راههای تقویت شدن ایمان
پرسش : چه کار کنم که ایمانم تقویت شود و روحیه عرفانی پیدا کنم و بتوانم به راحتی معاصی را ترک نمایم. اگر می شود یک برنامه 40 روزه برایم بنویسید. ضمنا خیلی تمایل به ازدواج ندارم؟
پاسخ : قبل از بررسی راه های تقویت ایمان، لازم است مطالبی پیرامون زمینه و جایگاه ایمان خدمتتان بیان کنیم. انسان با ذهن خود می اندیشد و علم به دست می آورد. پس جایگاه علم و شناخت، ذهن آدمی است. اما قرآن کریم، جایگاه ایمان را قلب معرفی می کنند. این کتاب آسمانی درباره عده ای که ادعای ایمان می کردند می فرماید: «بادیه نشینان خدمت پیامبر آمدند و گفتند ایمان آوردیم. بگو: ایمان نیاورده اید بلکه بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دل هایتان وارد نشده است»V}(حجرات، آیه 14).{V از این رو شناخت هدف و راه سعادت زمانی به حرکت در آن راه منجر خواهد شد که قلب آدمی به آن هدف ایمان آورد. ایمان قلبی محرک انسان برای حرکت خواهد بود. به تعبیر دیگر بین «ایمان» و «عمل» رابطه ضروری هست و این دو از هم جدا شدنی نیستند. به این ترتیب درس بزرگی که از قرآن کریم می آموزیم این است: اگر می خواهیم به هدفی که برای زندگی خود شناخته ایم، ایمان بیاوریم و به سوی آن حرکت کنیم، ابتدا باید قلب خود را برای پذیرش آن هدف آماده سازیم. T}آْمادگی قلب برای ایمان:{T قلب در صورتی برای پذیرش حقیقت و راه زندگی آماده می شود که به زیبایی هایی آراسته و از زشتی هایی دور گردد. قرآن کریم این زیبایی ها و آلودگی ها را به ما نشان می دهد که در اینجا به مواردی اشاره می کنیم: 1- در زمین سیر کنید، آن گاه حقیقت زیبایی دینی را به وسیله قلب خود درک کنید (حج، آیه 46). 2- در قلب خود را به وسیله تفکر و تدبر در قرآن باز نگه دارید (محمد، آیه 24). 3-قلب خود را از آلودگی ها و تعلق های دنیایی مانند دوستی مال و فرزند، پاک سازید (شعرا، آیه 89) 4- قلب خود را از پلیدی ها پاک نگه دارید تا منزلگاه نیکی ها و زیبایی ها گردد، (بقره، آیه 283). 5- از غفلت بپرهیزید و قلب خود را متوجه زیبایی های زندگی سازید تا سیر شما راحت و هموار شود، (کهف، آیه 28). 6- توانایی قلب خود را برای تعقل و درک عمیق حقایق افزایش دهید، (حج، آیه 46). 7- قلب خود را در مقابل درستی ها و خوبی ها نرم و خاضع نگه دارید، (مائده، آیه 13). ایمان همچون درختی است که در قلب جوانه می زند، تناور می گردد و بر شاخه های آن اعمال شایسته پدیدار می شود. T}راه های تحصیل، تحکیم و تقویت ایمان: {T 1- تفکر پیرامون آیات و نشانه های خداوند در گستره هستی: توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید. (ر.ک: سوره یس، آیات 23 تا 40). 2- توجه دائم به خداوند و ذکر و یاد او: حضور خداوند در خاطر ما، در همه لحظات زندگی، ارتباط ما را با او افزایش می دهد و به تدریج به پیوندی استوار می انجامد. یکی از حکمت های نمازهای پنجگانه، زنده نگه داشتن یاد خدا در طول شبانه روز، در دل مؤمن است. A} «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا؛ {A ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید» V}(احزاب، آیه 41).{V انجام برخی کارها مانند قرائت قرآن، دعا و زیارت، مطالعه سیره ائمه و همنشینی با نیکان و صالحان، ما را به یاد خدا می اندازد. برخی کارها نیز مانع توجه به خداوند است که باید این موانع را کنار زد تا غفلت بر آن حاکم نشود. قرآن کریم می فرماید: «یاد خدا دل های مؤمنان را می لرزاند و هنگامی که آیات الهی را گوش دهند، بر ایمانشان افزوده می شود» V}(انفال، آیه 2).