راه محبت و عشق به خدا
پرسش : چه کاری انجام بدهم که عاشق خداوند شوم من الان شایق شده ام یعنی دوست دارم عاشق خداوند بشوم اما نمی دانم از کجا شروع کنم و چه بکنم در این زمینه مطالعاتی نیز داشته ام مانند کتاب کوی نیکنامان . گاهی اوقات دچار افسردگی می شوم خصوصا این اواخر مشکلاتی به من روی آورده که فکر می کنم که شاید ذات اقدس اله این مانع را بر سر راه من قرار داده است من را راهنمایی کنید؟
پاسخ : محبت و عشق به خدا دو راه دارد: 1- راه نظرى؛ در محبت، علم و شعور نهفته است و تا زمانى که انسان نسبت به چیزى شناخت پیدا نکند، آن را دوست نمىدارد. 2- راه عملى؛ حضرت على(ع) نیز مىفرمایند: «اگر خدا را دوست مىدارید محبّت دنیا را از قلبهایتان خارج کنید»، (میزانالحکمه، ج2، ص 228، ر 3167). عبدالرزاق کاشانى (شارح کتاب منازل السائرین) مىنویسد: «عشق و محبّت به محبوب اقتضا مىکند وصال را، و وصال میسّر نمىشود مگر به بذل روح، و انس به جمال هم اقتضا مىکند که قلب از التفات به غیر او ممنوع شود. پس افراد محبّ وقتى در محبّت صادقاند که قلبشان تعلق به محبوب داشته باشد»، (شرح منازل السائرین، ص 168). (براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمدرضا کاشفى، آیین مهرورزى، صص 77 ـ 83). براى توضیح بیشتر در این باره توجه شما را به مطالب زیر جلب مىکنیم. اگر کسى بخواهد عاشق خداوند واولیاى او شود کافى است مقدارى از حجابهاى دل خویش را کنار بزند و چشم دل را باز کند و مقدارى از آن همه نعمتهاى گوناگونى که خداوند به او داده است را ملاحظه نماید. آدمى اگر به خود و اطرافش نگاه کند، خواهد فهمید که غرق در نعمتها و الطاف خداوند است.او با مهربانى تمام و با کمال بذل و بخشش و جود و کرم و در عین حال با چشمپوشى از بسیارى از بدىها و ناسپاسىهاى انسان، مشغول تدبیر امور و اداره تمامى شؤون زندگى او است. اگر کارى کنیم که از خواب غفلت بیدار شویم، خود را غرق در محبتهاى خداوند و اولیاى او خواهیم دید. بعد از دیدن این احسان قلبا به اعطا کننده آن علاقهمند شده و خود را مدیون او خواهیم دید و علاقه و محبتمان نسبت به او افزون خواهد شد و اندک اندک و با گذشت زمان عشق به معبود پیدا خواهیم کرد. پس راه عاشق خدا شدن درک محبتها و خوبىهاى او است که جز با رفع حجابهاى درونى میسّر نمىگردد. امورى که مىتوانند در رفع این حجابها مؤثر باشند، عبارت است از: 1- تفکر در صفات خداوند، 2- مطالعه کتابهاى اعتقادى، 3- سخن گفتن فراوان با او چه در قالب ادعیه و مناجاتهایى که از اهل بیت رسیده و چه به صورت درد دلهاى صمیمى با او، 4- شرکت دادن او در امور روزمرّه زندگى به طورى که هیچ کارى را بدون خواست و جلب توجه او انجام ندهیم، 5- مطالعه زندگىنامه و شرح حال عرفا و سالکان طریق و علمایى که سالیان سال عمر خویش را در این مسیر سپرى نمودهاند، 6- به زیارت آنها رفتن (در مورد امامان و اولیاء)، 7- هدیه دادن مثلاً عمل خیرى مثل نماز و روزه و صدقه را انجام دهد و عمل را به آن ولىّ خدا به عنوان تحفهاى گرچه ناقص اهدا نماید. عشق حقیقى، عشق اکبر یا محبت اول1، عشق به معشوق حقیقى و منحصر به فردى است که با عشق به خود جهان را آفرید و عشق را در تمام هستى، از جمله انسان، قرار داد2؛ محبوبى که قرآن کریم وى را محبوب حقیقى و اصلى مىداند3 و روایات بر محبت و عشق وى بسیار تأکید ورزیدهاند.4؛ یعنى خداوند متعال. P}ملامتم به خرابى مکن که مرشد عشق{E}حوالتم به خرابات کرد روز نخست{P P}عهد الست من همه با عشق شاه بود{E}و ز شاهراه عمر بدین عهد بگذرم{P این عشق حقیقى از دو راه کلى حاصل مىشود: نظرى و عملى. الف( نظرى از آنجا که عشق فرع معرفت و شناخت است5،نخستین قدم در تحصیل عشق به خدا، شناخت و معرفت به خالق بى همتا است. معرفت به سه روش حاصل مىشود: 1 – دل )فطرت( 2 – حس و علم )طبیعت( 3 – عقل )استدلال و فلسفه( ب( عملى آیات و روایات و گفتار عارفان