چرا در یک خانواده یکی از فرزندان زیبا و دیگری زشت است
پرسش : چرا از یک خانواده فرزندی بسیار زیبا و فرزندی دیگر زشت است؟ آیا با مسایل معنوی در هنگام بارداری آمیخته است؟
پاسخ : عوامل مختلفی در این امر دخیل است. عواملی نظیر کیفیت آمیزش والدین، زمان، مکان، روحیات و حالات روانی، وضعیت جسمانی والدین، نوع و مقدار غذاهایی که مصرف کرده اند و یا در هنگام بارداری مادر مصرف می کند، ژن های غالب و مغلوبی که از اجداد خود به ارث می برند و از طریق والدین به فرزند منتقل شده است و… همه و همه به نوعی تأثیرگذار هستند. تأکید می شود ژنهای مغلوبی که در یک نسل به دلایل مختلف غالب شده و از حالت کمون و مخفی به درآمده و در یک فرزند بروز و ظهور می کند و در نتیجه یک فرزند از آن ویژگی های مخفی برخوردار می شود که خواهر یا برادر او از آن ویژگی ها بهره ای نبرده است. این امر باعث می شود دو فرزنداز یک خانواده با ویژگی های ظاهری متفاوت به دنیا آیند. وجود ژن های غالب و مغلوب امری است که برای دانشمندان به اثبات رسیده است و یکی از رموز تفاوت های فردی فرزندان و افراد یک خانواده را در همین نکته بیان کرده اند. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: روانشناسی رشد، جمعی از نویسندگان، انتشارات سمت. در اینجا مناسب است این موضوع را با مسأله نظام هستی پیوند زده و ارتباط آن با خلقت جهان و انسان جهت تقویت بنیه معرفتی تان تبیین و تشریح کنیم و توجهتان را به مطلب زیر جلب کنیم: هر کس در این دنیا امکانات بیشترى دارد مسؤولیت بیشترى هم متوجه اوست. اگر کسى اندامى زیبا و یا استعداد خوب دارد، در قبال آن مسؤولیت بیشترى هم دارد. علاوه بر آن خطرات فزونترى نیز او را تهدید مىکند. کسى که در قله کوه است، اگر پرتاپ شود بیشتر آسیب مىبیند تا کسى که چند مترى از کوه بالا رفته است. بنابراین تکلیف و مسؤولیت هر فرد به میزان عقل و دیگر امکانات خداداى او بستگى دارد. ما در مقام مقایسه دچار قضاوتهایى مىشویم که اصولى و حساب شده نیستند. براى مثال هندوانهاى که سى کیلو وزن دارد و هندوانهاى یک کیلو، آیا به هندوانه یک کیلویى ظلم شده است؟! آن هنداونه در شرایطى قرار داشته که بیش از یک کیلو امکان رشد نداشته، ولى هنداونه دیگر در شرایط مناسبترى قرار داشته و رشد بیشترى کرده است. هیچ تبعیض و بىعدالتى هم صورت نگرفته است. هندوانه یک کیلویى کمال خودش را داراست. خواهید گفت، چرا خداوند شرایط رشد را متفاوت قرار داده است؟ آیا بهتر نبود در تمامى زمین و تمامى نقاط هندوانهها یک شکل و اندازه و رنگ مىشدند ؟! روشن است که در این صورت باید ما جهانى را فرض کنیم که همه چیز آن یکنواخت و یک سطح است و هیچ حرکتى هم در آن مشاهده نمىشود؛ زیرا همه چیز در رتبه اعلاى خود قرار دارند. این جهان، جهان ماده و طبیعت و حرکت است و لازمه چنین وضعیتى اختلاف مراتب و درجات است. حال به محیط انسانى باز مىگردیم، از نظر شما معناى عدالت آن است که همه افراد بشر در یک سطح یک شکل باشند؛ مثلا همه زیبارو و خوشگل؟ آیا در این صورت زیبایى معنا داشت؟! وقتى همه زیبا باشند دیگر زیبایى قابل شناسایى نیست. گذشته از این چرا فقط زیبا؟ بهتر نبود همه بوعلىسینا و انیشتن و … بودند که در این صورت عالم و دانشمند نیز فاقد معنا بود و اگر چنین حالتى در موجودات عالم بود که همه چیز مرتبهاى از کمال به صورت مساوى قرار داشتند. جهان یخبندانى بود که هیچ حرکت و تلاشى در آن تحقق پیدا نمىکرد. برادر عزیز زشتترین و ناقصترین افراد بشر نیز از هستى برخوردارند و در پلکانى از کمال ایستادهاند و به نوبه خود خانهاى از جدول حیات را پر کردهاند. آدمی زنده به عقاید و مرام و باورهای خویش است و براستای آنچه باور دارد عمل می کند. اگر باور بر عدل الهی آنگونه که گفته شد در کمون وجود و عمق جان ما رسوخ کرده باشد هرگز نه برخورداری از نعمت های الهی و یا آنچه نعمت می پنداریم می تواند موجب طغیان گردد و نه محرومیت از آنچه نعمت می شماریم می تواند مارا انزوا طلبی و فسردگی بکشاند چه می دانیم که آدمی جهت رسیدن به اهداف دنیوی و بهرمندی بدنیا نیامده است. هدف از خلقت او بندگی است و این بندگی چه در موقعیت عالی اجتماعی باشد چه در پائین ترین و چه در برجسته ترین پایگاه اقتصادی باشد و چه در سافلنرین درجه باید انجام بگیرد. چه همانگونه که بیان شده است هیچیک از این بخورداریها و محرومیت نشان برتری و پائین ترین نیست و در شخصی به آنچه دارد آزموده می شود. لذا اگر این اندیشه بر وجود او حاکمیت پیدا کند و با این ذهنیت زندگی نماید و به تعبیر دیگر باورهای اسلامی بر حیات او دامن گسترده داشته باشد هرگز نباید نشاط خود را از کف دهد و سر بر زانوی غم گذارد چون می داند که هر شخصی بی تردید از برخی نعمت ها محروم است و اینگونه نیست همگان از تمام نعمت ها و در عالیترین مرتبه ی آن برخوردار باشند. شاید شنیده باشید که سقراط فیلسوف یعنی آنکه به اندیشه خود ده ها قرن جهان اندیشه را منور ساخته است زشت ترین انسان در زمان خود و حتی بنابر عقیده برخی زشت ترین فیلسوف و اندیشمندی است که جهان تاکنون به خود دیده است . اگر انزوا طلبی و از کف دادن نشاط و فعالیت چاره کار بود او هرگز به این همه یافته عقلی دست پیدا نمی کرد و جهان را اینگونه مدهوش نمی نمود به راستی اگر حتی عدالت را نپذیریم چاره کار چیست آیا با غمزدگی زیبا می شوم و نقص مرتفع می گردد و اگر چاره کار این بود آن اندیشمند همیشه زنده تاریخ تعقل بشری می بایست چنین می کرد که نکرده است.