شرح دعای کمیل
پرسش : در مورد دعای کمیل خواهش می کنم هر چه میدانید برایم بگویید؟
پاسخ : دعا و مناجات نوعی توسل عاشقانه و پیوند موجودی بی نهایت کوچک و ناتوان به موجودی بی نهایت بزرگ و تواناست . آدمی در دعا و التماس که چونان گدایی دست به درگاه کریم دراز می کند , به حقیقت وجودی خویش نزدیک میشود خود راتهی دست و بی نوا , رانده واز همه جا مانده , حقیر و فقیر , ذلیل و خوار , عاجز و ناتوان و بیچاره و بی پناه می بیند ؛ در این حال حقیقت هستی او که چون سایه ای از هستی خداوند است نمودار می گردد و تنها چیزی که به او نوید و امید میدهدوغرور می بخشد , احساس بستگی به حق و نیاز به خداست . درک این معنا که به او حال میدهدو او رابه عمق جملات شورانگیزی که در دعاها وازجمله دعای کمیل است می رساند . دعای کمیل نوایی است که از نای پاک امیر المومنین(ع)بر آمده و از اشک عشق, طراوت و از سوز آه ، حرارت و از عطر مناجات نشأت گرفته است و بر دل آماده وپر شور شاگرد لایقش یعنی کمیل بن زیادجاری گشته ودر هر شب جمعه و نیمه شعبان ورد زبان عاشقان و دلسوخته گان و زمزمه اهل دل وترنم اهل محبت است . این دعا شامل بخشهای گوناگونی است: در بخش اول خدارابه صفات جمال وجلالش سوگند می دهیم واو را به بزرگی وعظمت یاد می کنیم؛خدایا من از تو در خواست می کنم به رحمتت که همه چیز را فرا گرفته وبه نیرویت که به همه چیز چیره گشته و هر چیزی در برابرش خاشع وفروتن گشته وبه جبروت وقهاریت که بر همه چیز مسلط وغالب گشته وبه عزت و شکوهت که چیزی در برابرش یارای ایستادگی ندارد وبه بزرگیت که همه چیز را پر کردهوبه حکومت وپادشاهیت که بر همه چیز برتری یافته وبه ذات مقدست که بعد از نابودی همه چیز پایدار و باقی است و به نام هایت که ارکان هر چیز را احاطه کرده وبه علم ودانشت که هر چیز را در بر گرفته وبه نور ذاتت که هر چیز در پرتو آن روشنی یافته است اِی نور ؛ ای منزه؛ای آغاز هر آغاز وای پایان هر پایان . ودر بخش دیگری: گناهان مختلف وآثار هر کدام را بر می شمردواز خداوند آمرزش آنها را در خواست می کند : خدایا ؛ گناهانی که پرده عصمت وپاکی را می درندوگناهانی که بد بختی و عذاب را برانسان فرود می آورند و گناهانی که نعمت ها را تغییر می دهند وگناهانی که مانع بر آورده شدن دعاها می شود و گناهانی که بلا را نازل می کند و به طور کلی هر گناهی را که مرتکب شده ام و هر خطایی که از من سر زده , بر من ببخشای . در بخشی دیگر از لطف و کرامت ومهربانی خداوند وخطا وکوتاهی و نیازمندی خود می گوید : خدایا؛ مولای من؛ چه بسا کارهای زشتم را پوشاندی وچه بلای سنگینی را از من دور کردی و چه لغزش هایی که مرا از آن نگاه داشتی و چه امور ناگواری که از من دفع ساختی وچه تعریفهای نیکو و زیبایی که که من سزاوار آن نبودم ولی تو آن را بر سر زبانها انداختی. خدایا ؛ گرفتاری من بزرگ است وبدی حالم از حد گذشته و کار هایم دست مرا بسته و غل و زنجیر گناهان مرا زمین گیر نموده وآرزو های دراز مرا از نفعم باز داشته و دنیا با فریبش مرا فریب داده و نفسم مرا با خیانت ومسامحه کاری اش مرا گول زده است. ای آقا و سرور من! بعزت و سربلندی ات از تو می خواهم که رفتار و کردا بدم مانع اجابت