روابط بین دختر و پسر در اسلام
پرسش : سئوال اساسی این است که دایره روابط اجتماعی بین زن و مرد و یا به عبارتی دختر و پسر در اسلام چگونه تعریف می شود ، مبانی نظری و اصول حاکم بر این روابط چیست مخصوصا با عنایت به این که گاه اظهار نظرهای متناقضی دیده می شود به عنوان مثال حضرت علی (ع)در فرازهای پایانی نامه31 نهج البلاغه ،امام حسن(ع)را نهی می کند تا این که سعی کند زنانشان غیر از او کسی را نشناسد و بیرون رفتن زنان را معادل آوردن فرد غیر صالح در میانشان می داند و از طرفی تبلیغ می شود که زن دارای جایگاه اجتماعی است و می تواند مسئولیت های اجتماعی را به عهده گیرد.این تناقض چگونه حل و فصل می گردد؟
پاسخ : بدون تردید اسلام دین جامع و کاملی است که به همه ابعاد وجودی انسان و به همه نیازها توجه اساسی دارد مشکلی که ما انسانها علیرغم داشتن چنین برنامه جامعی (اسلام) داریم به چند امر بر می گردد: 1. عدم آگاهی و شناخت کامل از برنامه های اسلام. 2. ضعف ایمان: داشتن باورهای صحیح و التزام عملی به باورهای دینی از بسیاری از مشکلات می کاهد. 3. نداشتن راهکارهای مناسب برای عملی ساختن برنامه های دینی. اما این که فرمودید دایره روابط اجتماعی بین زن و مرد یا دختر و پسر در اسلام چگونه است؟ و اصول حاکم بر این روابط چیست؟ و در پایان سؤال نیز فرموده اید بین بعضی از آموزه های دینی که زنان را از رفتن میان مردان نهی می کند با این مطلب که اسلام برای زنان جایگاه اجتماعی قائل است تناقض وجود دارد. برای پاسخ به این سؤال بیان چند نکته در قالب سؤال لازم است: 1. منظور از روابط بین زن و مرد چیست؟ 2. منظور از روابط اجتماعی چیست؟ 3. آیا روابط اجتماعی حتما مستلزم رابطه زن با مرد است و اگر چنین است این روابط چگونه باید باشد. روابط بین زن و مرد چند صورت دارد: 1. رابطه زن و شوهری، 2. رابطه علمی، 3. رابطه حرفه ای و شغلی، 4. رابطه دوستانه. T}الف – رابطه زن و شوهری:{T اسلام رابطه زن و شوهر را که براساس موازین شرعی و عقد رسمی تحقق پیدا می کند مورد تأکید قرار داده و ده ها آیه و صدها روایت از معصوم در مورد اهمیت ازدواج و روابط زناشویی شاهد بر مدعاست و مهمترین کانون و نهاد اجتماعی خانواده است که با ازدواج و رابطه زن و مرد شکل می گیرد بنابراین از نظر اسلام این نوع رابطه اجتماعی مشروع و مورد تأکید است و زن و مرد هر دو در شکل گیری آن سهیم اند. T}ب – رابطه علمی بین زن و مرد:{T این نوع رابطه با حفظ موازین شرعی و رعایت حدود الهی از ناحیه زن و مرد مجاز است و بهترین مصداق بارز آن رابطه بین استاد و شاگرد است اعم از این که استاد زن باشد و شاگرد مرد، یا شاگرد زن باشد و استاد مرد. آنچه مهم است رعایت موازین شرعی است، اگر احکام الهی مراعات شود این نوع رابطه نه تنها مجاز است بلکه مورد تأکید اسلام است و اگر حدود الهی مراعات نشود و حریم های بین محرم و نامحرم شکسته شود اسلام از این رابطه ناخشنود است و آن را نهی می کند زیرا به ضرر زن و مردم و جامعه است. T}ج – رابطه شغلی و حرفه ای: {T فعالیت های شغلی موجود در جامعه به سه دسته تقسیم می شود: 1. شغل هایی که الزاما به عهده زنان است و با وجود زنان مردان جایز نیست آن شغل هایی را انتخاب کنند مثل شغل مامایی و کارهایی که جنبه زنانه محض دارد. در این گونه موارد اسلام تأکید دارد که شغل های حساس و مهمی که مربوط به بانوان می شود خودشان به عهده گیرند. طبعا نوع رابطه شغلی در اینجا بین زنان است و مردان حق ورود به این مشاغل را ندارند مگر در شرایط ضروری. 2. شغل هایی که به مردان اختصاص دارد مثل کارهای شاق و سختی که با فیزیک بدن زن و روحیات او سازگار نیست طبعا پذیرفتن کارهای شاق و طاقت فرسا که برای زن یا جنین او در شکم ضرر داشته باشد جایز نیست. 3. شغل هایی که مشترک بین زنان و مردان است که اکثر موارد و بیشتر کارها تقریبا بین زن و مرد مشترک است. در اینگونه کارها اگر زن و مرد ضوابط شرعی را رعایت کنند و مرتکب عمل حرامی نشوند می توانند هم زنان و هم مردان مشارکت فعال داشته باشند مانند بسیاری از کارها از جمله نمایندگی مجلس، معلمی و صدها کار دیگر. T}د – رابطه دوستی بین دختر و پسر:{T این نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن از دوستی بین دختر و پسر و اینگونه روابط نهی کرده است زیرا عفت عمومی جامعه با اینگونه روابط آسیب جدی می بیند پایه های ازدواج و خانواده سست می شود و صدها مفسده اخلاقی برای دختر و پسر و جامعه دارد. بدون تردید اگر ائمه(ع) از حضور زنان در جامعه نهی کرده اند اینطور نیست که این نهی کلی و مطلق باشد بلکه سیره عملی آنها به این امر مطلق تخصیص می زند و نشان می دهد که منظور ائمه این نیست که زنان مطلقا نباید در امور اجتماعی مشارکت داشته باشند بلکه منظور آنها این است که زنان اولا، بدون دلیل موجه نباید در میان مردان و مقابل چشم آنها قرار گیرند. ثانیا، در صورت لزوم باید حضورشان در حد نیاز و ضرورت باشد و زائد بر آن به صلاح زنان و جامعه نیست چه این که مفسده های زیادی می تواند داشته باشد. نکته دیگری که باید به آن توجه نمود این است که اجتماعی بودن زنان و داشتن جایگاه اجتماعی مستلزم حضور بی رویه و بدون دلیل در میان مردان نیست بلکه خود زنان می توانند تشکل های اجتماعی – فرهنگی داشته باشند و در این تشکل ها حضور فعال در زمینه های گوناگون داشته باشند. بنابراین اسلام از حضور و مشارکت زنان در مسائل اجتماعی نهی نمی کند و صرفا ضوابط و قوانین و حدود این حضور را مشخص می نماید و این به خاطر مصونیت زنان از آسیب های اجتماعی است و از سوی دیگر به خاطر مصون ماندن جامعه از آسیب هایی است که از ناحیه زنان و مردان فرصت طلب به وجود می آید بنابراین هیچ تناقضی بین آموزه های دینی وجود ندارد بلکه همه آنها هماهنگ با یکدیگر و متناسب با نیاز جامعه انسانی است.