{V 3- توجه به نعمت ها و الطاف خدا نسبت به انسان: اگر در زندگی خود توجه کنیم، خود را غرق در نعمت های الهی خواهیم یافت. فلسفه آفرینش این نعمت ها این است: P}ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند{E}تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری{P (سعدی) انسان بر خوان نعمت حق نشسته تا با یادآوری لطف او، یاد خدا را در دل زنده نگه دارد و قلب خود را به او نزدیک تر کند. 4- انجام نیکی ها و دوری از بدی ها: هر عمل نیک دل را نورانی تر می کند و برعکس هر گناه صفحه دل را تیره و کدر می سازد. باید بکوشیم با عمل به نیکی ها، دل خود را نورانی تر کنیم و با دوری از گناهان رشته محبت خود را با خدا استوار سازیم. برای آگاهی بیشتر مطالعه کنید: شهید مطهری، انسان و ایمان (ج 2 از مجموعه آثار) اما در رابطه با گناهان باید به این نکات توجه نمایید که تحول عمیق روحی و تنبه و بیداری و ندامت از گناهان گذشته خود اولین و مهمترین گام در تبری از گناهان گذشته می باشد و به عبارتی دقیق تر این تحول خود عین تبری از گناهان است اگر در حالات خود تأملی بیشتر کنید این حقیقت را خواهید یافت که هر گاه آتش پشیمانی درونی و ندامت باطنی نسبت به گناهان گذشته در دل شعله می کشد در همان حال هیچ رغبتی به لذائذ گناهان گذشته ندارید و این عین تبری و بی زاری از گناه است بعضی این حال را اولین گام توبه می دانند ولی برخی دیگر همین حال را به تنهایی خود توبه می دانند واین دو قول با هم ناسازگاری ندارند زیرا قول دوم نظر دوخته به رکن اولی و مهم توبه که همان آتش ندامت است . رسول اکرم (ص ) می فرمایند: »الندم توبه ; ندامت خود توبه است «, (میزان الحکمه ج , 1 ص , 546 و 2144). امام محمد باقر(ع ) می فرمایند: »کفی بالندم توبه ; ندامت و پشیمانی به تنهایی برای تحقق توبه کفایت می کند«, (همان , ر 2145). قول دوم از این گونه روایات الهام گرفته است که انگشت روی رکن اولی و اساسی توبه گذارده است امام علی (ع ) می فرمایند: »التوبه علی اربعه دعائم : ندم بالقلب و استغفار باللسان و عمل بالجوارح و عزم علی ان لایعود; توبه بر چهار ستون ایستاده است : 1- پشیمانی قلبی 2- استغفار زبانی 3- اعمال ظاهری (انجام واجبات , ترک محرمات , جبران گذشته, حق الناس باشد یا حق الله ) 4- عزم بر بازنگشتن (به گناه «), (همان , ر 2160). قول اول از این گونه روایات الهام گرفته است ولی رکن اولی به قدری مهم است که از جنایتکاران تاریخی اولیائ الله ساخته است هر چه آن ندامت قلبی بیشتر در دل شراره بکشد انسان را بیشتر از گناه و دوری از معنویت بی زار می کند اگر آن رکن اولی و مهم توبه آنقدر سوزنده نیست که شما را به آه و ضجه و ناله بکشد چند دستورالعمل را برای استواری هر چه بیشتر توبه و تبری افزون تر از گناهان گذشته انجام دهید: 1- ترک زمینه گناه : این زمینه گناه ممکن است چشم و نگاه کردن باشد ممکن است گوش و شنیدن باشد ممکن است رفاقت با دوستان ناباب باشد هر زمینه گناهی را ترک کنید. 2- ترک فکر گناه : ترک زمینه گناه سهم بسزایی در ترک فکر گناه دارد به علاوه ترک فکر گناه را با چهار چیز محقق سازید: الف ) اشتغال شبانه روزی و برنامه ریزی و عمل به آن : سعی کنید به گونه ای برنامه ریزی کنید که مجالی برای بیکاری و فکر گناه نباشد. ب ) روزه گرفتن : فقط دوشنبه ها و پنچ شنبه ها روزه بگیرید اگر روزه واجب برگردن دارید به نیت قضای همان انجام دهید. ج ) ورزش : ورزش علاوه برآنکه برای بدن و سلامتی مفید است برای تقویت عزم و اراده هم نقش دارد. د) فکر در مرگ : فکر در مرگ قبر و قیامت و به خود باوراندن حقیقت مرگ به قدری سودمند است که اگر بخوبی و با اشک چشم و سوز دل انجام گیرد انسان را از گناه که هیچ بلکه از تمامی دنیا و لذت آن بی زار می کند امام محمد باقر(ع ) می فرمایند: »اذکرو هادم اللذات و منغص الشهوات و داعی الشتات …; به یاد آورید (مرگ را این ) درهم کوبنده لذات را و تیره کننده شهوات (و امیال نفسانی ) را و خواننده (و منادی ) جدایی ها را…«, (همان ج , 9 باب الموت , ر, 18844). تذکر اگر برای روزه گرفتن عذری دارید وقت ورزش را دو برابر کنید. 3- انجام واجبات . 