بهترین روش استفاده از زمان
پرسش : چگونه از زمان بهترین استفاده را داشته باشیم تا سرحال وشاداب باشیم ؟
پاسخ : یکى از امتیازات برنامه ریزى این است که احساس خوب بودن و احساس موجودیت به انسان دست مىدهد. انسانِ داراى برنامه در صحنه است نه تماشاگر صحنه به عبارتى دیگر او فعال و بازیگر نقش خویش است نه تماشاگر صِرف و منفعل که اصطلاح نازیباى (نعش در برابر نقش) را دارد. «برنامه» حامى و پشتیبان لحظات شماست مخصوصاً هنگامى که نمىدانید چه کار باید بکنید و تقدیم و تأخر فعالیتها از کفتان خارج مىگردد برنامه، تصویرى از کارها، فرصتى براى انتخاب و زاویهاى روشن در تاریکى و ابهام به شما هدیه مىکند و بر سفره دلتان مىنشیند و با شما سخن مىگوید. لذا اگر برنامه ریزى را جز زندگى خود به شمار آوریم و به آن عادت داشته باشیم در حقیقت به طرق مختلف استعدادهاى خویش را شکوفا مىسازیم و مبهمترین لحظات زندگى را به صحنه روشن فعالیت، تلاش، شدن، شکوفایى، رشد، بهره ورى، و ارتقاء روز افزون مىکشانیم. امروز در روانشناسى عقیده بر این است که افراد سر حال و خوشحال که احساس خوبى در مورد خویشتن دارند عمدتاً 3 ویژگى مهم دارند: 1. در زندگى منظم و دقیق هستند؛ 2. موفقیت و شکست را ضمن اینکه تجربه کردهاند جزئى از زندگى مىدانند؛ 3. در زندگى داراى برنامه، ایده و روشن هستند. چنین افرادى مشتاق بخشش و کارهاى عام المنفعه و نوع دوستى هستند ولیکن مشتاق بخشیدن وقت خویش نمىباشند. چون تنها سرمایه بىبدیل و بىجایگزین زمان است که بایستى با برنامه ریزى تعریف شود زیرا برنامه بودن و عدم صیانت وقت نوعى تخریب فرصتها است و آدمى گرفتار سارقین زمان مىگردد. بنا به اذعان روان شناسان، انسان محصول دو چیز است: فرصتها و تهدیدها.2 «فرصتها» در قالب برنامه، طرح، ایده، محافظت از وقت، تقسیم لحظات زندگى، چشم انداز دور نسبت به وضع موجود، افق بلند را دیدن، و فرا سو را نگریستن تعریف مىشود. شاید به تعبیرى صحیحتر و خلاصهتر مفهوم عینى فرصت = برنامه ریزى است چون انسان بىبرنامه و بىهدف، فرصتى را تعریف نمىکند و بالعکس انسانى که فرصتها را نمىشناسد برنامهاى براى خود طراحى نمىکند به قول میگر3 او در حقیقت بر مدار خطر متوقف است چون دچار استهلاک در جا مىشود و به قول جان بروح و نیتزکى4 او نمىخواهد حرکت کند. تهدیدها: به رغم واژه مشمئز کنندهاش، از جهتى میمون و مبارک است چرا که اگر فرد بداند تهدیدهایى نیز هست آنها را به عنوان (متغیر مزاحم5) شناسایى مىکند و زحمتشان را کم مىکند لذا بعضى واژهها گرچه تلخ یا در محدوده قرمزند امّا از جهتى مفید و جهت دهنده هستند چون این تلنگر ذهنى را به انسان مىزنند که به فکر تغییر6 ، اصلاح7 و تعدیل وضع موجود جهت وصول به وضع مطلوب باید بود. T}سه نکته اساسى{T از جمله تهدیدهاى مطرح و موجود علل و عوامل خورنده زمان و فرصتها که اصطلاحاً ما به آن (سارقین و دزدان زمان) مىگوییم و باید شناسایى، تعریف، تحدید، و کنترل شوند و سپس آنها را به فرصت تبدیل کنیم. 1. نکته حائز اهمیت این است که احیاى فرصت، نوعى دگرگونى مثبت در زندگى است، لذا وقتى که براى ایجاد دگرگونىهاى مثبت در حیات خویش آماده شویم، تمام آنچه را که به یارى آنها نیازمندیم به سوى خودمان مىکشانیم. به همین خاطر دگرگونى مثبت خیلى ساده است و از ملزومات و مقدمات برنامه ریزى است چون این امر باعث کشش به سمت و سوى نظام مندى فکرى مىگردد و هر کدام از ما از طریق الگوهاى فکرى و احساسى، تجربیات زندگى خود را مىتوانیم به برنامه تبدیل نماییم لذا آنچه را که درباره خودمان و زندگى مان بدان مىاندیشیم به حقیقت مىپیوندد. 