راه غلبه بر حسادت
پاسخ : نکتهاى که باید قبل از پاسخ بیان کرد، فرق بین «غبطه» و «حسادت» است. «حسادت» آن است که انسان از نعمت دیگران ناراحت مىشود و آرزوى از بین رفتن آن نعمت را دارد. اما «غبطه»، حالتى است که انسان از اینکه مثل دیگران داراى فلان نعمت نیست، ناراحت است؛ یعنى، از نداشتن خود و نه از بهرهمندى دیگران. در نتیجه آرزو یا تلاش نمىکند که نعمت از دیگرى سلب گردد؛ بلکه از نعمت دیگران خوشحال است و آرزو و دعا و تلاش مىکند که خود نیز به آن خوبى برسد و معمولاً در نعمتهاى عبادى و معنوى، مثل حال خوش در نماز و سجده نسبت به دیگران حالت غبطه به انسان دست مىدهد. در هر صورت درمان حسد، دو رکن اساسى دارد : رکن اول آن شناخت حسد و ابعاد و نتایج آن در دنیا و آخرت است. رکن دوم عمل و اقدام است. یکم. باید این نکته را درک نمود که حسد نه تنها زیانى براى شخص مورد حسد ندارد؛ بلکه چه بسا به نفع او است؛ زیرا حسادت دیگران نوعا موجب غیبت یا تهمت او شده و این کار موجب از بین رفتن گناهان او و به دوش کشیده شدن آنان توسط حسود مىگردد. انسان خردمند هیچ گاه ضرر خود را نمىخواهد و چه ضررى از حسادت بالاتر. دوم. خداوند نظام جهان را بنابر حکمت بالغه خود، به گونهاى قرار داده است که انسانها از هر نظر، با یکدیگر متفاوت باشند. از نظر استعداد، قیافه، مال، خانواده و… این به جهت امتحان و ابتلایى است که باید برقرار باشد. اگر آدمى حقیقت این مطلب را براى خود تصور نماید و به عمق آن دست یابد، آن گاه بر موقعیت دیگران رشک نخواهد برد؛ چرا که همه این موهبتها و تفاوتها را به جهت جریان حرکت زندگى و فلسفهاى که در وراى آن است، مىداند. سوم. توجه به معاد و نعمتها و درجات والایى که پرهیزکاران در قیامت و آخرت دارند، آدمى را از چشم دوختن به متاع دنیا باز مىدارد. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(ص) مىفرماید: A}«ولا تمدن عینیک…» {A؛ V}حجر(15)، آیه 88.{V «چشم از این متاع ناقابل دنیوى که به برخى دادهایم [براى امتحان ]بازگیر و بر اینان اندوه مخور»، اگر آدمى به حقیقت معناى H}«رزق ربک خیر و ابقى»{H را دریابد، دیگر چشم به امکانات و برخوردارىهاى این و آن نخواهد دوخت و عمر خود را بر سر این غصه، گزاف نخواهد گذاشت. به گفته حافظ : P}نقد عمرت ببر و غصه دنیا به گزاف{E}گر شب و روز در این قصه مشکل باشى{P P}گرچه راهیست پر از بیم زما تا بر دوست{E}رفتن آسان بود ارواقف منزل باشى{P T}راههاى رهایى از حسد{T از نظر عملى راههایى هست؛ از جمله: 1. عمل بر ضد مقتضاى حسد در گفتار و کردار؛ مانند: تواضع، خیرخواهى، خدمت به دیگران، شاد گشتن از رسیدن خیر به دیگران و ریشه کن کردن حسد از طریق نابود کردن خباثت نفسانى حسادت انگیز (مانند تکبر، ریاست طلبى، دنیا خواهى و…). 2. دعا در حق محسود؛ یعنى، از صمیم قلب از خداوند بخواهید آن نعمت را براى آن شخص زیادتر بگرداند. 3. هرگاه متنعم بودن شخصى آزارتان داد، متذکر نعمتهایى شوید که خداوند به شما داده است؛ چرا که آن کریم هیچ فردى را محروم از همه خوبىها نمىکند. 4. در چنین حالتى افرادى را به یاد آورید که مشکلات ظاهرى بیشترى نسبت به شما دارند. 5. سعى کنید عقل خود را تقویت کنید. در واقع اگر انسان از این نیرو به خوبى استمداد جوید و آن را بر دیگر قواى خود حاکم ساخته و از آن پیروى کند؛ به تدریج تقویت خواهد شد و هراندازه به آن پشت نموده و بر خلاف رهنمودهاى آن عمل نماید، به تضعیف آن پرداخته است. تقریبا همانند نیروگاههاى اتمى – که هر اندازه بیشتر مورد استفاده و بهرهبردارى قرار گیرند – بارورى افزونترى خواهند یافت. یکى دیگر راههاى تقویت عقل و بسط معارف دین و پیروى دقیق از رهنمودهاى انبیا است؛ زیرا تعالیم آنان بازگشاینده گنجینههاى خرد فراروى انسانها است H}«لیثیروا لهم دفائن العقول»{H. علت اصلى «حسد» ناراحتى انسان از عدم موفقیت خود است که چرا او پیشرفت نکرده و دوستش رشد خوبى کرده است. بدین جهت انسان مىخواهد رشد دوست خود را متوقف کند. این حالت «حسد» نامیده مىشود. حال اگر انسان توجه داشته باشد که شکست دوست او، هیچ کمکى به او نمىکند و هیچ سودى براى او ندارد؛ بلکه ممکن است براى او مشکلاتى به وجود آورد، راه درست را انتخاب مىکند. آن راه درست این است که به جاى تخریب دیگران، سعى کند خود را مانند آنان به موفقیت برساند که در این صورت این حالت انسان «غبطه» نام دارد و نه تنها بد نیست؛ بلکه موجب رشد و ترقى انسان مىگردد. بنابراین مىتوان با تبدیل صفت حسد به حالت غبطه، راه رشد و ترقى را بر خود بازنمود و از آثار منفى این صفت نیز در امان ماند.