4- مستحبات نشاط آور: فقط به مستحباتی بپردازید که نشاط آور و حال آور است از تحمیل بر نفس در خصوص مستحبات خودداری کنید زیرا طبق بعضی روایات با این تحمیل دل کور می گردد. (همان ج , 8 ر, 16659). این دستورات را دقیقا” عمل فرمایید تا از گناهان گذشته تبری بیشتر پیدا کنید و قلبتان با انس به معنویات روشن گردد اگر چنین شد اینجاست که قلب مانند کودک تازه تولد یافته پاک و منزه می گردد زیرا کودک آینه دلش زنگار سیاه ندارد آن کس هم که آینه قلبش با گناه زنگار گرفته با توبه و اعمال شوینده آن زنگار را پاک می کند و قلبش چون دل آن کودک پاک می گردد و هیچ استعبادی هم ندارد امام رضا(ع ) می فرمایند: »التائب من الذنب کمن لاذنب له ; توبه کننده از گناه به مانند کسی است که هیچ گناهی ندارد«, (همان , ج , 1 باب التوبه ر, 2116). با این کلام امام رضا(ع ) و دیگر معصومان (ع ) هیچ جای وسوسه نفس و شیطان نیست زیرا این شیطان است که آیه یائس می خواند. حتما” رجوع کنید به کتاب توبه , جناب حسین انصاریان , گناهان کبیره , آیت الله دستغیب. در پایان یک برنامه عملی برای مدت 40 شبانه روز خدمتتان عرض می کنیم که عمل مداوم و دقیق آن موجب آمادگی روح جهت تقویت ایمان و بصیرت آدمی و سهولت ترک معاصی می گردد. 1. تا 40 شب سوره واقعه را هنگام خواب با توجه به معانی آن تلاوت کنید. 2. تا 40 شبانه روز مداومت بر نماز اول وقت نمائید به طوری که قبل از اذان مقدمات نماز را فراهم آورید و بعد از دخول وقت اقدام به نماز اول وقت کنید و به هیچ بهانه ای آن را ترک ننمائید. (در روزهای عادت ماهانه اول وقت هر نماز بر سر سجاده خود رو به قبله به ذکر مشغول شوید. مانند ذکر لا اله الا الله و الله اکبر) 3. تا 40 شبانه روز به هیچ قیمتی دروغ و خلاف واقع نگویید حتی به شوخی. در پایان توجه شما را به دو نکته جلب می کنیم: الف. خواندن کتاب چهل حدیث امام راحل ب. فراهم آوردن شرایط ازدواج زیرا انسان با ازدواج به تکامل روحی می رسد. انسان یک سلسله نیازهاى زیستى و روانى دارد که اگر این نیازها تأمین نشود هم ادامهى حیات او دچار مشکل شود و هم در صورت زنده بودن از رشد و کمال واقعى بهرهمند نخواهد شد یک دسته از این نیازها نیازهاى زیستى هستند مانند نیاز به آب، هوا، غذا و… اگر این نیازها تأمین نشود قطعا ادامهى زندگى براى انسان و هیچ موجود زنده دیگر امکانپذیر نیست به این نیازها، نیازهاى نخستین یا اولیه مىگویند علاوه بر نیازهاى اولیه یک سلسله نیازهاى دیگرى انسان دارد که بیشتر جنبهى روانى دارند قطعا اگر این نیازها از طریق صحیح تأمین نشود انسان به آرامش واقعى نمىرسد و اگر انسان آرامش روانى نداشته باشد نمىتواند به سوى رشد و کمال و شکوفایى گام بردارد از جملهى این نیازها مهرطلبى و مهرورزى نسبت به دیگران است انسان دوست دارد که به او مهر بورزند کما اینکه دوست دارد به دیگران مهر بورزد با دیگران ارتباط و دوستى برقرار کند یکى دیگر از نیازهاى انسان نیاز به یک جفت جنسى است یعنى براى تأمین نیازهاى جنسى و غریزى خود نیز نیاز به یک فردى دارد که کفو و همتاى او باشد و در همهى ادیان الهى از جمله دین حیات بخش اسلام تأمین این نیاز در قالب ازدواج تحقق پیدا مىکند و ازدواج