راضی بودن به نعمت های خداوند و ناشکری نکردن

پرسش : وقتی انسان قدرت حل مشکلات را ندارد و به هیچ صورت حل نمی شوند باید راضی به رضای خدا شود چه کنیم تا به آنچه خدا داده راضی شویم و ناشکری نکنیم؟
پاسخ : اعتراض به تقدیرات خداوند و عدم رضایت از صفاتی است که با توحید و ایمان منافات و ناسازگاری دارد انسان عاجز و ذلیل که از اسرار قضا و قدر ناآگاه و از حکمت ها و مصالح امور غافل است چگونه می تواند بر افعال خداوند خالق و عالم و حکیم و خبیر خرده بگیرد و از آن ناراضی باشد. P}ما بنده ایم و عاجز او حاکم است و قادر{E}گر می کشد به زورم ور می کشد به زاری{P در اخبار قدسی آمده است: «منم خدایی که به جز من خدایی نیست. پس هر که صبر نکند بر بلای من و راضی نشود به قضای من و شکر نکند نعمت های مرا، خدایی دیگر به جز من پیدا کند». موسی بن عمران(ع) عرض کرد پروردگارا! چه کسی در نزد تو محبوب تر است؟ فرمود: کسی که هرگاه من محبوبش را از او بگیرم، تسلیم باشد. عرض کرد: سخط و ناخشنودی تو بر چه کسی است؟ فرمود: کسی که در امری از من طلب خیر کند و چون در مورد او حکمی کند به آن راضی نباشد. اگر کسی بداند که عالم و هر چه در آن است آفریده حضرت آفریدگار است و براساس حکمت و خیر و نظامی آفریده شده که از آن بهتر و بالاتر تصور نمی گردد و هر که خدا را به خدایی و عالم بودن و حکیم و خبیر و لطیف بودن و خود را به بندگی و ضعف و عجز و نادانی شناخته باشد می داند که نارضایی واعتراض در امور نهایت جهل و جرأت او بر مولا شمرده می شود. کسی که از مقدرات الهی راضی و به آنچه خداوند به او داده راضی و خشنود است همواره در لذت و شادی و سرور است. چون فقر و غنا، راحت و رنج: بقا و فنا عزت و ذلت، بیماری و سلامتی همه را کار خداوند می داند و هیچ کدام در نزد او بر دیگری ترجیح ندارد. مقام رضا و خشنودی بالاترین مقامات معنوی و روحانی و از صفات مقربان درگاه خداوند است. پیامبر بزرگ اسلام(ص) در روایتی می فرماید: در روز قیامت گروهی از امت من از قبرهای خود با بال و پر کرامت مستقیما به سوی بهشت پرواز می کنند و در آنجا به گونه ای که دوست دارند در راحتی و خوشی به سر می برند. فرشتگان از آنها می پرسند: آیا شما موقف حساب را دیدید؟ می گویند از ما بازخواست نکردند. باز فرشتگان می گویند: آیا از پل صراط گذشتید و جهنم را دیدید؟ می گویند: ما هیچ چیز ندیدیم. می پرسند: شما چه طایفه ای هستید؟ می گویند: ما از امت محمد(ص) هستیم. فرشتگان می پرسند: عمل شما در دنیا چه بوده است؟ می گویند: در ما دو خصلت و صفت وجود داشت که خدا به فضل و رحمت خود ما را به این مرتبه رسانید: یکی آن که در خلوت از معصیت خدا کردن شرم داشتیم. دیگر آن که به هر چه خدا برای ما قسمت کرده بود راضی بودیم. فرشتگان می گویند: پس سزاوار این مرتبه هستید. حضرت موسی(ع) به خداوند عرض کرد: بار خدایا! مرا به امری راهنمایی کن که در آن رضای تو باشد؟ خداوند فرمود: رضای من در آن است که تو راضی به قضای من باشی. در روایت آمده است بنی اسرائیل به حضرت موسی(ع) گفتند: از خدا بپرس، چه کار کنیم تا از ما راضی شوی؟ خطاب رسید که ای موسی(ع) به آنها بگو: از من راضی شوید تا من نیز از شما راضی شوم. از حضرت سجاد(ع) چنین روایت شده است: «صبر و رضا، رأس همه طاعات است. هر که صبر کند و راضی شود از خدا در آن چه برای او مقدر ساخته، خداوند جز خیر برایش مقدر نمی کند. حضرت صادق(ع) می فرماید: در شگفتم از کار فرد مسلمان؛ خداوند هیچ چیزی برای او مقدر نمی کند مگر آن که خیر او است. اگر بدن او را با قیچی پاره پاره کند، خیر او است و اگر سلطنت شرق و غرب را به او عطا فرمایند باز خیر او است. از جمله چیزهایی که خداوند به حضرت موسی(ع) وحی نمود این است: ای موسی؛ هیچ مخلوقی در نزد من محبوب تر از بنده ام نمی باشد من او را به بلاها گرفتار می سازم چون خیر او در آنها است و اگر نعمت دنیا را از او می گیرم خیر او را در آن می دانم و من آگاه از کاری که صلاح او در آن است می باشم. پس باید او بر بلای من صبر کند و نعمت های مرا شکر نماید و به قضای من راضی شود تا نام او را در میان صدیقان بنویسم. ثمره رضای از خداوند آن است که موجب رضای خداوند از بنده می شود و این بزرگترین سعادت در دنیا و آخرت است و هیچ نعمتی در بهشت از رضای خداوند بالاتر نیست «و رضوان من الله اکبر؛ رضا و خشنودی خدا از نعمت های بهشت بالاتر است» V} (توبه، آیه 72).{V بهترین راه کسب رضا و خشنودی خداوند محبت داشتن به او است چون اگر انسان به کسی عشق بورزد و محبت به او داشته باشد به کار و عمل محبوبش راضی و خشنود است. اگر کسی واقعا خداوند را دوست داشته باشد و خداوند محبوب او باشد همه کارهای او و مقدرات او را خیر و نیک و زیبا می بیند و اصلا بدی و ناگواری نمی بیند تا بخواهد بر آن صبر کند و یا از آن راضی و خشنود باشد مانند مادری که به خاطر شدت علاقه ای که به فرزندش دارد همه کارهای او را زیبا می بیند. نمونه بارزی از این محبت زینب کبری(س) است که بعد از دیدن آن همه رنج و بلا و مصیبت و داغ فرمود: «ما رأیت الا جمیلا؛ جز زیبایی چیزی ندیدیم». البته انتظار چنین رتبه بالایی از رضا از ما نمی رود ولی ما باید سعی نماییم به اندازه ظرفیت خود و با آگاهی از حکمت و عدالت و علم خداوند و مهربانی و لطف او و این که از خداوند جز زیبایی و خیر و لطف چیزی سر نمی زند. از جنبه علمی و نظری زمینه رضایت از خداوند را در خود ایجاد نماییم و با تکرار و تمرین و انجام اعمال صالح، عملا سعی نماییم در راه رضای او گام برداریم و باور کنیم که: «هر چه آن خسرو کند شیرین کند». باید با یاد دایمی خداوند و یادآوری نعمت های بی شمار او و تفکر در عجایب آفرینش او و تدبر در حکمت ها و مصلحت هایی که در مخلوقات قرار داده است محبت الهی را تحصیل نماییم و با پای بندی به عبادات و وظایف الهی و کم کردن علاقه های دنیوی و دلبستگی ها رشته محبت دنیا را سست نموده و رشته محبت خداوند را در دل محکم کنیم و چنان بذر محبت خداوند را در دل کاشت که بلا ها و مصیبت ها و سختی ها را احساس نکند بلکه آن را شیرین و گوارا بیابد: P}گر تیغ بارد از کوی آن ماه{E}گردن نهادیم الحکم لله{P P}بر نمی دارم از این در، سر خود ای دربان{E}صد ره از سنگ جفای تو گرم سر شکند{P مطالعه حکایات دوستان خدا و بندگانی که آراسته به صفت رضا بوده اند و صبر و استقامتی که آنها در برابر بلاها و شدائد داشته اند مثل جریان عاشورا و بروز صفت رضا از امام حسین(ع) می تواند در اتصاف به این صفت ممتاز نقش فراوانی داشته باشد. برای آگاهی بیشتر ر.ک: معراج السعاده، ملا احمد نراقی، ص 627، انتشارات کشف الغطاء.

دکمه بازگشت به بالا