بهترین راه قرب الهی

پرسش : بهترین راه قرب الی الله و چگونگی برنامه ریزی اسلامی در زندگی چیست؟
پاسخ : 1- توبه، انجام وظایف شرعى و دورى از گناه، بهترین عوامل تقرب به خداست. آشنایى و نزدیکى بیشتر با خدا از راه‏هاى متعددى امکان پذیر است؛ از جمله: الف) سیر و مطالعه در جهان (آیات آفاقى و انفسى)؛ از دیدگاه عالم هر جزء عالم نشانه و آیتى از خداى حکیم است. به قول سعدى: P}آفرینش همه تنبیه خداوند دل است{E}دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار{P P}این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود{E}هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار{P ب) مطالعات فلسفى و تأملات عقلانى. ج) عرفان نظرى و عملى و کشف و شهود باطنى از طریق تصفیه نفس انجام ریاضات شرعیه و پالاییدن دل از زنگار هواها و تعلقات دنیاوى. د) مطالعه و تدبر در متون دینى؛ مانند قرآن، احادیث و دعاها که عالى ترین و بهترین گنجینه‏هاى معرفت الهى هستند و راه‏هاى ارزشمند و بى ‏نظیرى در جهت شناخت و تقرب به حق تعالى به روى انسان مى‏گشایند. امتیاز این راه بر دیگر راه ها چند چیز است: – سهولت و دسترس پذیرى – فقدان خطا – ایجاد انس و ارتباط بین فرد و خالق علاوه بر ثمره علمى و معرفتى. 2- آری راه رسیدن به خدا شامل راه عشق و راه عقل است، اما این دو راه – اگر چه در ابتدا با هم – در تضاد هستند، در واقع هیچ تضادی با هم ندارند و در نهایت راه به هم می رسند. چنانکه قیام امام حسین(ع) عبادت عاشقانه و عاقلانه بود. برای اطلاع بیشتر دو مقاله زیر را که در نشریه پرسمان سال دوم شماره های 5 و 6 بهمن ماه و اسفند ماه 1381 (مقالات عشق و عقل این یا آن – رابطه عقل و عشق تا کجاست؟) نگارش سید سعید لواسانی مطالعه نمایید. گفتنی است قرب به خدا دارای مراتب بی شماری است و هر انسان مؤمنی دارای مرتبه خاصی از قرب است و کامل ترین و بالاترین مرتبه آن از آن پیامبران و به ویژه آخرین پیامبر خداوند، حضرت محمد(ص) و خاندان و اهل بیت پاک او می باشد. بزرگان فرموده اند: در سیر و حرکت به سوی خداوند و در قرب به او «طفره» محال است یعنی امکان ندارد بدون طی کردن مراحل و منازل و مراتبی که در این راه وجود دارد به مرحله و مرتبه و منزل بعد وارد شد. البته گاه می شود که بعضی از مراحل به سرعت طی می شود و انسان سالک در اثر انجام عمل خالصانه ای مثل ایثار و احسان و عبادت خالصانه و خدمت به پدر و مادر و دستگیری از انسانی افتاده و محتاج و حتی خدمت به حیوان گرسنه ای مثل سگ و گربه و نیز آب دادن به گیاهی پژمرده، جذبه و کشش معنوی خاصی در او ایجاد می کند که مراحل و منازل قرب را به سرعت طی می کند و وارد مرحله منزل بالاتری می شود به گونه ای که خودش نیز متوجه نمی گردد ولی گاهی طی مراحل و پیمودن منازل، به تدریج و گام به گام است و منازل یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته می شود که اصطلاحا به آن سیر و سلوک می گویند. به هر حال بندگی و سیر و حرکت در راه خداوند نیز قوانین ویژه خود را دارد و چون حرکت از پایین به بالا و از نزول به صعود است تا مراحل قبل پیموده نشود ممکن نیست وارد مرحله بعد شد. معنای راه میانبر همان انجام اعمال خالصانه و خداپسندی است که به سیر انسان سرعت و شتاب زیادی می بخشد و انسان مراحل را به سرعت می پیماید ولی این که کدام عمل چنین اثری را دارد، این بستگی کامل به انگیزه و نیت و خلوص انسان در عمل دارد. گاه