چرا کسی به خواستگاری من نمی آید
پرسش : من با این که الان 21 سال دارم و رشته تحصیلى بسیار خوبى هم دارم با این همه هنوز حتى یک نفر هم به خواستگارى من نیامده است. با این که تا به حال به چند پسر بسیار علاقهمند شده بودم ولى هیچکدام به خواستگارى من نیامدند. شاید به خاطر این باشد که من ظاهر زیبایى ندارم. نمىدانم، باید از خود این پسرها پرسید ولى امکان ندارد. حال سؤال من این است در صورتى که پسر خوبى یافتم چکار کنم که فقط این علاقه یکطرفه و فقط از طرف من نباشد و بتوانم او را نسبت به خودم علاقمند کنم؟ البته لازم به توضیح است که من دوست ندارم غرورم را جلوى این پسرها بشکنم چون مىترسم اونها بخواهند سوء استفاده کنند چون متأسفانه اکثر پسرها به فکر هوس هستند تا عشق و وفادارى! امیدوارم جواب سؤالم را بدهید چون من الان اعتماد به نفسم را از دست دادهام و فکر مىکنم هیچ کسى من را دوست ندارد و من ارزش زن شدن و مادر شدن ندارم.
پاسخ : به نظر مىرسد بالا رفتن سن ازدواج در جامعه – اگر نگوییم عامل اصلى – حداقل یکى از مهمترین عواملى است که در به وجود آوردن این مشکل که مشکل بسیارى از جوانان نیز به شمار مىآید، نقش دارد. بنابراین، بهتر است در ابتدا به بررسى این سؤال پرداخته شود که چرا سن ازدواج بالا است و جوانان دوستدار عفت و پاکدامنى چگونه این نیاز به ودیعه گذاشته در درونشان را به گونهاى صحیح و عقلانى تأمین وارضا کنند؟ در پاسخ به این سؤال مىتوان به عواملى چند اشاره کرد: 1. ارتقاى سطح علمى جامعه انگیزه شدیدى را در تمام جوانان دختر و پسر ایجاد کرده تا در ابتداى زندگى و مقدّم بر هر نیاز دیگر خود به کسب دانش بپردازند. آنها، به گمان این که تحصیل علمى با ازدواج تنافى و تضاد کامل دارد، به کسب علم و اخذ مدارج علمى بالاتر بیشتر اولویت مىدهند و بر این باورند که با مدرک بالاتر از ازدواج موفقتر و زندگى مرفهتر و آسودهترى برخوردار خواهند بود. بنابراین، براى تحصیل علم، ازدواج را به تأخیر مىاندازند. 2. اشتغال و نداشتن منبع درآمد کافى مشکل دیگرى است که جوانان با آن روبهرو هستند و مىخواهند با اطمینان یافتن از داشتن پشتوانه مایل مناسب و حتى گاه با لزوم پسانداز کردن امکانات، به ازدواج روى آورند. تا بتوانند پاسخگوى نیازهاى اولیه خانواده خود باشند؛ به همین جهت، جوانان و خانوادههاى آنها به خود اجازه نمىدهند قبل از حل جدى این مسأله به ازدواج بپردازند و در نتیجه ازدواج پسران و دختران به تأخیر مىافتد. 3. موج رو به افزایش قبولى دختران در مراکز دانشگاهى و ارتقاى سطح علمى آنها تعادل پذیرفته شدگان و فارغ التحصیلان پسر و دختر را بر هم زده است. با توجه به بافت فرهنگى جامعه ما معمولاً دخترانى که از سطح علمى و مدرک بالاترى برخوردارند حاضر نیستند با پسرهایى که از سطح علمى پایین برخوردارند ازدواج کنند؛ مثلاً یک دختر خانم لیسانس معمولاً حاضر نمىشود با یک پسر دیپلم ازدواج کند. از طرف دیگر، پسرانى که مدرک علمى پایینترى دارند معمولاً به خود اجازه نمىدهند به خواستگارى دخترانى که سطح علمى و مدرکشان بالاتر از آنها است بروند. به همین ترتیب است که سن ازدواج در جامعه افزایش یافته است. البته افزایش سن ازدواج جوانان یکى از عوارض سوء این مسأله است که باید مسؤولان جامعه در سطح کلان به بررسى عمیق این زمینه و پیامدهاى گسترده منفى آن بپردازند. 