از کجا بدانم خدا من را دوست دارد
پرسش : در ماه رمضان احساس محبت بیشترى به خدا و امام دارم. از کجا بفهمم که خدا هم من را دوست دارد؟ آیا راهى هست که مطمئن شوم خدا هم مرا دوست دارد؟
پاسخ : اظهار محبت و دوستى در میان انسانها، راههاى مختلفى دارد؛ گاه کلمات آتشین و سخنان محبتآمیز در قالب شعر و نثر پیام محبت را مىرساند و گاهى ریزش بىامان اشک سوزان و شرارههاى قلب فروزان، پیک خوش خبر صفا و محبت است. هدیه دادن، احترام نمودن و پذیرایى کردن از دیگر نشانههاى محبتورزى است. اظهار محبت خداوند به بندگانش، از نوع انفعالات و تأثراتى نیست که در میان انسانها شایع است؛ چون او منزّه و مبرّا از این گونه حالات است. محبت خداوند به مخلوقاتش، به این جهت است که هر علتى به معلول و هر صانعى به مصنوع خود علاقهمند است؛ هر معلولى، ظهور و تراوشى از علت خود است و با آن سنخیت و مشابهت دارد. هر معلولى نیز به علت خود علاقهمند و دلبسته است؛ چون هستى و سرمایه وجودش را از او مىداند. هر چه علت قوىتر و ادراک معلول بیشتر باشد، دوستى و محبت میان آن دو شدیدتر است. پس بالاترین و قوىترین نوع دوستى، محبتى است که خداوند نسبت به بندگان خود دارد: P}سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد{E}ما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود{P خداوند در آیات و روایات فراوانى، محبتش را به بندگانش ابراز کرده است:A}«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»{A؛ V}بقره(2)، آیه 222.{V؛ A}«فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»{A؛ V}آل عمران (3)، آیه 76.{V؛ A}«وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»{A؛ V}همان، آیه 134.{V؛A}«وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ»{A؛ V}همان، آیه 146.{V؛ و… . در حدیث قدسى آمده است: «لو علم المدبرون کیف انتظارى لهم لماتوا شوقاً»{H؛V}میزان الحکمه، ج 4، ح 2797.{V؛ «اگر آنان که از من روى گردانیدهاند، مىدانستند که چه قدر منتظر آنان هستم، از شوق مىمردند». محبت خداوند به بندگانش، داراى آثار و نشانههایى است که در احادیث به آنها اشاره شده است. بعضى از این نشانهها و آثار عبارت است از: T}1. اطاعت از خداوند و پیروى از اولیاى او:{T «من سرّه ان یعلم ان الله یحبه فلیعمل بطاعه الله و لیتبعنا»{H؛ V}میزان الحکمه، ج 2، ص 223، ح 3135.{V؛ «کسى که خوشحال مىشود از اینکه بفهمد محبوب خدا است، باید مطیع خدا و پیرو ما [ اهل بیت ]باشد». T}2. زیاد به یاد خدا بودن:{T«اذا رأیت عبدى یکثر ذکرى فأنا اذنت له فى ذلک و انا احبه»{H؛V}همان، ح 3136.{V؛ «اگر بندهام را ببینى که زیاد به یاد من است، خودم چنین اجازهاى به او دادهام و او را دوست مىدارم». T}3. آرامش درونى و شکیبایى:{T «اذا احب الله عبداً زیَّنَهُ بالسکینه و الحلم»{H؛ V}همان، ص 224، ح 3140.{V؛ «هنگامى که خداوند بندهاى را دوست بدارد، او را با زیور آرامش و شکیبایى مىآراید». T}4. داشتن قلبى پاک و اخلاقى متعادل:{T «اذا احب الله عبداً رزقه قلباً سلیماً و خلقاً قویما»{H؛V}همان، ح 3145.{V؛ «زمانى که خداوند بندهاى را دوست بدارد، قلبى پاک و اخلاقى متعادل (به دور از افراط و تفریط) روزىاش مىکند». T}5. دوست داشتن مطیعان و دشمنى با عاصیان:{T «اذا اردت ان تعلم ان فیک خیراً فانظر الى قلبک فان کان یحب اهل طاعه الله عز و جل و یبغض اهل معصیه ففیک خیر و الله یحبک»{H؛V}همان، ص 233، ح 3190.