نظر اسلام درباره جشن عروسی
پرسش : نظر اسلام در رابطه با شادی کردن و برگزاری جشن ها و خصوصا جشن عروسی چگونه است به نظر می رسد که نمی شود یک مجلس شاد و در عین حال مطابق با معیارهای اسلامی داشته باشیم.؟
پاسخ : سؤال شما ظاهرا بر این پیش فرض مبتنی است که شادی کردن و شاد بودن تنها به وسیله کارهایی محقق می شود که از نظر اسلام حرام و ممنوع است. کارهایی از قبیل، موسیقی مبتذل، رقص مختلط، استفاده از نوشیدنی های حرام و امثال آن که گاه دیده می شود بعضی افراد نا آگاه از آن استفاده می کنند. اما اگر ما برای شاد بودن و شادمانی کردن معنای وسیع تری در نظر بگیریم و در به کار بردن روش های شادی بخش به جای راه های ممنوع از راه های مجاز استفاده کنیم، نه تنها شادمان عمیق تر خواهد بود بلکه از دوام بیشتری هم برخوردار می شود. برای توضیح مطلب اول یعنی گسترش دادن معنای شادی باید خدمتتان عرض کنیم: ارمغان دین براى بشر شادى، بهجت و سرور به معناى واقعى و عمیق آن مىباشد. دین هم بشر را با شادى واقعى آشنا کرده و هم راه رسیدن به آن و بهرهمندى کامل از آن را پیش روى او نهاده است. خواندن دعایى با شور و حال و نمازى با حضور قلب، نجوایى شبانه و زمزمهاى عاشقانه، کمک به انسانى افتاده، نوازش یتیمى غمگین، سیر کردن گرسنهاى بینوا، زیارت بارگاه انسانى پاک، دیدار وابستگان و گفتوگو با دوستى صمیمى که همگى از سفارشهاى دین و تعالیم پرمحتواى آن است، همان سرور و نشاطى را به دنبال دارد که دیدن بهار طربانگیز و صبح پرلطافت و قطرهاى شبنم بر رخسار گل سرخ و زمزمه جویبار و وزش نسیم روح فزا. هر دو نوع شادى برگرفته از یک حقیقت و هر دو جلوهاى از زیبایى وعظمت و کمال خداوند بزرگ و کریم است. نگاهى گذرا به تعالیم دینى نشان مىدهد، شادى و سرزندگى از آثار ایمان مذهبى است؛ چرا که مذهب بر زمینههاى پیدایش شادى سفارش کرده و نشانههایش را ستوده است. نداشتن نگرانى و اضطراب و غم و اندوه و رسیدن به اطمینان قلبى اساس هر نوع شادى است و این ممکن نیست مگر با ایمان به قدرت مطلقى که سرچشمه همه نیکىها است.1 به همین دلیل، عمیقترین و عالىترین شادىها و سرورها از آنِ مردان پاک سیرت و آشنا با خداوند است. در حدیثى از پیامبر(ص) مىخوانیم: «H}رکعتان فى جوف اللیل أحب الىّ من الدنیا و مافیها{H؛ دو رکعت نماز در دل شب نزد من از دنیا و آنچه در آن است، ارزندهتر و دوست داشتنىتر است.»2 حضرت صادق(ع) مىفرماید: اگر مردم از فضیلت شناخت خداوند متعال آگاه بودند، چشمان خود را به بهرههاى مادى که خداوند به دشمنانش بخشیده نمىدوختند و دنیاى آنها در نظرشان از چیزى که زیر پالگد مىکنند، بىارزشتر بود و از شناخت خداوند چنان لذت مىبردند که گویا پیوسته در باغهاى بهشت با دوستان خدا، همنشین و همراهند.3 در دین اسلام دستورهاى فراوانى که زمینهساز شادى و سرور است وارد شده است: مانند سفارش به حسن خلق و گشادهرویى و دیدار برادران ایمانى با روى گشاده و چهره شکفته و تلاش براى شادى کردن مؤمنان؛ چنان که در روایت آمده است: H}«الق اخاک بوجه منبسط{H؛ با رویى گشاده با برادران ملاقات کن.»4 «H}ایما مسلم لقى مسلماً فسره، سرّه الله عزوجل{H؛ هر مسلمانى که مسلمانى را ببیند و او را مسرور کند، خداوند را شاد کرده است.»5 در بهشت خانهاى است به نام خانه شادى، تنها کسى که یتیمان و بچهها را خوشحال کند به آن داخل مىشود.6 بوى خوش عامل مهم شادمانى است و متقابلاً بوى بد عامل ناامیدى و