ریشه گناهان چیست
پرسش : . چه کار کنیم که دلمان از معاصى خالى شود؟ و حب امور بالاتر در آن جاى گیرد؟
پاسخ : خطا و گناه آدمى، ریشه در دنیا دوستى و گرایش افراطى به لذتهاى مادى و طبیعى آن دارد: H}«حب الدنیا رأس کل خطیئه»{H بنابراین اگر کسى بخواهد دلش را از گناه خالى کند، باید با ریشه و منشأ آن بستیزد و بکوشد که از شدت محبت دنیا در دلش بکاهد و گرایش به لذتهاى طبیعى را در نفس خویش تعدیل نماید. که اگر چنین کند و به استعانت خداى متعال، در این کار سترگ موفقیتى به دست آورد؛ مىتوان دلش را از گناه خالى کند و به جاى آن محبت خداى بزرگ و اولیاى او را جایگزین نماید. اما اینکه چرا انسان به دنیا گرایش دارد، بدین جهت است: روحى که داراى ویژگى گرایش به فضایل است، ابتدا در قالب جسمى مىگنجد که از جنس دنیا و ماده است. در واقع روح متعالى در جوار جسمى قرار مىگیرد که خود به خود به مادیات و محسوسات گرایش و با آنها سر و کار دارد. به همین جهت تهذیب نفس یا خود سازى، در ابتداى حرکت به سمت تکامل روحى و معنوى ضرورى است. چنان که خداوند مىفرماید: A}(قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها * وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها){A؛V}شمس (91)، آیه 9 و 10.{V هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرد رستگار شده و آن کس که نفس خود را به گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است. تهذیب و خود سازى، شخص را از گرداب نفس بیرون آورده، موانع ترقى و کمال را از مسیر او برمى دارد و تا زمانى که وى سرگرم حجابها و درگیر موانع است، راهى به معدن معرفت و چشمه توحید و اخلاق پسندیده نخواهد برد. امام راحل در «محرم راز» به زیبایى این معنا را به قالب نظم کشیده است: P}آنکه سر در کوى او نگذاشته آزاده نیست{E}آنکه جان نفکنده در درگاه او دلداده نیست{P P}تا اسیر رنگ و بویى بوى دلبر نشنوى{E}هر که این اغلال در جانش بود آماده نیست{P V}محرم راز، ص55، مؤسسه نشر آثار امام.{V هدف از تهذیب نفس، کنار زدن حجابها و پرده هایى است که میان انسان و فطرت او مانع گردیده و اجازه تبلور و تجلى به آینه خدانماى فطرت را نمى دهد. این پردهها و حجابها برگرفته از گناهان، غفلتها و فرو رفتن در عالم ماده و مادیات و فراموش کردن خداو آخرت و عالم ملکوت است. تمام دستورات و احکامى که در شرع مقدس وارد شده، همگى هدف واحدى را دنبال مىکند و آن کمرنگ کردن و یا کنار زدن این حجابها و درخشش گوهر فطرت و حقیقت انسان است که در زیر خروارها گرد و خاک غفلت و عصیان مدفون گشته است. یاد و ذکر الهى و نماز و روزه و سایر عبادت هایى که در شریعت مقدس بر آن تأکید گردیده، همگى در راستاى تحقق بخشیدن به هدف فوق است. میزان تأثیر این اعمال بستگى کامل به زمینههاى قبلى و توجه و اخلاص افراد دارد و به همین سبب نماز و روزه و سایر عبادات در افراد تأثیرات کاملاً مختلفى دارد. ممکن است یک نماز دو رکعتىفردى را تا عرش و ملکوت بالا ببرد و به او نورانیت و صفاى زیادى ببخشد، در حالى که گاهى نماز پنجاه یا شصت ساله شخصى دیگر، تأثیرى ملموس در زندگى او ندارد؛ چون رفع موانع نکرده است… پرهیز از امورى که با این عبادات منافات دارد و اثر آنها را خنثى مىسازد، از امور بسیار مهم است؛ همانند دو نفر مریض که هر دو به دستور دکتر عمل کرده و داروهاى خود را به موقع مىخورند؛ ولى یکى از چیزهاى زیان بار پرهیز مىکند و دیگرى بى پروا است و اهل پرهیز نمى باشد، در این صورت سفارش و نسخه پزشک براى دومى بى اثر یا کم اثر است. امام خمینى(ره) در کتاب آداب الصلاه مطلب بسیار زیبا و کاملى در این زمینه دارند: باید دانست که به حسب فطرت و جبلّت، قلب به هر چه علاقه و محبت پیدا کرد، قبله توجه آن همان محبوب است و اگر اشتغال به امرى مانع از تفکر در حال محبوب و جمال مطلوب شود؛ به مجرد آنکه آن اشتغال کم شود و آن مانع از میان برخیزد، فورا قلب به سوى محبوب