تغییر و تحول در انسان
پرسش : انسان تا چه اندازه متحول و دگرگون مىشود؟ چگونه به همان حالت بعد از تحوّل باقى مانده، دوباره به حالت اوّل برگشت نمىکند؟
پاسخ : بر اساس فرهنگ اسلامى، تغییرات مثبت یا منفى حد ایستایى ندارد و نمىتوان آن را در چارچوب کمیت و اندازه درآورد. از آنجایى که بشر از نقطه صفر وجود خود، به دو سوى دگرگونى (کمال و حرمان) تا بى نهایت مىتواند سیر کند؛ قادر است در تغییر و تحول مثبت تا خلافت الهى، پیش رود و یا در دگرگونى منفى تا مسیر زوال و حیوان صفتى و گمراهى فرو غلطد. آدمى مىتواند در کمال تا جایى پیش رود که حالات او – بر اساس گفتار خداوند متعال در حدیث معراج – به این نقطه رسد که: «هرگاه بنده [ راه یافته به یقین ]مرگش فرا رسد، فرشتگان باپیمانهاى از آب کوثر و پیمانهاى از شراب در دست، بر بالین او حاضر مىشوند و روح او را سیراب مىسازند تا سکرات و سختى مرگ بر او اثر نگذارد. او را به بشارت بزرگى مژده مىدهند و به او مىگویند: تو پاک هستى و منزلگاه تو نیز پاک است؛ تو بر عزیز کریم – که دوست و نزدیک به تو است – وارد مىشوى. پس روح او از دست فرشتگان پرواز مىکند و در کمتر از یک چشم بر هم زدن به سوى خدا صعود مىکند و از بین او و خداوند متعال، همه حجابها و پردهها برطرف مىگردد. خداوند مشتاق او است و آن روح کنار چشمهاى نزدیک عرش مىنشیند …[ خداوند به او مىگوید:] هر چه مىخواهى از من طلب کن تا به تو عطا کنم و از من تمنا کن تا به تو کرم نمایم. این بهشت براى تو است و تو سزاوار آن مىباشى و این جوار رحمت من است، پس در آن جاى گیر …».V}در خصوص شرح این روایت نگا: راهیان کوى دوست، ص211 – 218.{V همچنین مىتواند در ضلالت تا حدى پیش رود که حضرت رسول«صلى الله علیه وآله» باطن کردارشان را در شب معراج چنین گزارش کرده است: «سپس … با قومى روبه رو شدم که در برابرشان سفرههایى از گوشت پاکیزه و سفرههایى از گوشت پلید و ناپاک وجود داشت و آنها گوشت پاکیزه را [ کنار ]گذاشته، از همان گوشت خبیث و [ پلید ]مىخوردند. از جبرئیل«علیه السلام» پرسیدم: اینان کیستند؟ گفت: اینها کسانىاند که حلال را رها کرده و حرام مىخورند … سپس گذشتم؛ پس با جمعى رو به رو شدم که لبهاى شان مانند لبهاى شتر بود، گوشت از پهلوى شان بریده شده و در دهانشان انداخته مىشد؛ [ به جبرئیل ]گفتم: اینان چه کسانىاند؟ گفت: ایشان افرادىاند که به مردم طعنه زده و به دنبال عیب این و آن بودهاند (از اینجا به آنجا سخن برده و فتنه بر پا کنند). سپس گذشتم؛ و به گروهى برخورد کردم که سرهاىشان، به سنگهاى سخت کوفته مىشد [ به جبرئیل] گفتم: اینان چه کسانىاند؟ گفت: اینان کسانىاند که مىخوابند و نماز عشا را به جا نمىآورند … سپس گذشتم؛ جمعى دیگر را مشاهده کردم که هر یک از آنها مىخواست از جاى خود بلند شده و بایستد [ امّا] به جهت بزرگى شکم خود، نمىتوانست، [ به جبرئیل ]گفتم: اینان چه کسانىاند؟ گفت: آنان کسانىاند که ربا مىخورند، [ از گور] بر نمىخیزند مگر مانند برخاستن کسى که شیطان بر اثر تماس، آشفته سرش کرده است …».V}بحارالانوار، ج 6، ص 239 – 241، ح 59.{V انسانها بر اثر افعال خود متحولاند و این تحول حدّ ایستایى ندارد؛ برخى روحانى محض و گروهى جسمانى محض . P}یک گره مستغرق مطلق شدند{E}همچو عیسى با ملک ملحق شدند{P P}نقش آدم لیک معنى جبرئیل{E}رسته از خشم و هوا و قال و قیل{P P}از ریاضت رسته و ز زهد و جهاد{E}گوییا از آدمى او خود نزاد{P P}قسم دیگر با خران ملحق شدند{E}خشم محض و شهوت مطلق شدند{P P}وصف جبرئیلى در ایشان بود، رفت{E}تنگ بود آن خانه و آن وصف زفت{P P}مرده گردد شخص کاوبى جان شود{E}خر شود چون جاى او بى آن شود{P V}مثنوى معنوى، دفتر 4، ابیات 1506 – 1511.{V به هر روى، به فرموده علامه طباطبائى«رحمه الله»: «ما اگر قابل فهم حقایق قرآن و ادراک مقامات انسانهاى کامل نمىبودیم، به ما خطاب نمىفرمودند که «تعالوا»، بیایید بالا».V}به نقل از استاد حسن زاده آملى: در آسمان معرفت، ص295. در این خصوص نگا: ارمغان آسمان، ص11 – 37.{V بهترین راه براى بقاى تحولات و تغییرات مثبت، استمرار و تداوم بخشى به اعمال حسنه و نیک و فضایل پسندیده و پایبندى و ثبات قدم در سلوک معنوى است. اگر این دو امر – که عمدتاً در پرتو محاسبه اعمال محقق مىگردد – جدّى گرفته شود و بدان عمل گردد، فضایل نصب العین و ملکه آدمى خواهد گشت.V}تهذیب الاخلاق، ص82 و 83.