انسان کامل مظهر خلیفه خداست
پرسش : ارتباط «انسان کامل» با مقام خلافت الهى چگونه است؟
پاسخ : 1. انسان کامل مظهر خلیفه خدا است. از آنجایى که انسان کامل، همان مثل اعلا، مخلوق اوّل و معلول بىواسطه مبدأ متعال است؛ به بهترین صورت و کاملترین وجهى، حکایت از حق و کمالات او مىکند. به عبارت دیگر جانشین و خلیفه خداوند است. «خلیفه» کسى است که بعد از «مستخلف عنه» قرار مىگیرد و در خلف و وراى او واقعمىشود و «انسان کامل» این چنین است. گفتنى است که خلافت انسان کامل، به معناى خالى شدن صحنه وجود، از خداوند و واگذارى مقام الوهیت به او نیست؛ زیرا نه غیبت و محدودیت خداوند، قابل تصور صحیح است و نه استقلال انسان در تدبیر امور. موجود ممکن و فقیر، از اداره امور خویش عاجز است؛ چه رسد به تدبیر کار دیگران؛ بلکه مقصود آن است که «انسان کامل»، خلیفه خدایى است که در وى ظهور کرده است و خلافت در چنین موردى، بدان معنا است که خداوند – بالاصاله – بر همه چیز محیط است و خلیفه خدا (انسان کامل)، بالعرض بر همه چیز احاطه دارد. معناى «خلیفه» آن است که مظهر «مستخلف عنه» باشد و کار وى را کند. پس آثار قدرت الهى از دست «انسان کامل» ظهور مىکند و او نیز – که مظهر آن اصل است – محیط بر همه چیز مىشود. در واقع آثار احاطه تام حضرت حق، از نیروهاى ادراکى و تحریکى انسان کامل ظاهر مىشود و این اوج مقام انسانیت است که نمىتوان آن را متوقف و محدود ساخت.V}ر.ک: تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 6، ص 127 و 129.{V در واقع «خلافت» مرتبهاى است جامع جمیع مراتب عالم هستى و چون انسان کامل، داراى چنین مرتبهاى است؛ جانشین و خلیفه خداوند متعال به شمار مىرود.V}انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، صص 72 – 73 و 91.{V قضیه خلافت انسان کامل، تنها در آیه 30 سوره «بقره» A}«إِنِّى جاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَلِیفَهً»{A آمده است. خداوند متعال در این آیه مىفرماید: «چون من عالم و عادل هستم، خلیفه من نیز باید در حد امکان عالم و عادل باشد، تا علم و عدل او خلافت علم و عدل را بر عهده بگیرد و در حیطه امکان، ذاتش خلیفه ذات من باشد و اوصاف او، خلیفه اوصاف من و افعال وى، خلیفه کارهاى من باشد».V}تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 6، ص 126.{V هر چند قضیه خلافت انسان کامل، تنها در یک آیه آمده است؛ اما با این وجود، سراسر قرآن را مىتوان شرح خلافت انسان کامل دانست؛ زیرا خداوند، در جاى جاى قرآن کریم، اسماى حسناى صفات خویش را معرفى مىکند و این گونه ویژگىهاى خلیفه خود را – که باید متصف به آن باشد – بر مىشمرد.V}مان، ج 14، ص 116.{V P}پس خلیفه ساخت صاحب سینهاى{E}تابود شاهیش را آیینهاى{P V}مثنوى معنوى، دفتر 6، بیت 2153.{V گفتنى است که قید «فى الارض» در آیه شریفه، بدان معنا نیست که خداوند، مىخواهد انسان کامل تنها در زمین خلیفه او باشد؛ بلکه مبدأ سریان، زمین است و انسان کامل، قوس صعودى خویش را از زمین آغاز مىکند. «انسان کامل» مطلقاً خلیفه الله است؛ ولى آغاز پیدایش او، در زمین است و کلمه «فى الارض» قید «جاعل» است؛ نه قید در «خلافت».V}تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 6، صص 129 – 130.{V البته انسان کامل کسى است که مظهر همه شؤون «مستخلف عنه» مىباشد و چون او خلیفه خدا است و خداوند واحد است، خلیفه کامل نیز در هر عصر یگانه خواهد بود و اگر انسانهاى کامل دیگرى معاصر او باشند، حتماً تحت ولایت او قرار دارند؛ و گرنه همه آنان خلیفه ناقص بوده و کامل نیستند.V}انسان کامل از دیدگاه نهجالبلاغه، ص100 و 101؛ تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 6، ص 221.{V P}پس به هر دورى، ولیّى قائم است{E}تا قیامت آزمایش دائم است{P V}مثنوى معنوى، دفتر 2، بیت 815.{