انسان چگونه می تواند همه چیز را خدایی ببیند
پرسش : انسان چگونه مىتواند همه چیز را خدایى ببیند و به توحید افعالى برسد؟ آیا گناهان گذشته در رسیدن به این مقام تأثیر دارد؟
پاسخ : T}یکم.{T بر اساس پارهاى از اشارات سالکان، «معرفت به خداوند متعال» شش مرتبه دارد که عالىترین آن «معرفت فناى در حقّ» است. امّا قبل از آن، «معرفت دیدار حقّ» است. سالک در این مرتبه خود حق را مشاهده مىکند و در پرتو حقّ، ماسوى الله را نظارهگر است. این معرفت خود به سه نوع تقسیم مىشود: 1. شهود توحید افعال، 2. شهود توحید صفات، 3. شهود توحید ذات، در مرتبه «شهود توحید افعال»، سالک در مراتب سیر، به مقامى مىرسد که هر فعلى را از حق مىبیند و افعال سالک در فعل حق محو و فانى مىشود. عارف در این مرتبه مصداق آیه شریفه A}«وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى»{A؛ V}انفال (8)، آیه 17.{V مىگردد و H}«و لا موثر فى الوجود الاالله»{H را به صورت حضورى درمىیابد. در مرتبه «شهود توحید صفات»، سالک از فناى در فعل بالاتر مىرود و صفات وجودىاش محو در صفات الهى مىشود. در این مقام سالک تمام محامد را به حق بازمىگرداند. در مرتبه «شهود توحید ذات» خودى نیز بر مىخیزد. P}میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست{E}تو خود حجاب خودى حافظ از میان برخیز{P T}دوم.{T رسیدن به این مرتبه – که از عالىترین مدارج معرفتى است – نیازمند عزمى راسخ، طلبى همیشگى، ریاضتى طاقت فرسا و استادى مجرب است و با یک توصیه و یا بیشتر از آن، محقق نمىگردد. اما در حدّ پایین و اولیه مىتوان گفت: باید طالب معرفت به آداب و افعال چنان مقید باشد که هیچ کارى را انجام ندهد؛ مگر به امر و خواست و میل خداوند و هیچ فعلى را ترک نگوید، مگر به نهى و اکراه پروردگار؛ یعنى، امیال خودش را وارد در افعال قرار ندهد و میل و اراده الهى را منشأ افعال خویش بداند. دست و پاى خداوند شود؛ نه دست و پاى خویشتن و آرزوها و امیال خود. «افعالش» بندگى و عبادت و عبودیت حق باشد؛ نه آثار خواستههاى خود. در توحید صفاتى، آراسته به اخلاق، آداب و صفات الهى گردد. رحیم شود؛ چون خداوند ارحم الراحمین است. کریم شود؛ چون حضرت حق اکرم الاکرمین است. قدرتمند گردد؛ چون خداوند قادر متعال است. عالم شود، تا ظهور علم الهى گردد. به بیان دیگر، سعى کند صفات الهى مانند عفو، صبر، تقوا و احسان و … را در وجود خویش جلوهگر سازد و به آنها متصف شود. نسبت به خلق خداوند همچون حضرت حق – البته به اندازه مخلوقیت و ظرفیت خویش – خدمت کرده، عفو و بخشش و … داشته باشد. P}راستى کن اى تو فخر راستان!{E}اى تو صدر و من درت را آستان!{P P}آستان و صدر در معنى کجاست{E}ما و من کو آن طرف کآن یار ماست{P P}اى رهیده جان تو از ما و من{E}اى لطیفه روح اندر مرد و زن!{P P}مرد و زن چون یک شود آن یک تویى{E}چونکه یکجا محو شد آنک تویى{P P}این من و ما بهر آن برساختى{E}تا تو با خود نرد خدمت باختى{P P}تا من و توها همه یک جان شوند{E}عاقبت مستغرق جانان شوند.{P V} مثنوىمعنوى، دفتر 1، ابیات 1783 – 1788.{V T}سوم. {T اگر سالک راه، از گناهان خویش تائب نباشد، به آن مقامات راه پیدا نخواهد کرد. از این رو «توبه از گناهان و آلودگىها» نخستین قدم در طى طریق و سلوک است. پس از توبه چهره مخالفت و عناد – که بر اثر گناهان در نامه عمل آدمى ثبت شده بود – کنار رفته و در باطن قیافه آن قطعه مىشود: شرمندگى، ندامت، کوچکى، تضرع و اطاعت محض. هنگامى که چنین شد، اثرش آن خواهد بود که گناهان گذشته، تبدیل به حسنات مىشودV}نگا: فرقان (25)، آیه70 و 71؛ بحارالانوار، ج7، ص261 و 262، ح12؛ و نیز ر.ک: مواقف حشر، ص91 – 95.{V در این صورت نه تنها گناهان گذشته، مانع ارتقا و تعالى آدم و رسیدن به توحید افعالى و صفاتى نخواهد شد؛ بلکه توبه از گناهان، زمینه را براى صعود، بیشتر فراهم خواهد ساخت. P}گر سیه کردى تو نامه عمر خویش{E}توبه کن زآنها که کردستى تو پیش{P P}عمر اگر بگذشت بیخش این دم است{E}آب توبهش ده اگر او بى نم است{P P}بیخ عمرت را بده آب حیات{E}تا درخت عمر گردد با نبات{P P}جمله ماضىها ازین نیکو شدند{E}زهر پارینه از این گردد چو قند{P P}سیئات را مبدل کرد حق{E}تا همه طاعت شود آن ما سبق{P V}مثنوى معنوى، دفتر5، ابیات 2221 – 2225.{V V} در خصوص توحید افعالى نگا: تجلى و ظهور در عرفان اسلامى، ص296 – 305.