{V؛ «اگر مىخواهى بدانى که در تو خیر و نیکى وجود دارد یا نه، به قلبت بنگر؛ اگر در آن دوستى و محبت نسبت به بندگان مطیع خداوند و بغض و کینه نسبت به گناهکاران یافتى، پس در تو خیر و نیکى است و خداوند تو را دوست دارد». نعمت وجود و حیات و استمرار آن و مجهز بودن به اسباب و لوازمى که براى ادامه زندگى و تکامل مادى و معنوى انسان بایسته است، از دیگر جلوههاى محبت خداوند به بندگانش است. شور و شوق و کشش و جذبهاى که گاه انسان در کانون وجود و نهان خانه ضمیرش احساس مىکند و او را به سوى کمال مطلق و هستى بى کران مىکشاند، از نشانههاى دیگر لطف و محبت الهى است. اگر محبت و عنایت حق به بندگانش نبود و شبستان قلب ما با نور محبت او روشن نگشته بود، هرگز آتش اشتیاق در درونمان زبانه نمىکشید و نهر کوچک وجودمان، میلى به دریا شدن و بىکرانه گشتن پیدا نمىکرد: P}رشتهاى بر گردنم افکنده دوست{E}مىکشد آنجا که خاطر خواه اوست{P احساس نیاز به دعا و تضرّع و خاکسارى در پیشگاه معبود متعال و عرض نیاز و حاجت با او، از آثار توجّه و عنایت و محبت خداوند به بندگانش است. محبت بندگان و اولیاى خدا به جایى مىرسد که اعلام مىکنند: خدایا! اگر ما را در جهنم هم ببرى، باز هم اعلام مىکنیم دوستت داریم. در مناجات شعبانیه چنین مىخوانیم: «و ان ادخلتنى النار اعلمت اهلها انى احبک»{H؛V}مفاتیحالجنان، اعمال ماه شعبان، مناجات شعبانیه.{V؛ «خدایا! اگر مرا وارد آتش کنى، به دوزخیان اعلام مىکنم که دوستدار توام» و نیز در مناجات ابو حمزه ثمالى آمده است: «الهى! لو قرنتنى بالاصفاد و منعتنى سیبک منبین الاشهاد و دللت على فضائحى عیون العباد و امرت بى الى النار و حلت بینى و بین الابرار ماقطعت رجائى منک و ما صرفت تأمیلى للعفو عنک و لاخرج حبک من قلبى»{H؛ V}همان، اعمال ماه مبارک رمضان، دعاى ابو حمزه ثمالى.{V؛ «خدایا! اگر با غل و زنجیر به بندم کشى و لطف عام و شاملت را از من دریغ کنى و دیگران را از رسوایىهایم آگاه سازى و دستور دهى به آتشم ببرند و میان من و بندگان خوبت جدایى بیندازى؛ با این همه، امیدم از تو بریده نمىشود و از آرزوى عفو و گذشتت صرف نظر نخواهم کرد و محبت تو از قلبم بیرون نخواهد رفت». دعاهاى اولیاى برگزیده و بندگان معصوم خداوند، سخنانى شاعرانه ومبالغهآمیز نیست که در گرما گرم غلبه احساسات بر زبان جارى شده باشد؛ بلکه بیان حال و مشاهدات آن خوبان پاک سرشت است. آنان عاشقان دلباخته و شیدایىاند که یکسره غرق تماشاى محبوب خویش بوده و جلوههاى جمال و کمال دوست را در هر مظهر و موجودى، به روشنى مىبینند: «انت الذى لا اله غیرک تعرفت لکل شىء فما جهلک شىء و انت الذى تعرفت الىّ فى کل شىء فرأیتک ظاهراً فى کل شىء و انت المظاهر لکل شىء»{H؛ V}مفاتیح الجنان، اعمال ماه ذى الحجه، اعمال روز عرفه، دعاى عرفه امام حسینعلیه السلام.{V ؛ «تو آن خدایى که معبودى جز تو نیست. خود را به هر چیز شناساندهاى، به طورى که در نزد هیچ چیز ناشناس نیستى. تو آن خداوندى که در هر چیز، خود را به من نمودى، آن سان که تو را در هر چیزى آشکار دیدم و تو براى هر چیز ظاهر و هویدایى». P}کى رفتهاى ز دل که تمنا کنم تو را{E}کى گشتهاى نهفته که پیدا کنم تو را{P P}با صد هزار جلوه برون آمدى که من {E}با صد هزار دیده تماشا کنم تو را{P آن محرمان راز هستى، خانه دلشان را از غیر حق پرداخته و حرم قلبشان را منزلگاه جانان ساختهاند «القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیر الله»{H؛V}بحارالانوار، ج 67، ص 25، (چاپ مؤسسه الوفاء لبنان).{V ؛ «دل حرم خدا است، پس غیر را در آن منشان». آنان پروانگان شمع ذات احدى و جمال ازلى هستند. هر چه از محبوب مىبینند، زیبایى و کمال است. اگر چه خداى حکیم و رحیم، بندگان پاک و برگزیده خود را با آتش عذاب نمىکند و در جهنم جاى نمىدهد؛ ولى اگر به فرض چنین هم باشد، در میان شعلههاى آتش، باز نظارهگر جمال محبوباند و جز لطف، خوبى، کمال و جمال دوست چیزى نمىبیند. P}در آتش ار خیال رخش دست مىدهد{E}ساقى بیا که نیست ز دوزخ شکایتى{