دعای سحر
پرسش : در دعاى سحر ابتدا از بهترین نعمت الهى درخواست مىکنیم (من بهائک بابهاه)؛ آن گاه مىگوییم: همه نعمتهاى تو یکسان است (و کل بهائک بهى) و… چنین چیزى چگونه ممکن است؟ دعاى سحر از کدام امام است؟ مهمترین هدف آن چیست؟
پاسخ : «دعاى سحر» چشمه معرفتى است که از قلب سرشار و علم و محبت بىکران امام باقرعلیه السلام جوشید و بر زبان حق گوى او جارى گشته است و به وسیله امام رضاعلیه السلام نقل شده است. این دعا در سحرگاهان ماه رحمت و ضیافت الهى، زینت بخش محمل دلسوختگان و شمع بزم مناجاتیان شب زندهدار است. حضرت باقرعلیه السلام در عظمت و ارزش این دعا مىفرماید: «اگر مردم به اهمیت و بزرگى خواستههایى که در این دعا آمده و سرعت اجابت آنها در حق خوانندهاش، پى مىبردند، براى دست یافتن آن با شمشیر با یکدیگر مىجنگیدند» V}سید بن طاوس، اقبال الاعمال، ص 76، (چاپ رحلى، دارالکتب الاسلامیه).{V. و در کلامى دیگر مىفرماید: «اگر مىخواستم سوگند بخورم، قسم مىخوردم که اسم اعظم خداوند در این دعا است. پس در هنگام خواندن خداوند با این دعا، جدیت و کوشش کنید؛ چون این دعا از علوم و حقایق پنهان و سر به مهر است. آن را از نااهلان؛ یعنى، منافقان و دروغ گویان و منکران کتمان کنید و تنها بر شایستگان آشکار سازید» V}همان.{V. این دعاى نورانى و پرمایه، در بردارنده درخواستها و تقاضاهاى بزرگ و ارزشمندى است و اوصاف جلال و جمال الهى، در آن درخواست شده است. شاید مهمترین هدف این دعا، قرار گرفتن انسان در مسیرى است که اسما و صفات پاک خداوند، در او تبلور یابد و وجودش جلوهگاه این اوصاف برجسته و ممتاز گردد. انسان با زمزمه این دعاى ربانى و تضرّع و التجا به ذات اقدس اله، فراهم شدن زمینه تجلّى و ظهور اسماى حسنى و صفات اولیاى الهى را در وجود خود درخواست مىکند؛ تا این قابلیت و شایستگى را بیابد که آینه دار کمالات حق و مظهر صفات پروردگارش گردد. «دعاى سحر» سبک و سیاق ویژهاى دارد که ممکن است براى خواننده عجیب و نامأنوس باشد و درک و فهم محتواى آن، دشوار و سنگین به نظر برسد؛ ولى باید دانست که این دعا و سایر ادعیه معصومینعلیهم السلام، تنها بیان الفاظى زیبا و آهنگین و چینش عباراتى موزون و قافیهدار نیست؛ بلکه این دعاها، ترجمان حالات قلبى و مشاهدات باطنى و یافتهها و شهود آنان است که از زبان حال، به زبان سر و از درون به گفتار سرایت مىکند. بنابراین پى بردن به اشارتهاى آنان و آشنایى با مراد و منظورشان، جز با نزدیکى به افق معرفت و همگونگى با حالات روحى و مشاهدات ایشان، امکانپذیر نیست. تا انسان به کمال بندگى و اوج دلدادگى و شیفتگى نسبت به حضرت محبوب نرسد و حضور و ظهور حق را در همه مظاهر و جلوههاى هستى، به تماشا ننشیند و حجابهاى غفلت و گناه و خودبینى از مقابل دیدگان بصیرتش کنار نرود؛ نمىتواند به حقیقت و سرّ خواستههاى ولىّ اعظم خداوند، در این دعاى آکنده از رموز بندگى و توحید و معرفت برسد. البته معناى این سخن، محروم ماندن از برکات این سفره رحمت و هدیه الهى نیست؛ چون آثار و فواید دعاهاى خاندان عصمتعلیهم السلام، به حدى گسترده و بىکران است که هیچکس از آنها بىبهره نمىماند. اما میزان برخوردارى از این برکات روحانى و ملکوتى، بستگى کامل به مقدار نیاز معنوى و درجه معرفت و آمادگى انسان دارد. در مورد سبک و شیوه خاص دعاى سحر، مىتوان چنین گفت: سالک راه خدا و دوستدار کمال و سعادت، پس از گذشتن از عوالم حسّ و خیال و عقل و پشت سر نهادن سراى فریب، به وادى آخرت گام مىنهد و به عالم اسما و صفات الهى وارد مىشود. در این عالم نیز از اسما و صفاتى که احاطه و اشراف کمترى دارند، عبور مىکند و به اسما و صفاتى که شمول و احاطه و گستردگى بیشترى دارند، مىرسد. سپس از اسما و صفات گذشته و به عالم خدایى و حضرت الهى مىرسد و با چشم و دیده باطن، حضرت احدیت را مشاهده مىکند و پروردگار متعال، با تجلیات اسمایى و صفاتى براى او تجلّى مىکند. در اینجا متوجه مىگردد که برخى اسما و صفات، گسترده و بعضى گستردهتر، برخى زیبا و بعضى زیباتر، پارهاى شریف و بخشى شریفتر و بعضى کامل و برخى کاملتر است. در این حال با زبانى در خور و مناسب با این حال و آن عالم، از پروردگارش خوبترین، زیباترین، شریفترین و کاملترین صفات ربوبى را درخواست و چنین تضرع مىکند: «اللهم انى اسئلک من بهائک بابهاه»{H، «اللهم انى اسئلک من جمالک باجمله»{H، «اللهم انى اسئلک من کمالک باکمله»{H، «اللهم انى اسئلک من عظمتک باعظمها»{H و… . هنگامى که چنین بنده مجاهد و سعادتمندى، از عالم الوهیت گذشت و به مقام «احدیت» و «قرب مطلق» و «رحمت واسعه» رسید و شهود این مقام برایش ثابت و مستقر گردید؛ همه صفات الهى را امواج دریاى وجود و اشراقات نور ذات مىیابد و همه را متحد با یکدیگر و با ذات پاک خداوند مىبیند و در مىیابد که برخى صفات نسبت به بعضى دیگر، افضلیت، اشرفیت و اکملیتى ندارند؛ بلکه همگى زیبا، شریف، کامل و عظیم هستند و هر چه هست، زیبایى، شرف، کمال و عظمت است و این دید و مشاهدهاش را چنین بیان مىدارد: «و کل بهائک بهى»{H، «کل جمالک جمیل»{H، «کل کمالک کامل»{H و «کل عظمتک عظیمه»{H. چون مسافر به سوى خدا و طالب رستگارى و فلاح به این مقام و منزلت – که مقام تساوى تجلیّات است نائل مىگردد و همه صفات را در شرافت و کمال یکسان مىبیند؛ همه آنها را یک جا درخواست مىکند: «اللهم انى اسئلک ببهائک کلّه»{H،«اللهم انى اسئلک بکمالک کلّه»{H، «اللهم انى اسئلک بکامل کلّه»{H، «اللهم انى اسئلک بعظمتک کلّها…»{H؛ V}برگرفته از: امام خمینى، شرح دعاى سحر، ترجمه سید احمد فهرى، ص 42، (انتشارات فیض کاشانى، چاپ دوم، 1380).