چگونه کودک 12، 13 ساله را با خدا آشنا کنیم
پرسش : اگر شما بخواهید برای یک کودک 12-13 ساله تصویری از خدا ارایه دهید به او چه می گویید .
پاسخ : تعلیم و تربیت آنگاه مؤثر واقع می شود که متناسب با نیاز و سطح تحول شناختی فرد باشد. آموزش آموزه های دینی به نوجوانان نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست. فردی که در سنین 12 – 13 سالگی قرار دارد در واقع دوران کودکی را سپری کرده و در آستانه نوجوانی قرار دارد و در حال گذار به بزرگسالی است. آشنایی با ویژگی های نوجوان برای کسانی که عهده دار تعلیم و تربیت آنها هستند امری ضروری است از این رو ما به برخی از ویژگی های دوران نوجوانی اشاره می کنیم. آنگاه راهکارهای مناسب برای برخورد با نوجوان را توصیه می نماییم. نوجوان از نظر شناختی در حال ورود به دوره انتزاعی است یعنی کم کم قدرت فرضیه سازی استدلال و تفکر پیدا می کند و می تواند با ترکیب مفاهیم قضایای منطقی بسازد و با تدوین صغری و کبری(مقدمات قیاس) استدلال کند و نتیجه گیری نماید. نوجوان از نظر عاطفی دوران وابستگی را پشت سر گذاشته دوست دارد استقلال را تجربه کند و خودش را یک بزرگسال و یا حداقل در حال ورود به دنیای بزرگسالان می بیند از این رو از تحکم و دستور دادن دیگران به او رنج می برد و بیشتر در پی روابط دوستانه و صمیمی در قالب روابط اجتماعی با دیگران است. از نظر اخلاقی نوجوانان از اخلاق دیگر پیرو به تدریج گرایش به اخلاق خود پیرو پیدا می کند؛ یعنی می خواهد یک سلسله اصول اخلاقی را انتخاب کند، براساس آن اصول پذیرفته شده عمل کند. دوست ندارد از دیگران پیروی کند و این به معنای مخالفت با بزرگسالان نیست بلکه او می خواهد آنچه را خود انتخاب کرده براساس آنها عمل نماید. با توجه به آنچه گفته شد اگر بخواهیم یک نوجوان 12 – 13 ساله را با مفهوم خدا آشنا کنیم، باید از بیان قصه های کودکان و ترسیم خدا در قالب مفاهیم داستانی اجتناب کنیم زیرا او با توجه به این که در آستانه تفکر انتزاعی است و در پایان دوره عملیات منطقی باید به صورت منطقی و معقول با او سخن گفت با طرح سؤالاتی ذهن او را آماده استدلال درباره مفاهیم عقلی و انتزاعی نمود و از سوی دیگر سؤالاتی در مورد خداوند مطرح می کند با استدلال به آنها پاسخ داد و کم کم او را با قانون علیت آشنا نمود و در قالب قانون علیت او را با مفهوم انتزاعی خدا آشنا نمود از جمله کارهایی که می توان انجام داد تهیه کتاب هایی است که بحث خداشناسی را به صورت استدلالی مطرح می کنند. البته ناگفته نماند که در سن 12 – 13 سالگی هنوز تفکر انتزاعی نوجوان از استحکام زیادی برخوردار نیست بلکه در حال شکل گیری است، لذااز بحث های صد در صد انتزاعی نیز باید اجتناب کرد بلکه باید قوانین علیت را در امور مادی برای او بیان کرد و با او بحث کرد که در عالم مادیات هر چیزی بدون علت نمی تواند وجود پیدا کند و این عالم مادی که ما در آن زندگی می کنیم بدون علت نیست و نیاز به علت دارد. سپس باید از او سؤال کنیم که این علت چه می تواند باشد؟ آیا این علت نیز امری مادی است؟ اگر پاسخ او مثبت بود از او سؤال می کنیم ویژگی های ماده را برای ما بگوید البته به او باید فرصت داد (تا مطالعه کند، بیندیشد) قطعا بعد از مدتی او ماده و خواص آن را بیشتر می شناسد بعد از آن باید ذهن او متوجه نقص ها و محدودیت های ماده نمود که امور مادی این محدودیت ها را دارند و خودشان نیاز به علت دارند و نمی توانند علت العلل این جهان مادی باشند. پس علت پیدایش این عالم باید چیزی غیر مادی باشد. آن چیز غیر مادی چیست؟ اگر این مسیر را با صبر و تأمل با نوجوان همراه کنیم کم کم ذهن او برای پذیرش یک امر غیر مادی آماده می شود و آن مفهوم خداست. برای آشنایی با روحیات و ویژگی های نوجوانی کتاب روان شناسی رشد از دفتر همکاری حوزه و دانشگاه را مطالعه کنید. راهکارهایی که بیان شد مورد توجه قرار دهید و واکنش نوجوانان را یادداشت کنید و هر کجا احساس می کنید از پاسخگویی به نوجوان عاجز هستید را دوباره در قالب سؤال از این مرکز بپرسید. انشاءالله ما همراه شما خواهیم بود و راهنمایی های لازم را ارائه خواهیم نمود.