2. مطلب دیگر اینکه «وقت و زمان» یک سمبل مشترک بین انسانها به شمار مىآید. هر کسى که باشید و در هر شرایط شغلى و اقتصادى یا جغرافیایى که قرار دارید، مهم این است که در بیست و چهار ساعت از شبانه روز با یکدیگر مشترکیم، زمان یک وسیله گرانقدر است، لذا نباید آن را بیهوده تلف نماییم. 3. نکته دیگر اینکه در خصوص اتلاف وقت باید بدانیم که: اگر شما روزانه ده دقیقه را تلف کنید تا به دنبال مثلاً «وسایل گمشده و آشفته خود بگردید» در سال حدود 60 ساعت وقت تلف مىگردد، لذا براى حل این مشکل از همان ابتدا بایستى اشیاء را در جاى مناسب و کارها را در حدود مشخص جایابى نمود. با این روش یک گوشه دنج و آرام ولو کوچک را براى خودِتان در این دنیاى پهناور مىسازید. مکانى که همیشه باعث آرامش روح و آسایش فکر و جان شما خواهد شد. T}سارقان زمـــان{T 1T}. تعارفات{T از جمله سارقین زمان تعارفات بیش از از حدّ و فقدان شهامت «نه گفتن» است به همین خاطر آدمى اسیر و منقاد این سارق بزرگ زمان و فرصتها مىگردد چون نمىتواند جواب رد یا نفى بدهد، لذا حتّى این استیصال و درماندگى بر روح، روان و جسم آنها اثر مىگذارد. اکثر افراد شکست خورده در برنامهها که با انبوهى از کارهاى نیمه تمام و فعالیتهاى زخمى رودررویند این دسته از افراد هستند که اسیر این سارقِ احساسى هستند. روان شناسان مىگویند8: «بعضى از مردم نمىدانند (یا نمىتوانند) که چگونه، چه زمانى، به چه شیوهاى پاسخ منفى بدهند و تنها راهى که براى پاسخ منفى دادن بلد هستند بیمار شدن است». T}2. تلفن{T تلفن یک ابزار ضرورى و یک وسیله ارتباط حیاتى در زندگى امروز است امّا نحوه استفاده صحیح و حساب شده از آن بهره ورى آن را دو چندان مىکند و آن را به عنوان تسهیلگر تبدیل مىکند ولیکن استفاده غلط از آن مىتواند سارق زمان باشد. گفتگوهاى طولانى و حاشیه روىهاى بىمورد و حتّى دفعات استفاده غیر ضرور باعث ضایعات زیادى از جمله: خستگى روانى انقطاع کار، عصبانیت، ابهام و تحلیل جسمانى مىگردد. نکته دیگر اینکه وقفههایی که تلفنهاى غیر ضرورى در کار به جود مىآورند، موجب هدر رفتن وقت مىگردد. T}3. ملاقات کنندگان {T در منزل، محیط کار، خیابان و محیطهاى دیگر اجتماعى با افراد گوناگونى در تعامل و دیدار و صحبت هستیم ولیکن بعضى از افراد فرصتهاى مرده خویش را براى ملاقات با ما انتخاب مىکنند که چه بسا ما در اوج مشغله بوده و نیاز شدیدى به تمرکز9 داشته باشیم به همین جهت بسیارى ملاقاتها عامل سرقت زمان و کشتن وقت است. 4T}. اطلاعات اضافى{T اغلب ما چه در ذهن و چه در محیط کار و یا میز کار و در منزل با اطلاعات، یادداشتها، و مطالب اضافى رو در رو هستیم، مقدار فروانى مدارک، نامهها و کاغذهاى ادارى ما را احاطه کرده است و بىنظمى در این موارد