شهامت یعنی چه
پرسش : شهامت یعنی چه؟ و چگونه به آن دست یابیم؟
پاسخ : شهامت در اصل مصدر عربی است و به معنای زیرک بودن و حکم نافذ داشتن (المنجد: ماده «شم») و نیز به معنای بی باکی و دلیری و توانایی آمده است V}(فرهنگ معین، ج 2، ص 2095). {V بنا بر تقسیمی که در کتاب های اخلاق علمای گذشته رایج و معمول بوده است، اصول اخلاق را عفت و شجاعت و حکمت و عدالت می دانسته اند و بقیه اخلاق فاضله را زیر مجموعه و شاخه ای از آنها به حساب می آوردند و براساس این تقسیم بندی شهامت فرع شجاعت و شاخه ای از آن محسوب می گردید V} (المیزان، ج 1، ص 369، چاپ مؤسسه اعلمی بیروت).{V ولی در زبان فارسی شهامت را تقریبا در معنای شجاعت به کار می برند. شجاعت و شهامت نقطه مقابل ترس بی مورد و بی جا است که مایه ذلت و زبونی و عقب ماندگی انسان ها می باشد، نیروهای بالفعل و بالقوه او را بر باد می دهد و دشمن را بر انسان مسلط می سازد. در مقابل شجاعت و شهامت مهمترین کلید پیروزی و اساسی ترین پایه سربلندی و عظمت انسان ها است، نه تنها در میدان جنگ که در میدان های سیاست و اجتماع و حتی مباحث علمی، شجاعت نقش اساسی دارد. اگر قوه قاهره و غضبیه انسان مطیع قوه عاقله انسان باشد، یعنی از آن چه نباید بترسد، نترسد و از آن چه باید پرهیز کند، اجتناب ورزد، دارای شجاعت است. طرف افراط شجاعت «تهور» است و آن بدین معناست که انسان از آن چه باید دوری و حذر کند، احتراز نکند و خود را در امور هلاک کننده و خطرناک بیندازد که این کار شرعا و عقلا ممنوع است و اگر کسی خود را از آن چه عقل حکم به لزوم محافظت از آن می کند، نگاه ندارد از شائبه دیوانگی مصون و محفوظ نمی باشد. نقطه مقابل تهور «جبن» است و آن بدین معناست که انسان از چیزی که نباید از آن حذر کند، احتراز نماید و حد وسط این دو شجاعت است که حالت تعادل میان جبن و تهور است V} (معراج السعاده، ص 171، انتشارات هجرت).{V اگر بخواهیم معنای شجاعت و شهامت را بهتر درک کنیم باید نقطه مقابل آن را که جبن و ترس است بشناسیم. در روایتی از حضرت باقر(ع) آورده است: انسان با ایمان نه ترسو است و نه حریص و نه بخیل. در حدیثی دیگر از امیرمؤمنان(ع) آمده است: ترس و حرص و بخل، صفات زشتی است که در سوء ظن و بدگمانی به خداوند سبحان، خلاصه می شود. این موضوع به قدری مهم است که در حدیثی از پیامبر(ص) می خوانیم که: کسی که در خود ترس احساس می کند در جنگ شرکت نکند. البته منظور از جبن و ترس، ترس نامعقول است نه ترس معقول چون اگر انسان از هیچ چیز خطرناکی نترسد به زودی زندگی خود را از دست می دهد. این همان صفت تهور است که صفتی نکوهیده و مذموم است. ترس مذموم آن است که انسان از عواملی بترسد که در خور ترسیدن نیست. یعنی هر خطر موهومی را جدی می گیرد و هر دشمن خیالی را مایه وحشت قرار می دهد از همه چیز و حتی از سایه خودش نیز می ترسد. از ورود در هر کاری به احتمال عدم موفقیت واهمه دارد؛ چنین ترسی مایه عقب ماندگی و بدبختی و ناکامی است و موجب شکست و ذلت و زبونی است. این جهان در همه ابعادش مانند میدان نبرد است. موانع، مشکلات و خطرها همیشه وجود داشته و دارد و تا انسان با آنها دست و پنجه نرم نکند، موفق نخواهد شد. در مقابل شجاعت آن است که خطرات جدی را پیش بینی کنیم و راه مقابله با آن را بشناسیم و از بی پروایی و تهور پرهیز نماییم، در عین حال احتمالات نسنجیده و نامعقول و یا احتمالاتی که همیشه و در هر حال وجود دارد نباید سد راه گردد. ریشه های ترس و جبن: 1. ضعف ایمان به خدا و بدگمانی به او. 2. احساس کمبود شخصیت و عدم اعتماد به نفس و عقده حقارت. 3. عدم آگاهی و جهل. 4. عافیت طلبی. طریق درمان و پیشگیری: 1. تفکر و اندیشه در آثار بد ترس و آثار مثبت و ارزنده شجاعت. 2. ورود در صحنه هایی که از آنها ترس داریم و تکرار و تجربه آن. علی(ع) در حکمت 175 نهج البلاغه می فرماید: «اذا هبت امرا فقع فیه، فان شده توقیه اعظم مما تخاف منه؛ هنگامی که از چیزی می ترسی خود را در آن بیفکن که ترس از حادثه از آن امر و حادثه سخت تر و وحشتناکتر است». ضرب المثلی در زبان عرب وجود دارد که می گوید: مادر مقتول به خواب می رود ولی مادر کسی که تهدید به مرگ شده به خواب نمی رود» V}(اخلاق در قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج 2، ص 225). {V