می شود دو نفر یک نوع کار و عمل را انجام می دهند ولی اثر و نتیجه آن تفاوت فراوانی با هم دارد با این که شکل و ظاهر آن عمل در هر دو یکسان و مشابه است ولی چون نوع نیت و خلوص و انگیزه در این دو فرد مختلف است، اثر و نتیجه آن نیز گوناگون است و از اینجاست که نقش نیت در جهت دادن و اثر بخشیدن به کارها و اعمال روشن می گردد. باید دانست که چون آثار اعمال برای ما روشن نمی باشد و ما نمی دانیم کدام عمل نیک ما را به قرب الهی نزدیک تر می سازد باید از هیچ کار خیر و شایسته ای فرو گذار نکنیم و هیچ کار خیری را کوچک و ناچیز نشمریم، چنانچه روایات فراوانی در این باره داریم و انسان مؤمن زیرک از هر عملی برای رسیدن به قرب الهی استفاده شایان می کند. درباره چگونگی برنامه ریزی گفتنی است: یکى از تفاوت‏هاى اساسى میان انسان و حیوان این است که حیوان فقط در زمان حال زندگى مى‏کند و انسان در سه زمان: گذشته، حال و آینده. گذشته محل تجارب است، حال منزلگاه تصمیم‏گیرى است، و آینده سکوى رشد و ارتقاء. انسان با تجزیه و تحلیل رویدادهاى گذشته، دست به برنامه ریزى زمان حال مى‏زند و آینده را رقم مى‏زند. متخصصان برنامه ریزى مى‏گویند: نگرش انسان نسبت به آینده باید از زاویه سه افق صورت گیرد: افق باز؛ افق دور و افق روشن. افق باز: افق باز ضامن مانورِ فکرى آدمى نسبت به مصالح و مسائل پیرامونى و یکى از عوامل دورى آدمى از اندیشه‏هاى محدود و برنامه‏هاى جزئى نگرى است. هر انسانى که از افق باز بهره‏مند است، در برابر معادلات زندگى، به صورت خطى نمى‏اندیشد؛ بلکه نگرش او حالت شبکه‏اى و گسترده دارد و راه‏حل‏هاى مختلف را فقط از زاویه یک راه نمى‏بیند و به اصطلاح پژوهش‏گران، به ورطه تک سبب بینى نمى‏افتد، لذا راه‏هاى مختلف را آزمایش مى‏کند. افق باز روش مؤثرى در نگرش است و در همه فعالیت‏هاى هدفمند به کار مى‏آید. T}افق دور:{T یکى از خصلت‏هاى ممتاز انسان، خصلت دور اندیشى (Proridence) است. افق دور در نگاه و نگرش آدمى، ضامن شفاف شدن ابهامات آینده است و تصمیمات آتى را رقم مى‏زند. افراد دور اندیش در مقایسه با دیگران، تصویرى شفاف‏تر در مسائل، رفتارها، عکس العمل، رویدادها و اتّفاقات دارند. T}افق روشن:{T بهره مندى انسان از زاویه روشن و کم ابهام، با استفاده از دو افق قبلى میسّر است. افق روشن محصول دو افق دور و باز است. افقِ روشن، میوه انسان در اصل برنامه ریزى بهینه و کارآمد براى آینده در حال اتّفاق است. محصول این سه افق، بحث شناخت (Recognition) است. بنابراین سه افق، اساس برنامه ریزى عبارت است از: 1. خودشناسى. 2. جهت بخشى فعالیت‏ها. 3. بهبود کیفیت زندگى در ظرف زمان. تا شناخت موجود نباشد، ضمانتى براى آینده وجود ندارد. مى‏توان آینده را به زمان حال منتقل نمود، یعنى مى‏توان زمینه ساختن پله‏هاى آینده را در زمان حال بررسى نمود و آن‏ها را شکل داد. تعداد بسیار اندکى از مردم وقت کافى در اختیار دارند. همه از کمبود وقت مى‏نالند. طبق تخمین‏ها و برآوردهاى انجام شده، حدود 30 الى 40 درصد توان انسان‏ها به کار گرفته مى‏شود و محاسبات نشان مى‏دهد که افراد 60% از زندگى کارى خود را هدر مى‏دهند. بیشتر وقت‏ها، انرژى‏ها، توانایى‏ها و استعدادها به هدر مى‏روند، چون شناخت کافى وجود ندارد، هدف‏ها روشن نیست و برنامه ریزى‏ها و اولویت گذارى‏ها دقیق نمى‏باشد. عمر ما محدود است. ما یک‏بار فرصت زندگى کردن داریم. امروزه طبق محاسبات انجام شده، یک انسان با امید