دعایم نشود و مرا به زشتی های پنهانی که از آنها آگاهی، رسوا نکنی و به خاطر عمل های بدی که در پنهان و خلوت انجام داده ام و ادامه تقصیر و کوتاهی ام و نادانی و فزونی خواهش ها و غفلت و بی توجهی ام، در مجازات و کیفر عجله نکنی و در بخشی دیگر چنین می خوانیم: خدایا! بعد از این همه کوتاهی و تجاوز از حد در حالی که عذرخواه و پشیمان و شکسته و عفو خواهم و خواستار آمرزشم و به سوی تو باز گشت کننده ام و به گناهان خویش اقرار و اعتراف دارم به سوی تو و به بارگاه ربوبی تو آمده ام و هیچ چاره ای جز اینکه عذرم را بپذیری و مرا در میان رحمت گسترده ات در آوری ندارم. خدایا! عذرم را بپذیرد و به شدت گرفتاری من، رحمت آر و مرا از بند سختی ام برهان. پروردگارا! بر بدن ناتوانم و بر نازکی پوستم و شکنندگی استخوانم رحم کن! ای خدایی که آفرینش و یاد و تربیت و نیکی به من و روزی دادن به من را آغاز نمودی، مرا به همان کرم آغاز ینت و همان سابقه نیکی و احسانت ببخشای. خدایا! ای آقا و پروردگار من! آیا بعد از یگانه دانستنت و بعد از پر شدن قلبم از شناخت و معرفتت و بعد از گویا شدن زبانم به یاد و ذکر تو و گره خوردن قلبم به رشته محبت تو و اعتراف صادقانه ام و دعایم که در اوج فروتنی در برابر پروردگاری تو بر زبانم جاری گشته، آیا بعد از همه اینها مرا با آتش عذاب، کیفر می دهی؟ بعید است با من چنین کاری کنی؛ تو بزرگوار تر از آنی که دست پرورده خود را تباه گردانی یا کسی را که به فرد نزدیک گردانیده ای از خود دور کنی یا کسی را که پناه داده ای از خود برانی یا آن که را کفایت کرده و مورد لطف و رحمت خود قرار داده ای به بلا واگذاری. ای خدا و پروردگار و آقا و مولای من! برای کدام یک از امور به تو شکایت آورم و برای کدام یک ضجه و ناله کنم؟ آیا از عذاب دردناک و شدید بنالم یا از طولانی بودن بلا؟ خدایا! اگر مرا برای کیفر در صف دشمنانت قرار دهی و مرا با اهل عذاب و بلا در یک جا جمع کنی و میان من و دوستانت جدایی افکنی ای خدا و آقا و مولا و پروردگار من، گیرم بر عذاب و کیفرت صبر کنم ولی چگونه می توانم بر دوری و جدایی ات صبور باشم؟ ای آقا و مولای من! به عزت و شکوهت صادقانه سوگند می خورم اگر در میان دوزخ اجازه سخن گفتن به من دهی، در بین اهل جهنم هر آینه به خروش می آیم و چون امید واران به درگاهت می نالم و فریاد، فریادخواهان سر می دهم و به پیشگاهت گریه گم کردگان سر می دهم و تو را صدا می زنم که: کجایی ای دوستدار مؤمنان، ای نهایت آرزوی عارفان! ای دادرس دادخواهان، ای محبوب دل های راستگویان و راستان و ای خدای جهانیان. و در بخش پایانی دعا می فرماید: ای آن که زود خشنود می گردی، بنده ای را که جز دعا صاحب چیزی نمی باشد بیامرز؛ چون تو هر چه بخواهی انجام می دهی. ای آن که نامش دوا و ذکرش شفا و طاعتش بی نیازی است، رحم کن آن را که سرمایه اش امید و سلاحش گریه است ای تمام بخش نعمت ها! ای برطرف کننده بلاها! این نور وحشت زدگان در تاریکی ها! ای عالمی که از کسی چیزی نیاموخته ای! بر محمد و آل محمد درود فرست و با من آن کن که خود شایسته آنی. نه آنچه که من شایسته آنم و رحمت و درود خدا بر پیامبرش و امامان با برکت و خجسته از خانواده و آل او باد.