برای تهذیب نفس و خودسازی باید از کجا شروع کنم
پرسش : برای تهذیب نفس و خودسازی باید از کجا شروع کرد و چه مراحلی را طی کرد اگر کتابی هم هست معرفی نمایید؟
پاسخ : انسان باید از خود شروع کند و تکلیف را باید با خود یکسره سازد؛ ازاینرو ابتدا تعابیر «خودسازى را تا حدودى دوست دارم»، «دچار روز مرگى هستم» را تجزیه و تحلیل و اصلاح نماییم. P} من نمىگویم که عاقل باش یا دیوانه باش{E}چون به جانان آشنایى از جهان بیگانه باش{P طبق روایات، عاقل کسى است که آخرت را بر دنیا ترجیح دهد و بر عکس دیوانه کسى است که دنیا را بر آخرت ترجیح دهد. پس «رهرو» نیتش خداوند است و بس و پروردگارش را بر همه چیز ترجیح مىدهد. P} گر سر مقصود دارى مو به مو جوینده شو{E}گر وصال گنج خواهى سر به سر ویرانه باش{P انسان باید درون خود را نظاره کند، جهت دل را بنگرد، تمایلات و علاقههاى روحى و جسمى خود را بررسى کند. ببیند آهنگِ کجا دارد و به کجا ره مىپوید؟ اعضا و جوارح خود را در راه چه اهدافى به کار مىگیرد؟ تمایلات و کششهاى گوناگون، برآیند مستقیم نخواهد داشت! افتان و خیزان رفتن شخص را به مقصد نمىرساند! اگر مقصود خودسازى شد، با این هدف نمىرسد. اگر طبیعت ما جوینده آب و نان است و ما را وادار به تهیه آن مىنماید، روح که اشرف از جسم است، خواهان راهیابى به معنا و حقیقت عالم است و حقیقت عالم فقط «لقاء الله» است (رسیدن به مقصود واقعى و محبوب حقیقى). P} گر مقام خوشدلى مىجوئى از جام سپهر{E}شام در مستى سحر در نعرهى مستانه باش{P بعد از قصد و اراده نوبت به عمل مىرسد. برای رسیدن به لقاء و قرب الهی که همان هدف نهایی زندگی و دین است ، چاره ای جز این نیست که انسان خودش را در ظرف عبودیت حق تعالی قرار دهد . این ظرفیت دارای دو مرحله است: 1- قرب فرایض ، یعنی ظرف انجام واجبات و ترک محرمات و به عبارتی ظرف تحصیل “تقوی” 2- قرب نوافل، که به معنی انجام مستحبات و ترک مکروحات و به عبارتی ظرف تحصیل “ورع” چند تذکرمهم : 1- انسان به وسیله نوافل و مستحبات به اوج در کمال می رسد ، ولی این ظرفیت هنگامی در ساخت انسان و تعالی او مؤثر می افتد که شخص سالک، نسبت به تحصیل تقوی و انجام واجبات به اطمینان رسیده باشد؛ زیرا مرتبه نافله پس از واجب است و بدون تقوی ، ورع حاصل نمی شود. 2- ظرف عبودیت با دو مانع بزرگ روبرو است که تا این دو مانع از سر راه انسان مرتفع نشود ،موفقیتی حاصل نمی گردد. مانع اول: خلقیات و ملکات اخلاقی رزیله : رزایل اخلاقی مانع می شوند که شخص بتواند به وظایف عبودی خود به نحو صحیح و احسن عمل نماید ، به طور مثال، کسی که دارای رزیله بخل است ، هرگز قادر نخواهد بود به انجام واجبات مالی خود اقدام نماید. مانع دوم: اسارت های انسان: عادتهای بد، دلبستگی به لذتها و شهوتهای دنیوی، وابستگی ها و برخی گرایشهای افراطی مادی، مانع موفقیت انسان در ظرف عبودیت و بندگی خداوند است. بدین منظور سالک اگر بخواهد در این مسیر موفق باشد باید برای تحصیل آزادی معنوی و اخلاقی تلاش مستمر نماید و خویش را از اسارت هواهای نفسانی و خواسته های شیطانی برهاند. اگر انسان در تحصیل آزادی و تهذیب نفسانی از اسارتها و ملکات رزیله موفق شود ،آنگاه در مسیر عبودیت نیز موفق خواهد بود. 3- طی تمامی این مراحل بسته به تحصیل عقلانیت معنوی و تقویت عقل معاد است. در روایت بسیار مهمی در این زمینه آمده است «العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان؛ عقل آن چیزی است که به وسیله ان خدای عبادت می شود و بهشت به دست می آید» V} (اصول کافی، ج 1 – کتاب العقل والجهل، ج 3، ص 11، از امام صادق(ع«.