وقت زیادى را جهت بررسى وگاه مراجعات مکرر و بیهوده تلف مىکند که به نحوى سارق زمان هستند، لذا باید اطلاعات کیفى موجود به صورت دسته بندى شده و نه بسته بندى در جاى مناسب قرار داده شوند. و اطلاعات کمى نیز باید به صورت فهرست، نمودار، جدول و غیره خلاصه شوند تا در مراجعات ضرورى بعدى مجبور به کنترل همه اطلاعات و اتلاف وقت نشویم. T}5. خود محورى {T از عمدهترین سارقین زمان خود محورى و خود را قطب و ناظر و فاعل همه کارها دانستن است، حال اینکه در انجام کارها از واگذاری اختیار، کمک گرفتن از همکاران و دوستان مىتوان استفاده نمود خود محورى هم سارق زمان است و هم آزاردهنده اعصاب و عامل تنشهاى روانی شدید مىگردد. انسانهایى که در امور، (خود محور) باشند در انبوهى از اطلاعات دست و پا مىزنند و دائماً اعلام مىکنند که کمبود وقت دارند. لذا متخصصینِ برنامهریزى مىگویند: «خود را درگیر کارهایى که دیگران نیز مىتوانند انجام دهند یا باید انجام دهند نکنید.»10 T}6. عدم تقسیم انرژى {T همه ما انسانها در طى شبانه روز ظرفیتهایى داریم و انرژى تعریف شده و محدودى را مىتوانیم مصرف نماییم. لذا شایسته است که با توجه به امور و وظایف و فعالیتهایمان انرژى خود را تقسیم نماییم. استفاده مؤثر از وقت به میزان تقسیم صحیح انرژى در طى شبانه روز بستگى دارد. بسیارى افراد از ساعات اولیه صبح مثلاً ساعت 8 صبح تا 11 فوق العاده انرژى مصرف مىکنند تا جایى که انرژى جایگزین هم نمىتواند آنها را براى فعالیتهاى بعدى آماده کند و علاوه بر آن استهلاک روانى آنها را بىحال مىکنند لذا ساعات باقى مانده در طى شبانه روز تحت تأثیر این خستگى مفرط و طاقت فرسا عملاً تلف مىگردند، لذا این تندى و خستگى به سرقت زمانهاى باقیمانده مىانجامد. T}7. عدم اولویت گذارى {T از سارقین عمده زمان نداشتن فهرستى از کارها بر اساس رتبه تفضلى اولویتهاست عملاً ما روزانه با بسیارى از امور سر و کار داریم که سه حالت دارند: 1. امور ضرب الاجلى و سریع؛ 2. امور و کارهاى روزانه متوسط؛ 3. امور عادى و معمولى. اگر اولیت گذارى صحیحى صورت نگیرد. وقت زیادى را صرف موضوعات جزئى و بىاهمیت مىکنیم و در نتیجه نمىتوانیم به قدر کافى روى وظایف عمده و حساس متمرکز شویم. T}8. نوع نگرش به زمان {T نوع نگرش به زمان گویاى استفاده بهینه یا عدم استفاده صحیح از آن است. نگرش روز، هفته، ماه به زمان نوعى (سرقت پنهان) زمان است براى جلوگیرى از این سرقت مخفیانه باید به زمان به عنوان دقیقه، لحظه و ثانیه نگاه کنیم. برنامه ریزى دقیق زمان بندى شده یعنى نجات دادن و ذخیره سازى وقت است و نتایج زیر از آن حاصل مىگردد. 1. اهداف حرفهاى و شخصى سریعتر و مطمئنتر حاصل مىگردند؛ 2. عامل ذخیره وقت است؛ 3. براى پیگیرى تمام پروژهها، کارها، وظایف و فعالیتها وقت خواهید داشت؛ 4. از فشارهاى روزمره زندگى کاسته مىشود و شما عادتها و شیوههاى روزانه قابل اتکاى بیشترى در اختیار خواهید داشت. عموماً افراد موفق در مدیریت وقت خویش موفق بودهاند. آنها از آنجا که فعالیتشان را تحت کنترل در مىآورند تا در نتیجه (وقت بیشترى) براى کارهاى اساسى داشته باشند همواره کامیاب مىگردند. راز موفقیت بسیارى از