خود پرواز نموده، متعلق به دامن آن شود. اهل معارف و صاحبان جذبه الهیه، اگر داراى قوت قلب باشند و متمکن در جذبه و حب باشند، در هر مرآتى جمال محبوب و در هر موجودى کمال مطلوب را مشاهده نمایند. حضرت على(ع) فرمود: و ندیدم چیزى را مگر اینکه خداى را در آن و با آن مشاهده کردم: H}«و ما رأیت شیئا الا [و ]رأیت الله فیه و معه»{H. آنان که حب مال و ریاست و شرف در دل آنها است، در خواب نیز مطلوب خود را مىبینند و در بیدارى به فکر محبوب خود به سر مىبرند. بر انسان عاقل علاقهمند به سعادت خود لازم است این درخت را از دل ریشه کن کند. در روایتى آمده است مولاى عارفان على(ع) جابر بن عبدالله را دید که آهى بر کشید. فرمودند: اى جابر! براى دنیا آه مىکشى؟ جابر عرض کرد: آرى. حضرت فرمودند: اى جابر! لذتهاى دنیا در هفت چیز است: خوردنى، آشامیدنى، پوشیدنى، آمیزشى، سوار شدنى، بوییدنى و شنیدنى. لذیذترین خوردنى عسل است و آن آب دهان حشرهاى باشد: گواراترین آشامیدنى آب است که بر خاک روان است؛ بهترین پوشیدنى ابریشم است و آن از آب دهان کرمى باشد؛ برترین همبستر شدنى زنانند که از زشتترین عضو آنان خواسته مىشود؛ بهترین سوار شدنى، اسب است و آن کشنده است؛ ارزشمندترین بوییدنى مشک است و آن خون ناف حیوانى باشد؛ بهترین شنیدنىها غنا و آواز است که آن هم گناه باشد؛ پس آدم خردمند براى چیزهایى با این اوصاف هرگز آه نمىکشد. جابر بن عبدالله مىگوید: به خدا سوگند از آن زمان به بعد هرگز دنیا بر دلم خطور نکرد».V}میزان الحکمه، ح 6058.{V سپس امام راحل(ره) در بیان راه عملى علاج فرموده است: «و طریق علاج عملى آن است که معامله به ضد کند: پس اگر به مال و منال علاقه دارد، با بسط ید و صدقات واجبه و مستحبه، ریشه آن را از دل بکند و یکى از بزرگان فرموده است: دنیا بسان اندامى است که سر آن کبر، چشم آن آز، گوش آن ولع، زبان آن ریا و خودنمایى، دست آن شهوت، پاى آن عجب، قلب آن غفلت و بىخبرى، بودش نیستى و ثمرهاش زوال است. پس هر کس آن را دوست گیرد، کبر و خودبینى به او دهد و به هر که نیکوش پندارد، حرص و ولع ارزانى کند و کسى را که طالب او گردد به آز و طمع در اندازد و بر کسى که او را بستاید، جامه ریا پوشاند و کسى را که اراده آن کند، گرفتار عجب و خودبینى کند و کسى را که به او اعتماد کند، غافل سازد و کسى را که متاعهاى او پسند وى افتد، نابود سازد و کسى را که متاعهاى دنیوى جمع کند و بخل بورزد به جایگاه و قرارگاهش، آتش، روانه کند».V}مصباح الشریعه، باب 32، فى صفه الدنیا.{V سرّ دادن صدقات همین کم شدن علاقه به دنیا است؛ از این رو مستحب است که انسان چیزى را که دوست مىدارد و مورد علاقهاش است، صدقه دهد. باید انسان بداند که دنیا طورى است که هر چه آن را بیشتر تعقیب کند و در صدد تحصیل آن باشد، علاقهاش به آن بیشتر شود و تأسفش از فقدان آن روز افزون گردد؛ گویى انسان طالب چیزى است که به دست او نیست؛ گمان مىکند طالب فلان حد از دنیا است تا آن را ندارد تعقیبش مىکند و در راه آن تحمل مشاق مىکند و خود را به مهالک مىاندازد. همین که آن حد از دنیا را به دست آورد، براى او یک امر عادى مىشود و عشق و علاقهاش مربوط مىشود به چیز دیگرى که بالاى آن است و خود را براى آن به زحمت و مشقت مىاندازد و هیچ گاه عشقش فرو ننشیند، بلکه هر دم روز افزون شود و زحمت و تعبش بیشتر گردد و این فطرت و جبلت را هرگز وقوفى نیست و اهل معرفت با این فطرت، اثبات بسیارى از معارف کنند که بیان آن از حوصله این اوراق خارج است و اشاره به بعضى از این مطالب در احادیث شریفه شده است، چنانکه در کافى شریف از حضرت باقرالعلوم(ع) روایت نموده که «مثل حریص به دنیا مثل کرم ابریشم است که هر چه به دور خود آن را بیشتر مىپیچد از خلاص شدن دورتر شود تا آنکه از اندوه بمیرد» و از حضرت صادق(ع) مروى است که «مثل دنیا مثل آب دریا است که هر چه انسان تشنه از آن بخورد تشنهتر گردد تا او را بکشد».V}آداب الصلاه، باب 12.{