دستیابی به آرامش و شادی
پرسش : چطور می توان یک جوان دنیایی با آرامش ،امید، شاداب و موفق را برای خود تصور کند و به آن دست یابد؟
پاسخ : بسیارى از افراد مفهوم زندگى را پیچیده مىپندارند و گمان مىکنند براى نیل به پیروزىهاى چشمگیر باید پیوسته جانفشانى کرد . زمین و آسمان را به هم پیوست تا شاید به اندکى از موفقیت دستیافت . اما گروهى زندگى را ساده و نیل به خوشىها و کامیابى هایش را دستیافتنىتر مىدانند . به اعتقاد اینان براى این هدف بیشتر باید هوشیارانه با اصول و قوانین دستگاه آفرینش همنوا شد; آن هم نه اصول و قوانین مرموز و دست نیافتنى، بلکه آنچه به آسانى در اختیار ماست، گر چه کمتر بدانها توجه مىکنیم . این کم توجهى سبب شده است که بپنداریم قوانین آفرینش بسیار پیچیده و آرمانى و دور از دسترس است که جز افرادى کم شمار بدان آگاه نمىشوند . آنچه شما را در به دست آوردن پیروزى، موفقیت و نشاط یارى مىرساند تنها داشتن امکانات مادى و توانایى سرشار جسمى نیست . شما مىتوانید با تکیه بر برخى اصول روانشناسى، با صرف نیرویى کمتر و در زمانى کوتاهتر به موفقیتهاى چشمگیر دستیابید . پیوسته با نشاط بوده، از چیزى نهراسید و خود بزرگترین تشویق گر و امداد رسان خویش باشید . بدین منظور مىتوانید از آنچه در این گفتار ارائه مىشود بهره گیرید و به اهداف خود نایل شوید . T}یک – شادمانى به کسى هدیه نمىشود {T اگر منتظرید تا کسى نشاط و شادمانى را به شما هدیه کند بدانید که آن فرد نخستخودتان هستید . فهرستى از همه آنچه تاکنون شما را شادمان نموده است تنظیم کنید و عامل یکایک آنها را برشمرید، تا مطمئن شوید که بیشتر آنها را خود فراهم کردهاید، موفقیت تحصیلى، دیدار دوستان، آشنایىهاى با اهمیت، سفرهاى شادى آفرین و . . . امورى است که بیشتر با اقدامات خود ما پدید مىآیند . شادىها نیز انواع گوناگوناند . بعضى زود گذر و برخى پایدارند . شمارى نماى شادى دارند و در حقیقت تباهى آورند، مانند پارهاى از گناهان; و تعدادى لباس زحمتبه تن دارند ولى زمینه ساز خوشىهاى فراواناند، مانند کوششهاى دوره تحصیل . شور و هیجان در انجام فعالیتها و عشق در زندگى از مهمترین عواملى است که شادمانىهاى تازهاى را براى شما به ارمغان مىآورد . اگر شما خود از درون احساس درماندگى و کسالت کنید و بى روح و دلمرده باشید چه کسى خواهد توانستشور و اشتیاق و شادمانى را به شما بازگرداند؟ در میان اطرافیان هیچ کس براى ما دلسوزتر از خود ما نیست . زمانى که ما خود براى نیل به اهدافمان در خویش انگیزه و شوقى نداشته باشیم چه کسى خواهد توانست آن را در وجود ما پدید آورد؟ ! اگر براى فعالیتهاى خود شوق و انگیزه کافى ندارید مطمئن شوید که مهمترین علت، روشن نبودن هدف و ناتوان دیدن خود است . بدین منظور باید همیشه در هر فعالیت، هدفتان را کاملا روشن کنید . پس از آن به اشتیاق و علاقه درونى خود در اعماق وجودتان مراجعه کنید و آن را روز به روز بیشتر کنید و امیدوار به آینده، به توانایى خود ایمان آورید . سپس خواهید دید که در مدتى کوتاه انگیزه کافى براى انجام و ادامه آن فعالیت در شما پدید خواهد آمد . T}دو – منتظر اقبال نباشید {T در زندگى بسیارى از افراد تحولات یک باره و چشمگیر گاه مهمترین علت موفقیت آنان بوده است . امید به زندگى روشنتر، عامل دوام و کامیابى زندگى است . تلاش براى دستیابى به رفاه و پیروزى امرى نکوهیده نیست و اعتقاد به خداوند و پاداشهاى دنیوى خیلى از کارها، امید آفرین و عامل رشد و موفقیتهاى تازهتر است; اما این همه هیچ یک بدان معنا نیست که در زندگى همیشه منتظر باشیم روزى اقبال به سوى ما رو کند و در یک نیم روز تحول