چگونه از اخلاقیات زشت دست برداریم
پرسش : یک انسان قلدر چگونه مىتواند از اخلاق زشت خود دست بدارد؟
پاسخ : پاسخ این پرسش در سه محور بیان مىشود: الف( تعریف لغت قلدر) قلدر واژهاى ترکى و به معناى مرد پر زور و گردن کلفت و خودسر است. در آیات و روایات، شاید ظلم و جور نزدیکترین واژه به قلدر باشد. از این رو بحث را در اطراف ظلم پى مىگیریم. ب( ریشههاى قلدرى یا ستم بر دیگران مهمترین ریشههاى ستم عبارت است از: عجب، کبر، غضب، فخر، احساس نیاز به قلدرى، شجاعت دانستن قلدرى، غفلت از سلطه و قدرت الاهى و ضعف و بیچارگى خود و غفلت از فرجام بد ستم. ج( درمان براى قطع شاخ و برگهاى این صفت زشت، به کار بستن راهکارهاى زیر ضرورت دارد: 1. اندیشیدن در آیات و روایاتى که قلدرى را نکوهش مىکند و عدل، انصاف، تواضع و بردبارى را مىستاید. این تأمل اگر هر روز در ساعتى مخصوص انجام گیرد، به تدریج به باور کردن زشتى این صفت مىانجامد؛ و وقتى چیزى به سر حد باور برسد، رفتار و گفتار انسان را تحت تأثیر قرار مىدهد. در این خصوص، تأمل در کتابهایى مثل »گناهان کبیره«، اثر شهید دستغیب، سودمند مىنماید. 2. اندیشیدن در گردش روزگار و فرجام ستمکاران نباید فراموش کرد که ناموس طبیعت براى همیشه ظلم و قلدرى را بر نمىتابد. P}چون بد کردى مباش ایمن ز آفات{E}که واجب شد طبیعت را مکافات{P با مطالعه سرگذشت قلدران پیشین در مىیابیم چرخ گردون همیشه بر مراد ستمگرنمى گردد. گاه انسان ظالم و قلدر در همین دنیا چنان خوار مىشود که هرگز قابل تصور نیست. حضرت على)ع( مىفرماید: مرکب ظلم سوارِ خود را نگونسار مىسازد.1 3. یاد کرد همواره سلطه و قدرتِ الاهى لقمان حکیم مىفرماید: هرگاه قدرت، تو را به ظلم بر مردم فرا خواند، قدرتِ خدا بر خود را یادآر.2 براى یاد آورى هرچه بیشتر سلطه و قدرت الاهى دست کم مىتوان آیات و روایات مرتبط با این بحث را درشت نوشت، در تابلویى نهاد و هر روز با تأمل در آن نگریست. 4. تفکر در مرگ و رهاورد تلخ ستم و قلدرى مرگ حق است و رفتن از دنیا انکارناپذیر مىنماید. دنیا بر مظلوم و ظالم هر دو مىگذرد. مولا على)ع( مىفرماید: »روز عدل ]الاهى[ بر ظالم از روز ستم ظالم بر مظلوم سختتر است.3 تفکر در مرگ و فرجام ستمگران سبب مىشود دل بلرزد و اشتیاق به ستم از میان برود. آنکه به ظلم و قلدرى علاقهمند است، مىتواند هر روز در مکانى خلوت نیم ساعت به حقیقت مرگ، قبر، قیامت و فرجام ستم بیندیشد تا ترس از مرگ سراسر وجودش را فرا گیرد و از ستم بازش دارد. البته افراط و اصرار در این تفکر اکیداً ممنوع است؛ زیرا ملاک، باز دارندگى آن از ظلم و قلدرى است. 5. نابود سازى اسباب ستم و قلدرى گاه زمان خاصّ، مکان خاصّ، گفتنى خاصّ، شنیدنى خاصّ، برخورد با فردى خاصّ، وضعیت جسمانى خاصّ مانند ضعف اعصاب و دخیره شدن انرژى بسیار در بدن یا صفاتى چون فخر، عجب، کبر، غضب سبب بروز ظلم و قلدرى مىشود. هر کس باید خود تشخیص دهد کدامین سبب او را به ستم و قلدرى وا مىدارد و همان را درمان کند. 6. بردبارى و خویشتن دارى چنانچه ستم و قلدرى از کسى سرزد، باید در برابر واکنشهاى نابخردانه نفس بایستد. برخى بر این عقیدهاند که اِعمال ستم و آشکار ساختن قلدرى و غضب نشان شجاعت و مردانگى است؛ ولى چنین نیست. گاه قلدرى با شدت خشم آمیخته است و با کارهایى همراه مىگردد که در خور اطفال و دیوانگان است؛ افعالى چون دشنام، هرزه گویى، سخنهاى رکیک، شکستن اشیا و دریدن جامه. در این مرحله، باید به نفس آموخت چنین افعالى زیبنده وى نیست. 7. پرهیز از موعظه گاه وقتى انسان خشمگین است و به ظلم و قلدرى دست مىیازد، موعظه دیگران سبب فزونى خشم مىشود؛ مگر اینکه موعظهگر روش ویژه برخورد با ستمگر را بداند یا در نظر قلدر انسانى وجیه و نافذ باشد. 8. همنشینى با کسانى که از این صفت زشت پیراستهاند و از صفاتى چون عدل، انصاف، تواضع، حسن خلق و بردبارى بهره مىبرند. 9. مراقبه و محاسبه مدار این مراقبه و محاسبه همان راهکار پنجم و ششم است؛ یعنى انسان از اول روز )در آغاز هر کارى( باید مراقب باشد اسباب بروز ظلم و قلدرى نابود شود و اگر احیاناً اسباب آن فراهم شد و بر نفس چیره گشت، شب، قبل از خواب باید به محاسبه روى آورد. اگر از راه درست منحرف نگشته و ستم نکرده است، خدا را سپاس گزارد؛ و گرنه استغفار کند و از خدا یارى جوید. تمام راهکارها باید دقیق و هر روز انجام گیرد تا نتیجه حاصل شود. در این راه نباید دغدغه انسان زود به نتیجه رسیدن باشد. مهم خوب و دقیق عمل کردن است. V} 1. میزان الحکمه، محمد محمدى رى شهرى، ج 5، ص 598. 2. همان، ص 605. 3. همان، ص 608.{V