به زندگى طولانى، حداکثر 200/000 ساعت از زمان را، به عنوان وقت قابل استفاده، در اختیار دارد. T}استفاده از سرمایه عمر:{T استفاده بهینه و بهتر از «زمانِ» محدود و ارزشمند، تنها از طریق برنامه ریزى و «مدیریت زمان» که هوشیارانه، مستمر و پایدار تدوین شده باشد، فراهم مى‏شود. مدیریت زمان که در واقع، همان برنامه ریزى است، به معناى تسلط و کنترل بر فرصت‏ها و جهت دادن به فعالیت‏هاست. T}برنامه ریزى فرصت‏ها:{T براى طراحى برنامه مناسب جهت استفاده از فرصت‏ها، لازم است که هر فرد شبانه روز خود را به سه بخش تقسیم نماید: بخش اول: صبح تا ظهر بخش دوم: بعد از ظهر بخش سوم: شب‏ باید هر کدام از این بخش‏ها را دو قسمت کرد و هر قسمت را به فعالیت‏هاى دو ساعته تقسیم کرد. بهتر است فعالیت‏هاى علمى، اجرایى، شغلى و تفریحى خود را در قالب این زمان‏ها تعریف کنیم و هر قسمت را بین یک الى یک‏ونیم ساعت و حداکثر تمام شش قسمت را در 9 ساعت تقسیم نماییم. افراد شاغل یا در حال تحصیل ممکن است کل صبح یا بعد از ظهر یا صبح و بخشى از بعد از ظهر را به شغل و تحصیل خود اختصاص دهند. آن‏ها روى وقت باقیمانده مى‏توانند برنامه ریزى نمایند. با این تقسیم بندى، در هر هفته ما مى‏توانیم 42 قالب زمان را احیاء کنیم و فعالیت‏هاى خود را در قالب آن تعریف کنیم و اگر این قالب‏ها یک ساعتى باشند، باز هم در هر شبانه روز 18 ساعت از 24 ساعت آزاد خواهد ماند؛ یعنى با احتساب این‏که 2 ساعت صبح، 2 ساعت عصر و 2 ساعت شب را براى فعالیت‏هاى علمى، پژوهشى و… خارج کرده باشیم، باقیمانده هر روز 18 ساعت و در هفته 126 ساعت آزاد خواهد ماند. لذا مى‏بینیم که در هفته، چقدر ما زمان را قربانى و فدا کرده‏ایم. و این یعنى ذبح زمان! یعنى نابودى فرصت‏ها؟ سرمایه عمر آسان به کف نیامده است، که آسان از دست رود. برنامه ریزى کمک مى‏کند که به فعالیت‏هاى خویش، نظام یافته بنگریم و این نکته را مد نظر داشته باشیم که: «زمان در عصر ما، ساعت‏ها و روزها و هفته‏ها نیست؛ بلکه زمان، با دقیقه و ثانیه و لحظه مورد بحث و بررسى قرار گرفته و فعالیت‏ها در قالب آن تعریف مى‏شوند». یک جوانِ پشت کنکورىِ رشته ریاضى سؤال‏هاى متعددى از من پرسید. از او سؤال کردم: چند وقت دیگر به کنکور باقى‏مانده است؟ او پاسخ داد: 75 روز، یعنى 1700 ساعت که با ساعت‏هاى باقیمانده امروز تا شب که 11 ساعت است، مى‏شود 1711 ساعت. ضمن تشویق، به نگرش او آفرین گفتم و اضافه کردم: انشاءا… از این به بعد، زمان را در قالب دقیقه و ثانیه ببین و بنگر چه فرصت‏هایى‏دارى و چه فرصت‏هایى را هر روز ما از بین مى‏بریم. باید در «امروز»، فرداها را دید و ماه‏هاى بعد را به تصویر کشید، حتّى سال آینده را در قالب زمان حال به تماشا نشست. بعد از شهادت آیت ا… دکتر بهشتى، که به وقت تقویم ایشان نگریستند، فهمیدند که او برنامه ریزى خود را تا 6 ماه آینده ترسیم کرده بود. از آن‏جا که قصدمان این است که سخن به درازا کشیده نشود، پیش در آمد این مقاله را در این‏جا به پایان مى‏رسانیم و امیدواریم که در فرصت‏هاى دیگر، ادامه بحث را در خصوص: سارقین زمان؛ برنامه ریزى زخمى؛ برنامه ریزى بیولوژیک؛ تکثیر زمان تا 2 برابر و غیره ادامه دهیم. منابعى براى مطالعه بیش‏تر: 1. مدیریت برتر زمان، راجیو ستى، ترجمه نازلى سید گرگانى. 2. چگونه برنامه ریزى کنیم، کیت کنان، ترجمه قاسم کریمى. 3. مدیریت زمان، لوتارجى بسى ورت، ترجمه منصور توکلى‏نیا.

دکمه بازگشت به بالا