فواید بسیار زیادى براى انسان دارد از جملهى این فواید علاوه بر ارضاء غریزهى جنسى، دستیابى به آرامش است و قرآن یکى از فلسفههاى ازدواج را دستیابى به آرامش مىداند و مىفرماید ازدواج کنید A}لتسکنوا الیها{A سکینه و آرامش یکى از مهمترین نیازهاى بشر است و چه فلسفهاى زیباتر از این که خداوند این آرامش و سکینه را در ازدواج قرار داده البته آرامش و اطمینان مراتبى دارد یک رتبهى آن از طریق ازدواج حاصل مىشود مراتبى از آنهم از طریق عبادت و ذکر خداوند تأمین مىشود چنانچه خداوند فرمود: A}الا بذکر الله تطمئن القلوب{A ؛ M}آگاه باشید که با یاد و ذکر خدا دلها آرامش پیدا مىکند{M. آرامش مهمترین چیزى است که مىتواند زمینهساز استفاده از سایر امکانات و استعدادها را فراهم کند انسان مضطرب هرگز نمىتواند از تمام ظرفیتهاى خود استفاده کند و به تکامل برسد بنابراین حداقل چیزى که مىتواند بعنوان فلسفهى ازدواج باشد رسیدن به آرامش نسبى براى استفاده از سایر توانمندیهاست و بالاخره دستیابى به خود شکوفایى و کمال نهایى و این مطلب در طول تاریخ و حیات بشر به تجربه ثابت شده است البته بشرط اینکه ازدواج با رعایت همهى شرایط که دین و شارع معین کرده است که یکى از آن شرایط ازدواج با کسى که کفو و همتاى انسان باشد یعنى از نظر اعتقادى، فکرى، اخلاقى، فرهنگى، اقتصادى، خانوادگى، سنّى و تحصیلى و قیافهى ظاهرى نزدیک به انسان باشد هر چه دو نفر از دختر و پسر در فاکتورهاى فوق به هم نزدیکتر باشند شرایط احراز کفویت بیشتر مىشود و در نتیجه شرط ازدواج واقعى و صحیح بیشتر فراهم شده و آثارى که براى ازدواج بهتر و بیشتر تأمین مىشود. علاوه بر آن چه گفته شد ازدواج به زندگی انسان نظام می بخشد و روابط خانوادگی را به گونه ای تعریف می کند که وضعیت پسر و دختر از حالت نابسامانی به وضعیت سامان دهی رو می آورد و به تجربه ثابت شده اگر چه ازدواج را دارای مشکلات و پذیرفتن مسئولیتها می باشد اما هر کس زودتر ازدواج کرده است به طور معمول اشتغال مسکن و وضعیت زندگی او نیز زودتر شکل گرفته است. به طور خلاصه می توان درباره فلسفه ازدواج و نتایج و ثمرات آن چنین اظهار داشت که فلسفه ازدواج در سه امر خلاصه می شود تکمیل، تسکین، تولید. در این زمینه توصیه می شود مطلب زیر را مطالعه فرمایید. مرحوم علامه محمد تقى جعفرى(ره) در جواب فیلسوف شهیر اروپایى برتراند راسل که چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و برایش قانون وضع کرده است، نوشت: «با ازدواج مىخواهد انسان به وجود آید، مسأله انسان مطرح است.» بنابراین، ارضاى غریزه جنسى و تأمین نیازهاى فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولى مىتوان فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکمیل، تسکین و تولید. T} 1.تکمیل{T هیچ انسانى به تنهایى کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش مىکند. جوان در پى رسیدن به استقلال فکرى است؛ براى جبران نواقص و تأمین نیازهاى بى شمار خود به سوى ازدواج سوق داده مىشود و با گزینش همسرى مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم مىکند. مرحوم شهید مطهرى در این باره مىفرماید: «تشکیل خانواده یعنى یک نوع علاقهمند شدن به سرنوشت دیگران…. و یکى از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقى شده است همین است… ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعى فردى و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است… پختگى اى که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد مىشود، در هیچ جاى دیگر نمىتوان به آن