افراد موفق، استفاده بهینه و کار آمد و روزانه از لحظات و فرصتهاى زندگى است (که بسیار محدودند) و به آنها اجازه مىدهد تا: 1. نگرش جامع و فرا گیرد داشته باشند؛ 2. روشمند برنامه ریزى کنند؛ 3. مراقبت از زمان را در حد بالایى به عمل آورند؛ 4. به پیشرفت حرفهاى و شخصیتى خویش بپردازند؛ 5. در زندگى هماهنگ عمل کنند. 6. هر روز آمادگى بهترى براى انجام کارها نسبت به گذشته داشته باشند؛ 7. داراى خرسندى و تسلط در مواجهه با تمام بحرانها و حوادث غیر مترقبه باشند؛ 8. احساس مثبت بودن در پایان روز؛ 9. و بالاتر از همه «زمان ذخیره و حفظ شده به وسیله رعایت برخى جوانب» حاصل مىنمایند. 10. ابهام در اهداف و مقاصد از عوامل دیگر مؤثر در سرقت زمان ابهام در اهداف و مقاصد و غایات است. مارک تواین مىنویسد: «اگر اهداف روشن نباشد، باید دو چندان زمان صرف نموده و دو چندان تلاش کرد»11 مدیریت زمان از زاویه اهداف روشن و فعالیتهاى تعریف شد چه مىگذرد چون اهداف افراد را به مبارزه مىخواند و محرک و مشوق فعالیتها هستند. برنامه ریزى مبتنى بر هدف روشى بهینه و پاسخگو است. شخصى که در برنامههاى خویش اهداف، آگاهانه و هوشمندانه دارد و آنها را پیروى مىکند با استفاده از انضباط و انگیزش شخصى بُعد جدیدى را ر خویش به حرکت در مىآورد که اصطلاحاً به آن نیروهاى ناخودآگاه گفته مىشود. اهداف و اولیتها ارتباط تنگاتنگى با هم دارند هر کسى که اهداف روشنى داشته باشد و این اهداف نسبت به سایر اهداف مهمتر باشند اولویت آنها بیشتر محسوس مىگردد در نتیجه ابهام در اهداف و مقاصد نوعى غلطیدن در یکى از عوامل سرقت زمان است. بعد از مطرح کردن 9 سارق زمان باید بگوییم که براى به سازى و کیفى کردن برنامهها این شعار را فراموش نکنید که همیشه برنامه هایتان را روى کاغذ بیاورید ما حتّى در طبیعت مشق مىکنیم، زمین را خط کشى، دانه پاشى، نهر بندى (جوى و پشته) و سپس (کاشت، داشت، برداشت) محصول این پروسه است در ضمن مراقبت و سمپاشى نشان دهنده دقت و حذف یا تغییر و اصلاح است، زمان بهار زندگى است و برنامه بذر فرصتهاست، لذا هر کسى در بهار به موقع نکارد، در پاییز درو نخواهد کرد. در نتیجه هر چه وقت خود را بهتر سازماندهى کنیم (برنامه ریزى) بهتر مىتوانیم از آن، جهت دستیابى به اهداف شخصى و شغلى و حرفهاى ستفاده کنیم. باز تأکید مىکنیم «برنامه ریزى یعنى نجات دادن و ذخیره سازى وقت است». ———————– پىنوشت: V}1. نادرقلى قورچیان، برنامه ریزى آموزشى و درسى، مقطع دکترى (d – ph) (1379). 2. همان، (1379). 3. کیت احپسون، دامین گال، نظارت و راهنمایى کلینیى، ترجمه دکتر محمدرضا بهرنگى (1372). 4. جان بروح وگرىگر او نیتزکى (M.I.S)مدیریت سیتمهاى اطلاعات ترجمه منوچهر غیبى، تهران: انتشارات مرکز مدیریت دولتى (1372). . متغیر مزاحم در تحقیق ناشناخته است ولى بمحض شناخته شدن باید کنترل و تحدید (محدود) گردد. .6.Chanye .Reform. . لوئیزهى – افکار خلاق درون، دکتر اباذر حبیبى نیا، تهران، نشر مهرداد (1372)، ص 122. .Centeralization. 10. راجیو، ستى، مدیریت برتر زمان، تهران، نسل نواندیش (1377)، ص 106. 11. لوتارجى سى ورت، مدیریت زمان، توکلى نیا، نشر عصر ظهور، (1378).{V