تفاوت بین دورغ و دروغ مصلحتی و توریه
پرسش : تفاوت بین دروغ و توریه و دروغ مصلحتی چیست و بر اساس چه ملاکى مىتوان گفت سخنى توریه است نه دروغ؟
پاسخ : توریه این است که انسان بدون این که دروغ بگوید، به گونهاى حرف بزند که طرف مقابل برداشت دیگرى کند. نقل است یکى از اهل سنت از شیعهاى پرسید جانشین بعد از پیامبر(ص) کیست؟ شیعه جواب دادند کسى که دخترش در خانه او است. آن شخص تصور کرد که ابوبکر را مىگوید؛ چون دخترش عایشه زن پیامبر بود. ازاینرو آزارى به شخص شیعه نرساند؛ در حالى که منظور او امیرالمؤمنین(ع) بود. استفاده از توریه در موردى که گفتن سخن راست براى انسان یا مؤمنى ایجاد مزاحمت کند، مانعى ندارد. و دروغ مصلحتى تنها در صورتى جایز است که موضوع بسیار با اهمیتى مانند: حفظ جان مؤمن، حفظ آبروى مؤمن، دفع فتنه و فساد و دفع ضرر بدنى و مالى در برابر ظالم یا اصلاح بین دو نفر باشد. در چنین مواردى دروغ مجاز شمرده شده است، گرچه در همین موارد نیز بهتر است توریه کند (یعنى به گونهاى بگوید که دروغ نگفته باشد). دروغ به لحاظ اخلاقی از بزرگترین گناهان است و به لحاظ شرعی از حرام های مسلم شریعت است، زیرا کلید تمامی بدی ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسکری در این زمینه در طی روایت فرموده است: تمام خباثت ها در خانه ای قرار دارد و کلیه آن خانه، دروغ است V} (جامع السعادات، ج 2، ص 323).{V دروغ آدمی را از جرگه اهل ایمان خارج و در زمره اهل کفر و نفاق وارد می نماید و بازتاب سوء فراوان بر نفس، روح و شخصیت انسان دارد. امام صادق(ع) فرمودند: دروغ همانا باعث خرابی ایمان می شود و قرآن کریم فرموده است: تنها کسانی دروغ می گویند که ایمان ندارند (نحل، آیه 105) و نیز در آیه دیگری فرموده است: دل های ایشان دچار بیماری نفاق می شود تا روزی که او را ملاقات نمایند، به خاطر خلف وعده با خداوند و به خاطر دروغ گویی (توبه، آیه 78). دروغ با انگیزه های فراوان همچون دشمن، حسادت، تأمین منافع دنیوی، طمع و یا عادت انجام می شود، ولی مهمترین عامل آن ضعف نفسانی است، به عبارت دیگر دروغ کار آدم های ضعیف و ترسو است و انسان قوی و شجاع دروغ نمی گوید؛ زیرا که نیازی به استفاده از این روش غلط ندارد. اصولا چرا باید انسان مرتکب خطا و خلافی بشود و سپس بخواهد برای این که مورد سرزنش دیگران قرار نگیرد، دچار خطای بزرگتر و گناه عظیم تری همچون دروغ گردد. آیا پسندیده تر آن نیست که آدمی رفتار روزانه خویش را به نحوی تنظیم نماید که مجبور به دروغ گویی نگردد؟ البته دروغ از گناهانی نیست که هیچگونه مورد استثنایی نداشته باشد و تمام مصادیق آن، همچون مصادیق «ظلم» قبیح و حرام باشد. گاهی برخی از مصادیق دروغ در شرایط خاصی جایز و بلکه واجب می شود، مانند نجات جان مسلمان از کشته شدن و یا اسیر گشتن، حفظ مال و آبروی مؤمن، اصلاح نمودن میان مردم و ایجاد صلح و دوستی، فریب دشمن و غلبه بر او در جنگ ها و کسب رضایت و خشنودی همسر، که البته در همین موارد نیز بهتر است در صورت امکان توریه نماید، یعنی به گونه ای سخن بگوید که دروغ محسوب نشود، زیرا دروغ در هر صورت بازتاب ناهنجاری بر روح و شخصیت او خواهد داشت و جرئت او را بر دروغ گویی خواهد افزود. فلسفه و حکمتی که باعث می شود برخی از اقسام دروغ جایز شمرده شود، وجود مصلحت برتری، همچون حفظ منافع معنوی مؤمنین، سلامت و امنیت جامعه ایمانی و خانواده است که در آن موارد بر مفسده دروغ گویی ترجیح می یابد. جهت مطالعه بیشتر ر.ک: – ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقی، ج 2، بحث دروغ – اصول کافی، ج 2، باب الکذب – میزان الحکمه، ج 11، ص 5119 با ترجمه فارسی، عنوان 457