر و نیاز و امثال آن از عبادات و مجاهدات و ریاضتها – طى مىکند، «مقام» نامند. امّا «احوال» ثمره عمل است و از فضل خداوند متعال و لطف وى به دل بنده بى تعلق و مجاهدت و کوشش او ناشى مىشود. «احوال» موهبتى است الهى که بر اثر کسب مقامات به سالک عنایت و تفضّل مىشود.V}کشف المحجوب، صص224 – 226؛ عوارف المعارف (هامش)، ج4؛ احیاء علوم الدین، صص 281 و 449.{V البته آنچه در نزد عارف مهمتر است، مقام مىباشد، نه حال؛ چنان که مولوى نیز در ابیات زیر به آن اشاره کرده است: P}حال چون جلوه ست زآن زیبا عروس{E}وین مقام آن خلوت آمد با عروس{P P}جلوه بیند شاه و غیر شاه نیز{E}وقت خلوت نیست جز شاه عزیز{P P}جلوه کردن خاص و عامان را عروس{E}خلوت اندر شاه باشد با عروس{P P}هست بسیار اهل حال از صوفیان{E}نادر است اهل مقام اندر میان{P V} مثنوى معنوى، دفتر1، ابیات 1435 – 1438