رسید. و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد.» V}(تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهرى. ص 252) {V شخصیت انسان پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعى تبدیل مىشود؛ زیرا در پرتو ازدواج و زندگى مشترک خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل زندگى و تربیت فرزندان آینده تلقى مىکند و تمام هوش، ابتکار و استعدادهاى خود را به کار مىگیرد؛ به عبارت دیگر، احساس مسؤولیت اجتماعى در او شکل مىگیرد و بسیارى از شایستگىها و توانمندىهاى نهفته در درونش را شکوفا مىسازد. بنابراین، مىتوان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونهاى آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل مىشود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحى و جسمى به هم وابستهاند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل مىکنند. T} 2. تسکین{T مهمترین نیازى که بر اثر ازدواج تأمین مىشود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگى است این نیاز که در سرشت آدمى ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج مىفرماید: «از آیات و نشانههاى خداوند این است که براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار دادیم تا در کنار آنان آ رامش یابید.» V}(سوره روم (30): آیه 21){V بنابراین، همسر موجب آرامش و امنیت خاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحى زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانى احساس تنهایى، بیهودگى و نداشتن پناهگاه انسان را فرا مىگیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسرى شایسته و دلسوز این احساس را از بین مىبرد و او را به آرامش روحى مىرساند. این احساس آرامش به ثبات فکرى و روحى، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت مىانجامد. در واقع دست آفرینش نوعى کشش درونى میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانىشان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد. دانشمندان علوم تجربى و انسانى نیز ارضاى صحیح و به موقع غریزه جنسى و ترشح معتدل غدد جنسى را براى سلامت جسم و روان آدمى لازم دانسته، عدم آن را سبب پارهاى از بیمارىهاى روانى و گاه جسمانى شمردهاند. T} 3. تولید{T یکى از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقاى نسل آدمى است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بى اهمیت شمرد؛ زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسانهاى خدا پرست و موحد و نیکوکار و صالح، مطلوب خداى جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح براى پدر و مادر یک عمل صالح شمرده مىشود و در سعادت دنیا و آخرت آنها مؤثر است به همین جهت، معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خواندهاند. پیامبر اکرم(ص) مىفرماید: «چه مانع دارد که مؤمن براى خودش همسرى برگزیند. شاید خدا فرزندى به او عطا کند که با گفتن لااله الاالله زمین را سنگین سازد.» در حقیقت زوجها از طریق فرزندان خود رشته پیوند میان اعضاى یک نسل را به وجود مىآورند. این امر از اهداف اساسى ازدواج است؛ وجود فرزندان به گرمى، پویایى و صفاى کانون خانواده مىانجامد و انگیزه ادامه زندگى را در انسان تقویت مىکند. البته روشن است که در پرتو ازدواج یکى از نیازها و غرایز مهم انسان (غریزه جنسى) تأمین و به روشى درست ارضا مىشود. با تأمین این نیاز جسمانى، فرد از نظر روانى، ذهنى و اخلاقى به آرامش مىرسد و مسیر بسیارى از انحرافات جنسى و اخلاقى و اجتماعى بسته مىشود و زمینه را برای خوشبختی یک جوان فراهم می کند.