افسردگى؛ در روایات اسلامى توجه ویژهاى به استفاده از عطریات و بوى خوش شده است و خوشبو بودن از ویژگىهاى پیامبر اسلام – صلى الله علیه و آله – و از سنتهاى آن حضرت شمرده شده است؛ حضرت صادق – علیه السلام – مىفرماید: رسول خدا – صلى الله علیه و آله – براى بوى خوش بیشتر از خوراک خرج مىکرد.7 رنگ روشن شادى آفرین است؛ در دین نیز به پوشیدن لباسهاى روشن و به ویژه سفید، توجه زیادى شده است؛ در حال نماز بر پوشیدن لباس سفید تأکید شده و پوشیدن لباس سیاه در این حال مکروه شمرده شده است؛ در حدیثى از پیامبر بزرگ اسلام(ص) آمده است: «H}لبسوا البیاض فأنهما اطیب و اطهر و کفنوا فیها موتاکم{H؛ لباسهاى سفید بپوشید، چون بهتر و پاکتر است و مردگان خود را در آنها کفن کنید.»8 در اسلام آراستگى ظاهرى امتیازى براى فرد و یکى از نشانههاى ایمان شمرده شده است. هر مسلمان مؤمنى از کودکى با حدیث «H}النظافه من الایمان{H» آشنا است؛ نقش آراستگى ظاهر در آرامش و نشاط روحى و ایجاد شادى و انبساط فردى و اجتماعى انکارناپذیر است. کار جوهر آدمى و نشانه حیات او است، انسان تنبل، بهرهاش از زندگى اندک و سلامتىاش در معرض خطر و شادابىاش برباد است. کار و تلاش از انحرافات و لغزشها جلوگیرى مىکند؛ زمینه بسیارى از مفاسد اخلاقى و اجتماعى را از بین مىبرد و بر سرزندگى و نشاط مىافزاید. در روایات اسلامى به حدى بر اهمیت کار وتلاش در راه کسب روزى حلال و تأمین هزینههاى زندگى تأکید شده که انسان غرق در شگفتى و حیرت مىشود. حضرت صادق(ع) در روایتى مىفرماید: فرد زحمتکش که براى رفاه خانوادهاش مىکوشد، همانند مجاهد در راه خدا است.9 سیر و سفر در شهرها وسرزمینهاى مختلف و گشت و گذار در طبیعت و دیدن منظرههاى زیبا و آشنایى با آداب و رسوم ملتها، گذشته از فایدههاى فراوان مادى و معنوى، آدمى را از افسردگى مىرهاند و به سلامتى جسم و روان و ایجاد شادابى کمک شایانى مىکند. از این رو، دین مقدس اسلام مردم را بسیار بدان سفارش کرده است و تعبیر «A}سیروا فى الارض{A» را در آیات متعددى از قرآن مىتوان یافت. 10 توصیه به شرکت در مجالس شادى مثل مجالس عروسى و ولیمه و اطعام دادن در هنگام ازدواج و تولد فرزند وخرید خانه و برگشت از حج و زیارت11 که هدف از از آنها ایجاد انس و الفت و صفا بین مؤمنان و شاد و مسرور ساختن آنها است، گواه اهمیت دادن دین مبین به مقوله شادى وسرور است. سفارش به پوشیدن لباسهاى نیکو و زیبا و زینت کردن و معطر بودن و شادى کردن و شاد ساختن یکدیگر در اعیاد اسلامى، به ویژه عید سعید غدیر و تأکید بر صله ارحام و اطعام دادن و دست دادن و مصافحه با مؤمنان و زیارت آنها و تبسم کردن به روى آنها و هدیه دادن به آنها، شاهد دیگرى بر توجه اسلام به این امر است. باید دانست شادمانى تنها در لذتهاى مادى گذرا خلاصه نمىشود. شادمانى واقعى در نزدیک شدن به هدف والاى آفرینش و آراسته شدن به خصلتها و خوىهاى انسانى و الاهى است. به گفته ارسطو: «شادمانى عبارت است از پروراندن عالىترین صفات و خصایص انسانى.»12 بنابراین، لذت و خوشى تنها با عوامل مادى به دست نمىآید. عوامل معنوى نیز در ایجاد شادى مؤثرند. گاهى انجام کارهایى که عادتاً باید لذتبخش باشند، نه تنها لذتى به انسان نمىبخشد، بلکه عذاب وجدان و تشویش روحى نیز مىآورد؛ چرا که روح و وجدان آماده لذت بردن نیستند. یک غذاى لذیذ یا رابطه جنسى و یا خانه بسیار زیبا، اگر حرام و نامشروع و غیر معقول باشد، براى انسان سالم و طبیعى تلخ و ناگوار است. پرهیز از گناه در بیشتر مواقع، پرهیز از لذتهاى مادى سطحى است؛ ولى در عین حال شادى آور است؛ زیرا روح آدمى به گونهاى است که گاه از پرهیز و ریاضت معقول سرخوش مىشود. ارضاى تمایلات به هر صورت و در هر شرایط شادى آور نیست. گاه پرهیز از لذت، لذت بخشتر از نیل به لذت است.13 اگر مادرى برخلاف میل فرزند دلبندش او را از خوردن غذایى زیانبار بازداشت، آیا مانع شادمانى او شده است؟ اگر پزشکى براى راحت ساختن بیمارى که غدهاى در مغز دارد، با چاقوى تیز جراحى جمجمهاش را شکافت، آن غده دردآور را بیرون آورد و او را از غم و درد جانکاه رهانید، به او شادى نبخشیده است؟ آیا درست است بگوییم این پزشک با شکافتن استخوان این بیمار او را آزرده ساخته و شادمانى را از او گرفته است؟ آیا منع بیمار از بعضى غذاها و کارها، محروم کردن او از سرور و شادمانى است؟ آیا منع از شراب خوارى که ارزندهترین گوهر وجود آدمى یعنى عقل را محجوب و پوشیده مىسازد و بزرگترین جنایتها و زشتترین کارها را آسان و زیبا جلوه مىدهد، بازداشتن انسان از شادى و شادمانى است؟ آیا سفارش به دورى از تهمت و غیبت و دروغ و ریا و نگاه ناروا و رابطه ناسالم که زمینهساز هزاران آسیب فردى و اجتماعى و بستر همه ناهنجارىهاى روانى و اجتماعى است، دور کردن انسان از شادى است؟ آیا سفارش به ارتباط با کانون عظمت و کمال یعنى خداوند متعال و رسیدن به سکون و اطمینان قلب در پرتو این ارتباط که محور اصلى آموزههاى دینى و مذهبى است، شادى بخش نیست؟ آیا دستور به نماز و عبادت و صله رحم و انفاق به تهىدستان و گذشت و بزرگوارى و کمک به برادران دینى و پیشى گرفتن در نیکى و خوبى و تقوا و پاکدامنى و عفت و وقار و اخلاص در اعمال و تکبر نورزیدن و خودپسند نبودن و هزاران دستور فردى و اجتماعى و اخلاقى و اقتصادى و سیاسى دیگر، زمینه ساز شادى حقیقى و راستین بشر در دنیا و آخرت نیست؟ ستودن اعمالى چون گریه از خوف خداوند و عظمت و کبریاى او و گریستن بر خطاها و گناهان و نیز گریه و سوگوارى در عزادارى اولیاى الاهى و انسانهاى برجسته و ممتاز و سفارش به آنها، به هیچ وجه با سرزندگى و نشاط ناسازگار نیست. گریهاى که از سر عشق به خداوند و یادآورى عظمت او باشد، پیوند با دریاى بىکران همه نیکىها و زیبایىها و سرچشمه همه شادىها و بهجتها است. گریستن بر مظلومیت اولیاى الاهى و جفایى که بر آنان رفته است، در واقع گریستن بر پنهان شدن خورشیدهاى تابان و زندگى بخش و چیرگى ظلمت و تیرگى بر آسمان انسانیت است؛ چنین گریهاى نه تنها به افسردگى نمىانجامد بلکه به گواهى تاریخ و تجربه، هماره نیروى معنوى و قدرت روحى و سرزندگى را افزایش مىدهد و پویایى و تحرک جامعه انسانى را رونق مىبخشد. اما در مورد مطلب دوم یعنی روش های اسلامی برای برگزاری مجالس جشن و سرور، خصوصا در جشن عروسی همانطور که در ابتدای پاسخ توضیح دادیم برای شاد کردن مجلس عروسی نباید از هر وسیله ای استفاده کنیم زیرا مؤمن و کسی که قلبش به نور تقوا روشن شده هرگز برای شادی و لذت چند دقیقه ای، نافرمانی خدا را نمی کند. متأسفانه بسیاری از مردم برای شادی کردن در جشن عروسی، خود و فرزندان شان، مرتکب گناهانی چون استفاده از موسیقی حرام، اختلاط زن و مرد، پوشش نامناسب، مزاحمت برای دیگران، اسراف، چشم و هم چشمی، فخر فروشی به یکدیگر، پوشیدن لباس های گران قیمت و برگزاری مجالس پرهزینه، تمسخر دیگران، بی توجهی به واجباتی چون نماز