چگونه میتوان عاشق خدا شد
پرسش : چگونه مىتوان عاشق خدا شد؟ و اشارههاى مستقیم او را مشاهده کرد؟
پاسخ : عشق حقیقى، عشق اکبر یا محبت اول1، عشق به معشوق حقیقى و منحصر به فردى است که با عشق به خود جهان را آفرید و عشق را در تمام هستى، از جمله انسان، قرار داد2؛ محبوبى که قرآن کریم وى را محبوب حقیقى و اصلى مىداند3 و روایات بر محبت و عشق وى بسیار تأکید ورزیدهاند.4؛ یعنى خداوند متعال. P}ملامتم به خرابى مکن که مرشد عشق{E}حوالتم به خرابات کرد روز نخست{P P}عهد الست من همه با عشق شاه بود{E}و ز شاهراه عمر بدین عهد بگذرم{P این عشق حقیقى از دو راه کلى حاصل مىشود: نظرى و عملى. T} الف) نظرى : {Tاز آنجا که عشق فرع معرفت و شناخت است5،نخستین قدم در تحصیل عشق به خدا، شناخت و معرفت به خالق بى همتا است. معرفت به سه روش حاصل مىشود: 1 – دل (فطرت) 2 – حس و علم (طبیعت) 3 – عقل (استدلال و فلسفه) T} ب ) عملى:{T آیات و روایات و گفتار عارفان در قالب رعایت موارد ذیل، انسان را به این عشق مىرساند: 1 – ترجیح دادن خداوند بر همه محبوبهاى دیگر، به ویژه حبّ دنیا7 2 – اطاعت ظاهرى و باطنى از اوامر و نواهى خداوند8 3 – ترجیح لقاى پروردگار بر بقاى خود9 4 – دوستى با اولیاى خدا و دشمنى با معاندان به خاطرِ خداوند10 (به ویژه دوستی و عشق نسبت به پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) وخلاصه چهارده معصوم و دشمنی و بیزاری از دشمنان ایشان). 5 – مجاهده با مال و جان در راه خدا11 6 – خشنودى و رضایت کامل از حضرت حق12 7 – حریص بودن بر خلوت و مناجات با پروردگار13 8 – اُنس با کلام خدا )قرآن(14 9 – در همه اوقات مستغرق در یاد پروردگار بودن15 10 – حقیر شمردن هر چیز دیگر در برابر محبت خداوند16 11 – دوست داشتن و مهربان بودن با همه بندگان مطیع و دشمنى با همه کافران و گنهکاران17 از آنجا که در عشق حقیقى معشوق یگانه است، انحصار معشوق در خداوند متعال از شرایط اصلى و اصیل حصول عشق به خدا است. P}عاشقان را شادمانى و غم اوست{E}دستمزد و اجرت خدمت هم اوست{P P}غیر معشوق ار تماشایى بود{E}عشق نبود هرزه سودایى بود{P P}عشق آن شعله است کاو چون برفروخت{E}هر چه جز معشوق باقى جمله سوخت{P P}تیغ «لا» در قتل غیر حق براند{E}درنگر ز آن پس که بعد «لا» چه ماند{P P}ماند «الا الله» باقى، جمله رفت{E}شاد باش اى عشق شرکت سوز رفت18{P با توجّه به آنکه عشق امرى دو سویه است، در قبال عشق انسان به خداوند، خداوند نیز به آدمى عشق مىورزد؛ البته عشق خداوند به بندگان خویش تفسیرى خاصّ دارد که پرداختن بدان مجالى دیگر مىجوید.19 در آیات و روایات از نشانههاى عشق حق به بنده بسیار سخن رفته است. این نشانهها که مىتوان آنها را معیار موفقیت در تحصیل عشق به خداوند دانست، به اجمال عبارت است از: 1. محبوب دوستان خدا شدن 2. توفیق اطاعت یافتن 3. برداشته شدن سنگینى خدمت از دوش 4. برخوردارى از عطاى خداوند به قدر نیاز 5. فزونى آزمونهاى الاهى 6. آشکار نشدن معایب و کاستىهاى انسان 7. برخوردارى از قلب سلیم و اخلاق نیک 8. مبغوض گشتن دنیا 9. برخوردارى از بردبارى و آرامش 10. بهره مندى از صدق و راستى 11. خطور دانش در ذهن 12. برخوردارى از عبادت نیکو 13. دوست داشتن امانت20 P}یا رب ز شراب عشق سر مستم کن{E}و زعشق خودت نیست کن و هستم کن{P P}از هر چه جز عشق خود تهى دستم کن{E}یکباره به بند عشق پابستم کن21{P V}پى نوشتها: 1. الاسفار الاربعه، صدرالدین شیرازى، ج 7، ص 184؛ شرح منازل السائرین عبدالرزاق کاشانى، على شیروانى، ص 222 و 223. 2. مقالات، محمد شجاعى، ج 2، ص 176 – 166. 3. بقره(165 :(2؛ توبه (24 :(9؛ هود(113 :(11؛ عنکبوت(4 (29؛ زمر(3 :(39؛ شورى (9 – 6 :(42. 4. المحبه فى الکتاب و السنه، محمد محمدى رى شهرى. ص 199؛ الاخلاق القرآنیه، زهیر الاعربى، ج 2، ص 15 – 11. 5. الاسفار الاربعه، ج 7، ص 152؛ رساله عشق، ابن سینا، تصحیح سید محمد مشکوه، ص 24 – 9. 6. ر. ک: اصول فلسفه و روش رئالیزم، سید محمد حسین طباطبایى، ج 5، ص 70 – 51. 7. میزان الحکمه، محمد محمدى رى شهرى، ج 2، ح 3167 – 3156 – 3162؛ شرح منازل السائرین، ص 168. 8. آیین مهروزى، محمد رضا کاشفى، ص 86 و 87؛ نهج البلاغه، ترجمه دکتر شهیدى، نامه 69، ص 354. 9. میزان الحکمه، ج 8، حدیث 18030؛ آیین مهرورزى، ص 89 و 90. 10. اصول کافى، ج 3، ص 189. 11. مائده(54 :(5. 12. المیزان، محمدحسین طباطبایى، ج 9، ص 375؛ آیین مهرورزى، ص 94 – 92. 13. میزان الحکمه، ج 2، حدیث 3152 و 3160. 14. قوت القلوب، ابوطالب مکى، ص 8 و 105. 15. میزان الحکمه، ج 2، حدیث 3156. 16. نهج البلاغه، خطبه 193. 17. کیمیاى سعادت، محمد غزالى، تصحیح حسین خدیوجم، ج 2، ص 603 – 600؛ آیین مهرورزى، ص 98 – 85. 18. مثنوى. 19. احیاء علوم الدین، محمد غزالى، ج 4، ص 302 و 303؛ چهل حدیث، سید روح الله خمینى)ره(، ص 391 – 390؛ رساله عشق، ص 6 – 4. 20 – ر. ک: آیین مهرورزى، ص 103 – 102؛ عطف الالف، ابوالحسن دیلمى، ص 94 – 89؛ احیا ءعلوم الدین، ج 4، ص 304؛ میزان الحکمه ج 2، ص 224 – 222. 21- بابا طاهر.{V