{V هر کس به مقدار عقل خود در این مسیر حرکت می کند و موفق میشود . حتی ملاک سنجش انسانها به لحاظ ارزشی و ملاک محاسبه اعمال درقیامت به مقدار عقل انسان بستگی دارد. راه پرورش عقل: عقل انسان با دو چیز پرورش می یابد. 1- تحصیل دانش و بینش معنوی و الهی ( انسان شناسی- خدا شناسی- دین شناسی- جهان شناسی- معاد شناسی). 1- کسب تجربه عملی ، انسان به هر میزان که در این مسیر حرکت می کند و مزه ، لذت و آثار عبودیت حق تعالی را با جان خویش احساس می نماید ، عقلش فراتر می رود و حرکت و زندگی عقلانیش به سوی خداوند و قرب او قوت می گیرد. یکی از موانع هم شیطان است، قرآن کریم شیطان را دشمن انسان معرفی می کند و می فرماید؛ «الَم اَعهد الیکم یا بنى آدم أن لا تعبدوا الشّیطان انّه لکم عدو مبین * و أن اعبدونى هذا صراط مستقیم ؛ اى آدمزادگان آیا با شما عهده نبستم که شیطان را نپرستید، زیرا روشن است که او دشمن بزرگ شما است و مرا پرستش کنید که این راه مستقیم است؟!» V}(یس (36)، آیه 60 و 61.){V P} گر شبى در منزل جانانه مهمانت کنند{E}گول نعمت را مخور مشغول صاحبخانه باش{P انسان در دنیا هر شأن و مقام، هر عنوان و اعتبار، هر کار و پیشه ای که دارد، باید بداند که در مهمانخانه و سراى عاریتى است و باید از آن کوچ کند و آنچه به آن تعلّق دارد بگذارد و برود! پس سنگینى چیزى که نتوان برد. نباید بر خود بنهد؛ بلکه خود را سبکبال سازد. P} یا مسلمان باش یا کافر دو رنگى تا به کى{E}یا مقیم کعبه شو یا ساکن بتخانه باش{P برای خودسازى موفق رعایت چند نکته ضرورت دارد: 1. خودشناسى درست؛ باید استعدادها، قابلیتها و توانمندىهاى خود را به خوبى شناخت و بر اساس این شناخت به یک برنامهریزى اصولى رسید. 2. برنامهریزى دقیق بر اساس خودشناسى؛ در برنامهریزى نیز باید به امور زیر توجه نمود: الف. واقعگرایى: سالک و رهرو توان واقعى خود را مىسنجد و حال و روز خود را مىنگرد و بر اساس آن به تنظیم برنامه خودسازى مىپردازد. انسانها داراى تفاوتهاى فردى روحى و جسمى هستند و هر یک باید براى خود – به تناسب حال – برنامهاى برگزینند که سنگین و طاقتفرسا نباشد؛ بلکه پیوسته حال و نشاط ایشان در طول برنامه محفوظ بماند و به عنوان یک دستور العمل کلى باید حال نشاط را پیوسته در خود نگه داشت و از اجبار و اکراه باید در مراحل ابتدایى پرهیز کرد. ب. جذابیت: در برنامهریزى به کیفیت بیش از کمیت باید اهتمام داشت؛ مثلاً به جاى اینکه انسان تصمیم بگیرد هر روز صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، مىتواند آن را حتّى به یک صفحه تقلیل دهد؛ ولى کوشش کند تلاوتش در جاى خلوت، با حال و توجه کامل و تدبر و ژرف اندیشى در معانى باشد. همچنین بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجه بخواند. ج. تدریج: از حداقل شروع کنید؛ ولى در اندیشه افزون سازى آهسته باشید؛ مثلاً اگر از اول خواندن نماز شب بر او سخت است، بنا داشته باشد که فقط یک رکعت وتر بخواند. پس از یک هفته دو رکعت شفع را هم اضافه کند و پس از مدتى هشت رکعت دیگر نافله شب را. د. رعایت مراتب حال: در روند خودسازى باید مرحله به مرحله پیش رفت و از اول نمىتوان تمام مدارج کمال را یک مرتبه سپرى نمود؛ مثلاً بهتر است انسان ابتدا از انجام واجبات و تحفّظ بر شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آنها به ترک محرمات بپردازد و همواره کوشش نماید و بر نیفتادن در دامهاى شیطان و هواى نفس جدیت به خرج دهد و پس از مدتى که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان را در روح و جسم غلبه داد، به انجام دادن مستحبات و ترک محرمات بپردازد. از این مرحله به بعد، عنایات ربوبى رهرو و سالک را راهنمایى خواهد کرد ان شاء الله: «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین ؛ و آنان که در راه ما به جان و مال جهد و کوشش کردند محقّقا آنها را به راه خویش هدایت مىکنیم و همیشه خدا یار نکوکاران است.» V}(عنکبوت (29)، آیه آخر.){V ه. عزم و استوارى: پس از تنظیم برنامه، با اراده قاطع بر انجام آنها ایستادگى کند و نفس خود را از طفره رفتن و کسالت ورزیدن، با جدیت تمام باز دارد. و. استعانت و توسّل: براى موفقیت در امر جهاد اکبر از خداوند بزرگ، استمرار جوید و به ائمه اطهار متوسل شود. ز. پیوسته از طریق ارکان چهارگانه سلوک با خداوند مرتبط باشد (مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه و معاقبه). ح. پیروى از الگوهاى راستین، ائمه اطهار و بزرگان اخلاق. براى آگاهى بیشتر ر.ک: ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا، لقاء الله و اسرار الصلوه و المراقبات. داشتن استاد اخلاق در پیشبرد انسان به قله معرفت و معنویت نقش ویژه ای دارد ولی باید کمال توجه را داشت که انسان در دام مدعیان عرفان و کمال نیفتد و گول کسانی را که با ادعای عرفان و تصوف، بویی از معرفت و کمال نبرده و جوانان پاک دل و خداجو را به انحراف می کشانند، نخورد. استاد اخلاق باید شناخته شده و مورد اعتماد باشد و باید از افراد خبره و مورد اطمینان سراغ او را گرفت. البته در صورت نبودن یا نیافتن چنین استادی از چند طریق می توان جایگزین مناسبی برای آن بیابید: 1. توسل دائم به ائمه(ع) به ویژه ولی عصر(عج) که هر هدایتی از مجرای ایشان انجام می گیرد و هر لطفی به برکت ایشان شامل حال انسان می گردد. 2. انس فراوان با قرآن کریم و تلاوت آن و آشنایی با ترجمه قرآن و تفسیر آن و تدبر و اندیشه در معانی عمیق آن. 3. ارتباط پیوسته و ناگسستنی با دعاهایی که مشتمل بر بلندترین معارف عالیه و بیانگر فضایل والای اخلاقی می باشد به ویژه دعاهایی مانند مکارم الاخلاق، دعای خمسه عشر، کمیل، مناجات شعبانیه و امثال اینها. 4. ارتباط و رفت و آمد با پاکان و انسان های باتقوا و خودساخته و علمای برجسته. 5. داشتن حالت مراقبه و محاسبه اعمال هنگام خواب که این دو امر در راه کمال و بندگی خداوند دارای نقش کلیدی می باشند. نکته مهمی که لازم به تذکر است این است که در اعمال باید توجه به کیفیت و اخلاص اعمال داشت نه کمیت آن. مهم این است که انسان در میان جامعه و در عین اشتغال به کار و برنامه و مسؤولیت خود، به یاد خداوند باشد و از توجه به او غفلت نورزد وگرنه پناه بردن به غار و جنگل و گوشه نشینی و فاصله گرفتن از مردم و مسؤولیت ها کار دشواری نمی باشد. این شیوه پیامبران(ع) و به ویژه پیامبر خاتم(ص) و خاندان پاک و گرامی اوست که در عین بودن با مردم و رسیدگی به امور و انجام وظایف شخصی و اجتماعی کمال توجه به خداوند را داشتند و دمی از یاد او غافل نبودند و پیروان خود را نیز به همین روش و سنت دعوت کرده اند.