چشمگیرى در زندگىمان پدید آید . کسانى که همیشه در انتظار روزى به سر مىبرند که رویدادها به طور اتفاقى به زندگىشان هیجان و تحول ببخشد معمولا آن روز را مشاهده نکرده، زندگى را بدرود گفتهاند . بخت و اقبالى که باید به انتظارش نشست و فرد را از حرکت و تلاش باز مىدارد بیشتر نکبتآور و کسالت آفرین است . زیرا عادتش آن است که کمتر به سراغ کسى رود و افراد را بیشتر در رخوت و دلسردى فرو مىبرد . امید به هر چیز زمانى سرنوشتساز و تحول آفرین است که منشا حرکتباشد، نه عامل سکون و ضعف . بنابراین در انجام هر فعالیت، آنچه در توان دارید به جاى آورید و منتظر فرشته خوشبختى نباشید . آن فرشته خود شمایید که باید براى خودتان آشکار شوید ونیرویتان را براى نیل به اهداف به کار گیرید . اوقات خود را هدر ندهید و به استخدام کارهاى بى نتیجه و تباهى آور در نیایید . با جدیت تصمیم بگیرید به هیچ کارى رو نکنید مگر نتیجه دلخواه و مفیدى برایتان داشته باشد . تا زمانى که در وجود شما چنین قاطعیتى مشاهده نشود هیچ چیز به نفع شما تغییر نمىکند . قرآن را خواندهاید که مىفرماید: ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم» V}(رعد ، آیه 11). {V دستگاه آفرینش نیز از خداوند فرمان مىگیرد و تا در درون چیزى تحول پدید نیاید، تغییرى در آن پدید نمىآورد . T}سه – خود، ارزیاب کارهاى خویش باشید {T اگر از فعالیتها یا رفتارهاى خود نتیجه دلخواه را به دست نمىآورید به جاى دلسردى و ملامتخود و دیگران، جزئیات عملکردتان را با ژرف نگرى بررسى کنید تا دریابید که عیب کارهایتان کجاست . بدون شناخت عوامل بى توفیقى و درمان آن، در انتظار کسى نباشید که به عیوب کارهاى شما بنگرد و آنها را برطرف سازد و نشاط و توفیق را تقدیم شما کند . به واقع آیا رواست که منتظر باشید کسى از غیب به سوى شما آید تا بنیان اشتباهات شما را بر کند و کسالت و ضعف و شکست را از شما دور سازد . آنها که پیوسته از میان عوامل موفقیت آفرین، بدون تلاش و شکیبایى انتظار کامیابى را پیشه خود مىکنند و از پیشامدها توقع دارند که یکباره به کمک ایشان بشتابد و به زندگى آنان رونق تازه دهد، امروز خویش را به امید فرداى بهتر سپرى خواهند کرد و به موفقیتى دست نمىیابند . T}چهار – درس شهامت آفرینى را خوب حفظ کنید{T ما از آغاز کودکى تا پایان جوانى همواره مشغول درس آموزى و تحصیل هستیم ولى «درس شهامت آفرینى» را کمتر فرا مىگیریم . بیشتر مخترعان، سیاستمداران موفق و جنگجویان برجسته از آنانند که از نعمتشهامت چیزى کم نداشتهاند . به خود امیدوار باشید و از هیچ چیز جز گناهانتان نهراسید . این سفارش مردى است که آدمى نظیر وى کم دیده است . در فرمودهاى از امام على (ع) مىخوانیم: هر گاه کسى زمین را گردش کند تا به این چند حکمت دستیابد، هر چند گردش کند موفق نخواهد شد: نخست آن که آدمى نباید از هیچ چیز جز گناه خود هراس داشته باشد . ترس و خیالات واهى نیروهاى درونى شما را بىاساس، مرموزانه هدر مىدهد و زندگى پرهیجان را از شما دریغ مىدارد . براى اهداف خود با استمداد از پروردگار به سوى آن گام بردارید و مطمئن باشید اگر از درون یاس و بى توفیقى را باخود زمزمه کنید گویا همه چیز این زمزمه را زودتر از شما مىشنود و یکایک توفیقات از شما سلب مىشود و کمترین تغییرى در وضعیت زندگى شما به وجود نمىآید . به خود تلقین کنید که توان و شجاعت هر کارى را دارایید . در غیر این صورت رکود و افسردگى و ناتوانى، نشانى شما را بسیار زود خواهد یافت و به سراغتان مىآید . به اهداف مورد نظرتان فکر کنید، موانع موفقیت را بر شمرید و راه چیرگى بر آن را دریابید و سپس براى حرکت آماده شوید . باخود فکر کنید اگر کمى شهامت و حوصله داشته باشید ممکن استبه چه مراتبى دستیابید . درنگ در مرداب یکنواختى و سکون، کسى را از غرق شدن نجات نمىدهد، حرکتبه سمت تکیهگاه مطمئن است که نجات آور است . همه ماتنها زمانى از توان نهفته در وجود خود آگاه مىشویم و از آن سود مىجوییم که اهریمن ترس را شکست دهیم . شعاع دوستى خویش را توسعه دهید و رفقاى صمیمى، آگاه و با شهامت و پاکدامنى را که در همه جا کم نیست، بیابید و نظرات و مقاصد خود را با آنها در میان گذارید تا احساس ترس را در شما کاهش دهند . یقین کنید وقتى انسان در مورد هدفى با افراد مطمئن به رایزنى مىپردازد ترس وى از اقدامات بزرگ کاهش مىیابد . T}پنج – از اظهار دلتنگى پرهیز کنید.{T هیچ یک از ما نمىتواند ادعا کند که عوامل دلتنگى آور پیرامون او وجود ندارد. دلتنگىگاه علت آشکار دارد و زمانى ناآشکار. با علتهاى آشکارش مىتوان مبارزه کرد ولى عوامل ناآشکار، شناخته نمىشود تا برطرفشان کرد. دلتنگى از یک نظر عامل اندیشه در کارها، یقین به بىارزشى دنیا و فریفته نشدن به آن است؛ اما زمانى که از حالت زود گذر به شکل پایدار در آید، پدیدهاى ویرانگر است. سفارش به انجام دعا و تعقیب نمازها یکى بدان سبب است که معانى آن دعاها، مانع از پایدارى دلتنگىهاى ویرانگر است. نمازگزارى که در پى عبادت خود چنین زمزمه کند، با دلتنگى انسى نمىیابد: خدایا به درستى که آمرزش تو امیدبخشتر از کردار من است و رحمتت وسیعتر از گناه من. بار خدایا، اگر من اهل و شایسته براى دریافت رحمت و مواهب تو نیستم، رحمت تو بسى اهل و شایسته است که مرا فرا گیرد. اى پوشنده عیبها و اى شنونده شکوهها! اى آن که درگاهش براى جویندگان گشاده است! اى مهربان، روزى بخش، دادرس، یکتاى بىهمتا، رفیق همراه و…! آن دلتنگى که از حالت زود گذر به شکل پایدار چهره تغییر مىدهد، نوعى است که فرد خود آغازگر و تقویت کننده آن است. بدین شیوه که پیوسته از درون به خردهگیرى از خویش مىپردازد و یکایک قوایش را به محاکمه مىگیرد؛ خود را براى هر کار ناموفقش ملامت مىکند و نارسایى و ناکامىاش را بزرگ جلوه مىدهد. به همین سبب همیشه پیرامونش را تار و سرانجام کارهایش را تباه و بىنتیجه مىپندارد. بدانید که آغاز بیشتر افسردگىهاى مرموز، دلتنگىهاى ساده بوده است. پس تصمیم بگیرید تا آن جا که ممکن است ذهن و اعصاب خود را در اختیار دلتنگى قرار ندهید که پس از مدتى در اعماق جانتان لانه مىکند و آنگاه دیگر به سادگى شما را ترک نمىکند تا آرام آرام یکایک نیروهایتان را مرموزانه فرسوده کند. گرفتارىها و مشکلات را ورزشگاه پرورش نیروهاى نهفته خود قرار دهید نه سببى براى تعطیل کردن فعالیتها. تا شما در مسیر خود با موانع و مشکلات روبه رو نشوید، بخش عمده قدرت تجزیه و تحلیل مغزتان به کار نمىافتد و درون مایه شکیبایى و دوراندیشىتان هویدا نمىگردد. زمانى که شما در هر گفتوگوى دوستانه یا خانوادگى از مشکلات و کاستىها و ناکامىهایتان سخن مىگویید، افزون بر این که دیگران را دلسرد و دلتنگ مىکنید، از درون به جنگ سلولهاى مغز و اعصابتان رفتهاید و آنها راخسته و فرسوده کرده و توان انجام کار را، با رفتار خود، از دست دادهاید. T}شش – رویدادها را خود رقم زنید.{T آیا شما فکر مىکنید زندگى سراسر تحمل دشوارى است؟ آیا هیچ کس شما را دوست ندارد؟ آیا شما در کارهایتان پیوسته دچار بد اقبالى مىشوید؟ آیا گمان مىکنید به سبب نوعى ناتوانى جسمى یا ذهنى پیشرفتى نخواهید کرد؟ پاسخ این پرسشها را جز شما کسى تعیین نمىکند. تصمیم با شما است که براى این پرسشها چه پاسخى آماده کرده باشید. گزاف نیست اگر بگوییم ما هر طور مىاندیشیم، برایمان رخ خواهد داد. هر چند هیچ نمىتوان سهم عوامل جانبى تأثیر گذار بر زندگى ما را نادیده گرفت، مهمترین سهم را ذهن خود ما رقم مىزند. همه رفتارهاى ما از ذهن فرمان مىگیرد. کسى که از درون ذهن خویش، براى خود موفقیتى را روا نمىداند، عوامل بیرون از وجودش براى نیل او به موفقیت کمکى به وى نمىکند. اگر زمینهاى نیز براى او فراهم شود، ناپایدار است. گویا همه عوامل بیرونى منتظر خود مایند که به آنها چه فرمانى مىدهیم. اگر کسى زندگى را «سراسر تحمل دشوارى» تعریف کند یا بپندارد که همیشه دچار بد اقبالى است، گویا همه پدیدهها همین گونه که او مىپندارد تنظیم مىشود؛ درست همانند ساعتى که آن را براى زنگ زدن در ساعت معین، تنظیم مىکنند. وقتى شما به سبب نوعى ناتوانى جسمى یا ذهنى راه بسیارى از موفقیتها را بر خود بسته بدانید، گویا همه چیز همان طور خواهد شد که شما احساس مىکنید. روان شناسان این پدیده را «جادوى ذهن» مىخوانند. آن خوشبینى که در گفتار پیشوایان آسمانى مورد سفارش جدى قرار گرفته است تنها ویژه «خوشبینى به رفتار دیگران» نیست. همه ما باید به استعدادهاى درونى خویش خوشبین باشیم. خود راناتوان از به دست آوردن هیچ موفقیتى نپنداریم. با تخیّلات منفى، سد راه موفقیت خود نباشیم و بىسبب عوامل بیرونى تأثیرگذار بر موفقیتهاى خود را، با افکار اشتباه و مأیوسانه، بر ضد خود بسیج نکنیم.پس تصمیم با خود شما است که چگونه آینده را رقم زنید. T}هفت – در هر موقعیت که قرار گرفتید قدرشناس آن باشید{T. به درستى معلوم نیست چرا گروه بىشمارى از مردم همیشه در جستوجوى لذتهایى هستند که قرار است به احتمال در آینده بدان دست یابند. آنها خود را مسافرِ مقصدى مىدانند که لذت هایش را فقط در مقصد به مهمانانش هدیه مىکند. غافل از آن که لذت سفر، در طول سفر است نه فقط هنگام رسیدن به مقصد؛ به ویژه آن که در خیلى از سفرها در مقصد لذتى نهفته نیست و شادکامىهاى بین راه است که مسافرت را لذتبخش مىکند. پس بیایید در هر موقعیت که قرار گرفتهاید قدرشناس آن باشید. همه شادىها در آینده موهوم جاى ندارد. امروز نیز آینده دیروز است که باید سپاسگزار نعمتهایش بود. اگر در کنار پدر و مادر زندگى مىکنید یا میان دوستان، در سالهاى آغاز تحصیل هستید یا پایان آن، موقعیت اقتصادى متوسطى دارید یا ندارید، همه را آن گونه که انتظار مىرود قدر بدانید. اگر قدرشناسى بخشى از جهانبینى شما قرار گیرد، خواهید دید که همه چیز برایتان دلچسب و شادى آور مىشود. مطمئن باشید، با وجود این خصیصه، عوامل ناخوشایند زندگى بر شما پیروز نمىشود و به تدریج خواهید دید که در همه زمینهها تحولات چشمگیرى برایتان پدید خواهد آمد. هرگز این قانون طبیعت را از یاد نبرید که «در زندگى سپاس هر نعمت را که به جاى آورید، بیشتر در خدمتتان قرار مىگیرد و آنگاه با نیروى آن بهتر مىتوانید با ناملایمات مبارزه کنید یا دست کم با آنها به سازگارى برسید.» از وضع خود و خانواده و محیط و استاد گلهمند نباشید. کوشش براى بهتر سازى این امور به مفهوم گلهمندى از آنها نیست. پدیدههاى پیرامون ما نیز، همانند اشخاص، خوب در مىیابند که شما سپاسگزار وجود آنهایید یا ناسپاس. به فرموده خداى متعال: اگر شیوه سپاسگزارى پیش گیرید، بر [نعمتهاى] شما افزوده مىگردد و اگر ناسپاس باشید، عذاب الاهى شدید است V} ( با استفاده از سوره ابراهیم، آیه 7).{V بیشتر افراد از احسان و محبت به کسى که قدرشناس محبت نیست، دریغ دارند؛ هر چند وى از دیگر امتیازات اخلاقى برخوردار باشد. به عکس به فردى که از میان همه امتیازات فقط قدرشناسى را پیشه خود کرده است، خرسندترند و از هر گونه احسان و محبت به وى دریغ نمىورزند.