چکار کنم که از دعا و عبادت لذت ببرم
پرسش : قبلاً وقتى دعاى کمیل یا نماز مىخواندم حال عجیبى داشتم؛ ولى اکنون در من تأثیرى ندارد؟ چه کنم؟
پاسخ : یکى از دلایل اصلى و عمدهاى که ما از عبادات خویش – چه در قالب نماز و چه در شکل دیگر – بهره فراوان نمىبریم و گاه احساس مىکنیم در مقاطعى در ما مؤثر نیست؛ نبود «حضور قلب» یا نبود «فراغت قلب» است. اگر بکوشیم در عبادات خویش، خود را از اشتغالات افکار دنیایى، فارغ سازیم و دل را یکسره خالى و خالص براى عبادت و مناجات با حق تعالى کنیم؛ مطمئن باشیم که هیچ گاه از انجام دادن این اعمال، دلسرد نشده و همواره لذت معنوى ژرف و عمیقى برایمان حاصل مىگردد. مشکل این است که افکار متشتت و اندیشههاى پراکنده را براى وقت عبادت ذخیره مىکنیم؛ همین که «تکبیرهالاحرام» نماز، یا «بسمالله» دعاى کمیل را مىگوییم، گویى در دکانى را باز کردهایم، یا دفتر محاسبات را گشودهایم، یا کتاب مطالعه را در مقابل قرار دادهایم و یا مشکلات زندگى را مدنظر گرفتهایم!!. دل و قلب خویش را به امور دیگر مشغول مىداریم و از عمل به کلى غافل مىشویم! زمانى به خود مىآییم که به حسب عادت، به سلام نماز یا عبارتهاى پایانى دعاى کمیل رسیدهایم. به فرموده عارف واصل حضرت امام«رحمه الله»: «حقیقتاً این عبادت فضاحت آور است و این مناجات شرمانگیز».V}چهل حدیث، 360.{V باید بدانیم که در حال عبادات و مناجات، با حضرت حق تکلم مىکنیم و در این گفت و گو اگر توجهمان به غیر او باشد، پاسخى مثبت و مؤثر دریافت نخواهیم کرد. امام صادق«علیه السلام» مىفرماید: H}«لاحب للرجل المؤمن منکم اذا قام فى صلاه فریضه ان یقبل بقلبه الى الله و لا یشغل قلبه بامر الدنیا، فلیس من عبد یقبل بقلبه فى صلاته الى الله تعالى الا اقبل الله الیه بوجهه و اقبل بقلوب المؤمنین الیه بالمحبه بعد حب الله ایّاه»{H؛V}وسائل الشیعه، ج4، ص686.{V «همانا من دوست مىدارم مرد مؤمنى را که وقتى اقامه نماز واجب مىکند، قلبش را به سوى خداوند متوجه مىسازد و آن را مشغول امور دنیوى نمىکند. بندهاى نیست که در نمازش با قلبش به سوى خدا توجه کند؛ مگر آنکه خداوند به وجهش به سوى او اقبال مىکند، و قلوب مؤمنان را با محبّت به سوى او متوجه کند، بعد از دوستى خداوند با او». باید توجه کرد که اگر «فکر» و «دل» آدمى در جاى دیگر باشد، در حقیقت خود او همان جا است؛ نه نزد حضرت معبود. به عکس اگر «فکر» و «دل» او متوجه حق باشد، نزد او خواهد بود. بنابراین مشکل اساسى در عدم بهرهورى بایسته از عبادات و مناجات، عدم حضور دل و فکر انسان است. ما با هر حرکت قلبى و فکرى، حرکتى دیدنى و یافتنى داریم که براى ما صحنههایى مىسازد – ابتهاجآور و یا هلاکت بار – آن هم در محضر ربوبى که در حال تکلم و مناجات با اوییم. P}چون رسید اینجا سخن، لب ارببست{E}چون رسید اینجا قلم درهم شکست{P P}لب ببند ار چه فصاحت دست داد{E}دم مزن و الله اعلم بالرشاد{P V} مثنوىمعنوى، دفتر 4.{V براى رفع این کاستى و مشکل، عمل به راه کارهاى زیر مفید است: T}یکم.{T قبل از قیام به عبادت و ذکر و دعا؛ یعنى، آن هنگام که انسان مىخواهد عبادت و مناجات را شروع کند، از خداى متعال با کمال تضرع، با فقر و مسکنت و با اصرار، بخواهد وى را به «حضور» موفق کند که اصل مسأله عنایت او است. به هر روى باید توجه کرد که اگر خداوند، انسان را موفق و مؤید بر این امر نسازد، انسان از «حضور» برخوردار نخواهد شد. T}دوم.{T بهتر است در مرحله نخست، از طریق تحصیل «حضور فکر»، به تحصیل «حضور دل» بپردازد؛ به این صورت که تصمیم بگیرد «فکر» خویش را از همان وقت شروع به عبادت یا مناجات، از همه جا وهمه چیز قطع کند و به خداى متعال و معناى آنچه در محضر او مىگوید، متوجه سازد. در اثناى عبادات و دعا، هر وقت و هرجا، به هر بهانهاى و به هر علتى «فکر» وى، خواست به این سو و آن سو برود، نگذارد و «فکر» خود را در حال حضور نگه دارد و به «حضور» ادامه دهد. اگر «فکر» او بر اثر غفلت به این سو و آن سو رفت، فوراً متذکر شده و رشته فکر را قطع کند و به «حضور» برگردد. بر این تصمیم در مقام عمل باید کاملاً ملتزم بوده و مجاهدت کند و در آن هیچ سستى روا ندارد و خسته نشود. به هر صورت با «حضور فکرى»، «حضور دل» نیز محقق خواهد گشت و وقتى چنین شد، در عبادات و مناجات، تصمیم بگیرد از همان ابتدا، فکر و دل را متوجه خداوند متعال سازد.V}نگا: مقالات، ج 3، ص 132-134؛ چهل حدیث، ص 361 و 362؛ راهیان کوى دوست، ص 83 -84.{V P}حضور خاطر اگر در نماز معتبر است{E}امید ما به نماز نکرده بیشتر است{P V} ابوسعید ابوالخیر.