نداشتن ارتباط عمومی قوی
پرسش : آیا نداشتن ارتباط عمومی قوی یک مشکل اخلاقی است و باید برطرف شود چگونه؟ من اصولا آدمی هستم که خیلی مایل به برقرای روابط اجتماعی با دیگران نیستم در ارتباط با دیگران احساس می کنم غفلتی از یاد خدا وجود دارد که در تنهایی وجود ندارد لذا اگر با دیگران در جمعی باشم خیلی میلی به شوخی و خوش گذراندن ندارم حتی اگر هم میل داشته باشم توانایی کافی ندارم همیشه سخنان امام سجاد که می فرمایند: از هر خوشی که بی یاد تو بوده استغفار می کنم از هر آرامشی که بدون انس با تو بوده است و … حدود روابط اجتماعی ام نمی دانم چقدر باید باشد آیا یک وظیفه است یا بود و نبودش فرق ندارد. وقتی که نیت کارهایم را نمی توانم با رضای خدا تطبیق دهم خیلی اعصابم خرد می شود لطفا راهنمایی ام کنید؟
پاسخ : عدم تمایل به برقراری روابط اجتماعی با دیگران نمی تواند یک مشکل اخلاقی باشد بلکه بیشتر به یک ویژگی شخصیتی به نام درون گرایی مربوط می شود. روانشناسان افراد را از نظر داشتن روابط اجتماعی با دیگران به 2 گروه درون گرا و برون گرا تقسیم کرده اند. درون گراها تحت تأثیر عوامل ارثی و محیطی تمایل چندانی به روابط قوی اجتماعی با دیگران نیستند و بیشتر اهل تفکر تحقیق و مطالعه اند به خلاف برون گراها که زود با دیگران ارتباط برقرار می کنند و ظاهری با نشاط و پرتحرک اند. بله اگر احساس تنهایی می کنید، برای مدت زمان طولانی (6 ماه) تغییری در خواب، اشتها به غذا برایتان ایجاد شده، تاریکی را دوست دارید و نظایر این ویژگی ها (که نیازمند کار کارشناسی شده است) در این صورت می تواند نشانگر یک نوع بیماری باشد وگرنه صرف چنین عدم تمایل که شما از خود سراغ دارید نمی تواند مشکل اخلاقی باشد و نه نشانگر بیماری. از طرف دیگر از نظر اخلاقی ما مؤظف هستیم با دیگران به حسن اخلاق معاشرت کنیم. به همین خاطر است که پیامبر اکرم(ص) همیشه تبسم بر لب داشتند. در سلام کردن به دیگران پیشی می گرفتند، به دیدار اصحاب و یاران خود می رفتند به ملاقات اقوام و فامیل می رفتند صله رحم انجام می دادند (که آن یک واجب دینی نیز هست) با دوستان خود مصافحه می کردند، از احوال اصحاب خود پرس و جو می کردند. به عیادت افراد مریض می رفتند، مردم را به حضور در اجتماعات دینی مثل نماز جماعت و جمعه دعوت می کردند و خود شرکت فعال داشتند. از تنهایی مردم را بر حذر می داشتند مثلا تنها غذا خوردن، تنها خوابیدن و تنها مسافرت کردن را مکروه معرفی کرده اند و هزاران دستورالعمل دیگر که همگی نشان دهنده آن است اصل داشتن روابط اجتماعی مثبت و پسندیده است و اگر کسی به همین اندازه عمل می کند وظیفه اش را درست شناخته و انجام وظیفه کرده. هر چند ممکن است در مقایسه با دیگران از چنان تحرک و نشاط بالایی برخوردار نیست و ان هم به خاطر ویژگی های شخصیتی است که البته می توان با تمرین و تکرار این توانایی را در خود ایجاد یا تقویت کرد. این توانایی یک نوع مهارت است که به تدریج حاصل می شود. لازم به ذکر است وقتی این امور برای انجام وظیفه اخلاقی و دینی باشد از ارزش بالایی برخوردار است و منافاتی با سخنان ائمه معصومین(ع) ندارد. اما این که در پایان فرموده اید «وقتی نیت کارهایم را نمی توانم با رضای خدا…» این حکایت ازعشق و علاقه شما به کمال است. چه خوب است از این روحیه عالی بهره گرفته و برای آینده و فعالیت های بعدی تان برنامه ریزی کنید و در پی اصلاح و تغییر لازم برآیید. شکی نیست که همیشه شیطان در کمین است و در صدد تخریب و به انحراف کشاندن انسان است. اگر مقاومت کنید واز خداوند متعال کمک بطلبید خواهید توانست به قله رشد و کمال دست یابید و اگر اظهار عجز کنید به همان چیزی رسیده اید که شیطان در پی آن بوده است. پس باید بر پشتکار خود بیافزایید و هرگز خسته نشوید و گذشته را وسیله و ابزار موفقیت خود قرار دهید. لازم به ذکر است گاهی نیز همین گمان شما یک وسوسه شیطانی است و آفتی است که شیطان فراروی برخی افراد حساس و زودرنج قرار می دهد که مانع انجام فعالیت ها و کارهای مثبت آنها بشود که باید از این نکته باریک نیز غفلت نکرد و بر عمل صحیح و ارزشمند خود پافشاری کرد تا در درازمدت و به تدریج درجه اخلاص را درک کرد.