و امثال آن می شوند، غافل از این که شادی واقعی و لذت و خوشی زندگی به دست خداست و هیچ گاه با گناه و معصیت نمی توان به عمق شادی رسید. گاهی دیده می شود عده ای برای این کارها عذر و بهانه می آورند که یک شب است و یک شب هزار شب نمی شود و در عروسی باید شاد بود و از این قبیل بهانه های غیر قابل توجیه، در حالی که نتیجه این گونه برنامه ها این است که زندگی با گناه و معصیت خدا شروع شود و برکت از زندگی شان برود، در صورتی که در روایات آمده، در مجلس عروسی مؤمن، فرشتگان نازل می شوند و رحمت خدا را با خود می آورند. حال برای این که مجالس خوبی در عروسی ها داشته باشیم که هم مملو از شادی و سرور باشد و هم گناه و معصیت نداشته باشد و هم خانواده و فامیل راضی باشند نکات زیر را پیشنهاد می کنیم: 1. باید سعی شود اهمیت این موضوع به اعضای خانواده خصوصا والدین و خواهران و برادران عروس و داماد تفهیم شود و نیز این که عروس و داماد حق دارند طبق نظر خودشان مجلس عروسی را برگزار کنند. البته این مطلب باید با لطافت و در عین حال قاطعانه بیان شود و تا جایی که ممکن است کسی رنجیده خاطر نگردد. برای این ممکن است لازم باشد ماه ها زمینه سازی شود و با آنها صحبت شود. 2. برای این که بتوانیم یک فرهنگ و عادت بد را تغییر دهیم، لازم است جانشین مناسبی برای آن در نظر بگیریم. شما نیز اگر نمی خواهید با گناه و معصیت مجلس عروسی را شاد کنید، باید به جای آن از برنامه های مجاز استفاده کنید. یکی از روش هایی که تجربه شده و بسیار هم موفق بود، استفاده از مداحان مذهبی و هنرمندانی است که به وسیله خواندن اشعار شادی بخش و گفتن لطیفه های مناسب مجلس را شاد می کنند. همچنین استفاده از افرادی که کارهای تردستی و دیدنی انجام می دهند و می توانند مجلس عروسی را با صفا و شاد کرد. بعضی از این افراد هنرمند وقتی در مجلسی شرکت می کنند بدون این که گناهی در برنامه های آنها باشد یا کسی را مسخره کنند و امثال آن، چنان مجلس را گرم می کنند که افراد شرکت کننده یکسره می خندند. البته بهتر است با ذکر اشعاری در مدح ائمه اطهار و خصوصا امام زمان(ع) معنویتی هم در ملجس عروسی ایجاد کنیم. 3. بهتر است مجالس عروسی را در مناسبت های مذهبی و جشن های مذهبی مثل میلاد ائمه یا اعیاد مذهبی برگزار کنیم و در ضمن به تناسب این شب ها اشعار خاص آن هم خوانده شود. 4. اگر به کلی نمی توانید مجلس را اسلامی برگزار کنید، حداقل جلوی بعضی گناهان را بگیرید، مثلا سعی شود مجلس مردانه از زنانه کاملا مجزا باشد و هیچ مردی به مجلس زنان راه پیدا نکند و حداقل این که عروس و داماد تلاششان را برای جلویگری از گناه بکنند تا اگر هم معصیتی صورت گرفت به حساب آنها نباشد. 5. تا جایی که توان مالی دارید پذیرایی خوبی از میهمان ها داشته باشید زیرا پذیرایی یکی از وسایل شادی بخش است و می تواند جانشین خوبی برای ابزارهای حرام شادی باشد. ——————– پىنوشت: V}1. حدیث مهر، سالنماى تحصیلى جوان82-1381. 2. علل الشرایع، شیخ صدوق، ج2، ص363. 3. میزان الحکمه، ج6، ص155، ح11937. 4. همان، ج1، ص418، ح1707. 5. همان، ج3، ص439، ح8466. 6. همان، ج3، ص438، ح8461و8460. 7. همان، ج5، ص574، ح11021. 8. سفینه البحار، شیخ عباس قمى، ج1، ص291. 9. میزان الحکمه، ج4، ص119، ح7203. 10. مثل نحل(16):36، نمل(27):69 و انعام(6):11. 11. سفینه البحار، شیخ عباس قمى، ج4، ص763. 12. حدیث مهر، سالنامه تحصیلى جوان 82-1381. 13. همان.{V