4. افزایش سطح انتظار خانوادهها و جوانان و عدم اجتناب از برخى تشریفات غیر ضرورى نیز به افزایش سن ازدواج کمک کرده است. 5. حوادثى نظیر جنگ، گسترش ارتباطات بین کشورها و مسافرتهاى خارجى، سربازى پسرها و نظایر آن نیز تا حدودى در به هم خوردن تعادل بین پسران و دختران بىتأثیر نبوده است. با توجه به آنچه ذکر شد، هر چند دغدغه ازدواج در سنین ازدواج براى جوانان عزیز و گرامى امرى طبیعى است؛ ولى با توجه به عواملى که سن ازدواج را افزایش داده و موانعى که بر سر راه ازدواج براى جوانان وجود دارد، نباید مسأله نداشتن خواستگار موجب نگرانى و اضطراب شدید شود و نگرش فرد به جهان و نظام آفرینش را تغییر دهد یا موجب افت تحصیلى و در بعضى مواقع مشکلات روانى و بیمارى گردد؛ زیرا: اولاً، سن ازدواج در جامعه کنونى افزایش یافته است. این واقعیت اجتماعى مطلوب نیست و باید در پى کاهش آن بود؛ ولى باید به عنوان یک واقعیت تلخ و رنج آور پذیرفته شود. حتى برخى دختران در سنین بالاتر از 30 سال ازدواج مىکنند و ازدواج موفقى هم دارند. بنابراین، باید گفت: کلبه احزان شود روزى گلستان غم مخور. ثانیاً، گمان نشود تعدد خواستگار نشانه یا دلیل برترى یا داشتن کمال فردى است و نداشتن آن نشانه نقص و ضعف. چنان نیست که همه دختران داراى خواستگارهاى متعدد چنین و چنان باشند. خیلى از خانمهاى متأهل که در زندگى مشترک خود نیز خوشبخت هستند، مىگویند شوهر من اولین و آخرین خواستگارم بود. پس کثرت خواستگاران خیلى مهم نیست. ثالثاً، اگر در زندگى بسیارى از کسانى که خواستگاران بسیار داشتند یا زود ازدواج کردند – به خصوص در مواردى که آشنایىها از طریقهاى غیر مشروع انجام گرفته – دقت و تأمل کافى صورت گیرد، آشکار مىگردد کثرت خواستگار یا زود ازدواج کردن به صلاح دختر و زندگىاش نبوده است و در واقع شرّى است که به دنبال عدم رعایت اصول اخلاقى و ارزشى و بىتوجهى به عفت و عفاف گریبانگیر فرد گردیده و مدتها زندگى مشترک دختر و خانوادههاى دو طرف را تلخ ساخته است. خداوند مىفرماید: «M}چه بسا شما چیزى رادوست ندارید ولى خیر شما در آن است و چه بسا شما چیزى را دوست دارید ولى آن چیز براى شما شرّ است{M؛ A} عسى ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسى ان تحبوا شیئاً و هو شر لکم.{A» پس تعدد خواستگار و زود به خانه بخت رفتن همیشه به معناى خوشبختى نیست. اگر به حفظ پاکى و عفت خود استمرار بخشید و در امتحان الاهى موفق و سرافراز شوید، خداوند از طریقى که هیچ کسى نمىداند، فرد صالح و شایسته و لایقى را به سراغ شما مىفرستد. مطمئناً شما هم خوب مىدانید عفت از هر ارزش ظاهرى دیگرى گرانسنگتر و ارزشمندتر است و در واقع با هیچ امر دیگرى قابل مقایسه نیست. در پایان پیشنهاد مىکنیم به راهکارهاى عملى زیر توجه فرمایید: 