در قالب رعایت موارد ذیل، انسان را به این عشق مىرساند: 1 – ترجیح دادن خداوند بر همه محبوبهاى دیگر، به ویژه حبّ دنیا7 2 – اطاعت ظاهرى و باطنى از اوامر و نواهى خداوند8 3 – ترجیح لقاى پروردگار بر بقاى خود9 4 – دوستى با اولیاى خدا و دشمنى با معاندان به خاطرِ خداوند10 5 – مجاهده با مال و جان در راه خدا11 6 – خشنودى و رضایت کامل از حضرت حق12 7 – حریص بودن بر خلوت و مناجات با پروردگار13 8 – اُنس با کلام خدا )قرآن(14 9 – در همه اوقات مستغرق در یاد پروردگار بودن15 10 – حقیر شمردن هر چیز دیگر در برابر محبت خداوند16 11 – دوست داشتن و مهربان بودن با همه بندگان مطیع و دشمنى با همه کافران و گنهکاران17 از آنجا که در عشق حقیقى معشوق یگانه است، انحصار معشوق در خداوند متعال از شرایط اصلى و اصیل حصول عشق به خدا است. P}عاشقان را شادمانى و غم اوست{E}دستمزد و اجرت خدمت هم اوست{P P}غیر معشوق ار تماشایى بود{E}عشق نبود هرزه سودایى بود{P P}عشق آن شعله است کاو چون برفروخت{E}هر چه جز معشوق باقى جمله سوخت{P P}تیغ »لا« در قتل غیر حق براند{E}درنگر ز آن پس که بعد »لا« چه ماند{P P}ماند »الا الله« باقى، جمله رفت{E}شاد باش اى عشق شرکت سوز رفت18{P با توجّه به آنکه عشق امرى دو سویه است، در قبال عشق انسان به خداوند، خداوند نیز به آدمى عشق مىورزد؛ البته عشق خداوند به بندگان خویش تفسیرى خاصّ دارد که پرداختن بدان مجالى دیگر مىجوید.19 در آیات و روایات از نشانههاى عشق حق به بنده بسیار سخن رفته است. این نشانهها که مىتوان آنها را معیار موفقیت در تحصیل عشق به خداوند دانست، به اجمال عبارت است از: 1. محبوب دوستان خدا شدن 2. توفیق اطاعت یافتن 3. برداشته شدن سنگینى خدمت از دوش 4. برخوردارى از عطاى خداوند به قدر نیاز 5. فزونى آزمونهاى الاهى 6. آشکار نشدن معایب و کاستىهاى انسان 7. برخوردارى از قلب سلیم و اخلاق نیک 8. مبغوض گشتن دنیا 9. برخوردارى از بردبارى و آرامش 10. بهره مندى از صدق و راستى 11. خطور دانش در ذهن 12. برخوردارى از عبادت نیکو 13. دوست داشتن امانت.2 P}یا رب ز شراب عشق سر مستم کن{E}و زعشق خودت نیست کن و هستم کن{P P}از هر چه جز عشق خود تهى دستم کن{E}یکباره به بند عشق پابستم کن{P (بابا طاهر) V}پى نوشتها: 1. الاسفار الاربعه، صدرالدین شیرازى، ج 7، ص 184؛ شرح منازل السائرین عبدالرزاق کاشانى، على شیروانى، ص 222 و 223. 2. مقالات، محمد شجاعى، ج 2، ص 176 – 166. 3. بقره(165 :(2؛ توبه (24 :(9؛ هود(113 :(11؛ عنکبوت(4 (29؛ زمر(3 :(39؛ شورى (9 – 6 :(42. 4. المحبه فى الکتاب و السنه، محمد محمدى رى شهرى. ص 199؛ الاخلاق القرآنیه، زهیر الاعربى، ج 2، ص 15 – 11. 5. الاسفار الاربعه، ج 7، ص 152؛ رساله عشق، ابن سینا، تصحیح سید محمد مشکوه، ص 24 – 9. 6. ر. ک: اصول فلسفه و روش رئالیزم، سید محمد حسین طباطبایى، ج 5، ص 70 – 51. 7. میزان الحکمه، محمد محمدى رى شهرى، ج 2، ح 3167 – 3156 – 3162؛ شرح منازل السائرین، ص 168. 8. آیین مهروزى، محمد رضا کاشفى، ص 86 و 87؛ نهج البلاغه، ترجمه دکتر شهیدى، نامه 69، ص 354. 9. میزان الحکمه، ج 8، حدیث 18030؛ آیین مهرورزى، ص 89 و 90. 10. اصول کافى، ج 3، ص 189. 11. مائده(54 :(5. 12. المیزان، محمدحسین طباطبایى، ج 9، ص 375؛ آیین مهرورزى، ص 94 – 92. 13. میزان الحکمه، ج 2، حدیث 3152 و 3160. 14. قوت القلوب، ابوطالب مکى، ص 8 و 105. 15. میزان الحکمه، ج 2، حدیث 3156. 16. نهج البلاغه، خطبه 193. 17. کیمیاى سعادت، محمد غزالى، تصحیح حسین خدیوجم، ج 2، ص 603 – 600؛ آیین مهرورزى، ص 98 – 85. 18. مثنوى. 19. احیاء علوم الدین، محمد غزالى، ج 4، ص 302 و 303؛ چهل حدیث، سید روح الله خمینى)ره(، ص 391 – 390؛ رساله عشق، ص 6 – 4. 20 – ر. ک: آیین مهرورزى، ص 103 – 102؛ عطف الالف، ابوالحسن دیلمى، ص 94 – 89؛ احیا ءعلوم الدین، ج 4، ص 304؛ میزان الحکمه ج 2، ص 224 – 222.{V