1. تا زمانى که کسى به خواستگارى شما نیامده، فکر و ذهن خود را از مسائل مربوط به ازدواج، خواستگارى، ارتباط با جنس مخالف و نظایر آن خالى کنید و بیشترین تلاشتان درس و ادامه تحصیل باشد؛ زیرا بهترین فرصت براى رشد و کمال و کسب مدارج علمى و عملى دوران جوانى و تحصیل است. شما مىتوانید باعمق بخشیدن به مطالعات و فعالیتهاى علمىتان به یکى از امتیازات و ارزشهایى که مىتواند در آینده و خوشبختىتان مؤثر باشد دست یابید. افزون بر این، با کمتر فکر کردن به این مسأله و توجه به تحصیل و مطالعه و پیشرفتهاى علمى، اعتماد به نفستان نیز بیشتر خواهد شد. 2. مطمئن باشید با حفظ شؤون اخلاقى و دینى و رعایت وقار، متانت و حجاب کامل بهتر خواهید توانست خود را از دام خطا و لغزش حفظ کنید. بىتردید جوانان غیرتمند، اهل زندگى و وفا وعشق و متدین و هم شأن شما سراغ افرادى چون شما خواهند آمد و براى ازدواجى موفق از شانس بیشترى برخوردار خواهید بود. پس در حفظ متانت و وقار خود بیشتر دقت کنید و همان طور که خودتان نیز به این حقیقت دست یافتهاید پسرهایى در پى برخى روابط با جنس مخالف هستند، بیشتر به فکر هوس هستند تا عشق و وفادارى. چه بسا براى دخترى همچون شما که به این واقعیت تلخ اجتماعى رسیده است نیازى نباشد تجربههاى تلخ دختران و جوانانى را که گمان مىکردند مىتوان با زیر پا گذاشتن عفت و وقار و حجاب به همسر دلخواه دست یافت، تکرار کنید؛ زیرا مىتوانید از تجربه تلخ دیگران بهره گیرید. یکى از جوانانى که قربانى این تجربه تلخ شده است، مىنویسد: «اکنون پى بردهام حتى پستترین پسرها دنبال سنگینترین و باوقارترین دخترها مىگردند.» بنابراین، اگر به دنبال خوشبختى و آرامش روانى در زندگى مشترک با همسرى مناسب و شایسته هستید، به این نکته مهم در ابتداى زندگى بیشتر توجه داشته باشید که البته مطمئنیم توجه دارید. 3. در صورتى که نیاز به ازدواج به مرحله وجوب رسیده است و فرد مناسب و شایستهاى نیز توجهتان را به خود جلب کرد. اولاً، در صدد گفتوگوى مستقیم (چه حضورى، مکاتبهاى و تلفنى) با وى نباشید؛ چون هم مخالف عرف و عقل و شرع و محل لغزش و خطا و به دام هوس افتادن است و هم با پاسخ منفى وى غرورتان شکسته خواهد شد. بنابراین، بهتر است از فرد واسطهاى که حتى المقدور متأهل باشد، بخواهید از جانب خودش شما را به وى معرفى کند – به طورى که ایشان از تمایل درونى و ابتدایى شما مطلع نشود – تا اگر مطلوب واقع شد، به طور رسمى به خواستگارىتان بیاید. راه دیگر این که: چنانچه در دانشگاه یاشهرستان محل سکونتتان مرکز یا کانون ازدواج مورد اعتماد وجود دارد، به آنجا مراجعه کنید و شرایط خود را براى ازدواج ارائه دهید تا مشخصات شما به فرد مناسبى داده شود و مقدمات خواستگارى رسمى و ازدواجتان فراهم آید. تأکید مىشود آن مرکز باید کاملاً شناخته شده و مورد اعتماد و تأیید مسؤولان رسمى دانشگاه باشد. در پایان مطلب را با این آیه شریفه قرآن که مىفرماید: «A}و العاقبه للمتقین{A» خاتمه مىدهیم. به امید موفقیت و کامیابى و خوشبختى براى شما جوانان پاکدامن و جویاى سعادت واقعى.