فلسفه پوشش و حجاب زنان چیست
پرسش : فلسفه پوشش (حجاب) بانوان چیست؟ اگر خوب است چرا بر مردان لازم نیست؟ آیا پوشش در اسلام دلیل قرآنی دارد یا از جاهلیت و یا فرهنگ ایران باستان گرفته شده است؟
پاسخ : 1) کارکردهاى پوشش لباس چیست؟ 2) مفهوم حجاب و رابطه آن با پوشش اسلامى (مقرر براى بانوان) را توضیح دهید. 3) حجاب یا پوشش اسلامى بانوان ریشه ایرانى دارد یا اسلامى؟ 4) آیا در قرآن کریم، دستور خاصى درباره پوشش بانوان وجود دارد یا فقط بر اساس یکى دو روایت چنین حکمى به اسلام نسبت داده مىشود؟ 5) به چه دلیل پوشش اسلامى بانوان از احکام ضرورى اسلام است؟ 6) آیا حجاب به بانوان صدر اسلام اختصاص دارد یا حکمى عام و غیر قابل تغییر است؟ آیا با از میان رفتن مسأله بردهدارى این حکم نیز منتفى است؟ 7) آیا براى مردان نیز حکم پوشش وجود دارد؟ در این صورت، آیا پوشش مردان و زنان متفاوت است؟ 8) فلسفه پوشش اسلامى، تابو (محرومیت بى منطق) است یا طهارت روح و ایجاد متانت و قار؟ 9) به چه دلیل، پوشش اسلامى مو را نیز شامل مىشود؟ 10) آیا اسلام با خود آرایى که بر اساس تمایل به زیبایى خواهى امرى فطرى است، مخالفت دارد؟ پس چرا با آشکار کردن زینتها مخالفت کرده است؟ 11) فلسفه مخالفت اسلام با آرایش غلیظ و استفاده بانوان از عطرهاى تند چیست؟ 12) آیا اسلام فُرم خاصى از چادر یا روسرى یا مانتو و… را در پوشش بانوان مد نظر قرار داده است؟ مقصود از جلباب چیست؟ فرق روسرى و مقنعه با جلباب چیست؟ 13) آیا هر کس چادر بپوشد، پوشش اسلامى را رعایت کرده است؟ نحوه صحیح پوشش اسلامى چیست؟ 14) پوشش اسلامى بانوان با چشم چرانى مردان چه ارتباطى دارد؟ T}پوشش بانوان و چرایى آن{T اشاره: لباس پوشیدن سابقهاى به اندازه حیات انسان دارد و جز پیروان یکى از مکاتب فکرى که بر لزوم برهنه زیستى پاى مىفشارند،(1) همه افراد به نوعى آن را تجربه مىکنند. این پدیده، به رغم ارتباطش با خصوصیات مختلف فردى و اجتماعى انسان، دست کم به سه نیاز وى پاسخ مىدهد: 1. حفاظت در سرما و گرما و برف و باران(2). 2. حفظ عفت و شرم(3). 3. آراستگى، زیبایى و وقار(4). این نوشتار به بررسى معناى حجاب اسلامى و دلیلهاى ضرورت آن مىپردازد. «حدود پوشش در اسلام» و نیز نوع پوششهایى که پیشوایان دین سفارش یا نکوهش کردهاند، در شمارههاى آینده بررسى خواهد شد. T} رابطه حجاب و پوشش اسلامى{T «حجاب» به معناى پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن و منع از وصول است.(5) این واژه تنها به معناى پوشش ظاهرى یا پوشاندن زن نیست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن از دید مرد بیگانه است. بدین سبب، هر پوششى حجاب نیست. حجاب پوششى است که از طریق پشت پرده واقع شدن تحقق یابد؛ ولى بر خلاف تصور عموم و نیز آنچه مشهور است، آیه حجاب(6) در قرآن «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ…؛(7) چون از زنان پیغمبر(ص) متاعى خواستید، از پس پرده بخواهید». درباره زنان آن حضرت و بیشتر به منظور مسائل سیاسى و اجتماعى فرود آمده است(8) نه پوشش زن در مقابل نامحرم. به کارگیرى کلمه «حجاب»(9) در خصوص پوشش زن اصطلاحى نسبتاً جدید است و همین سبب گردیده بسیارى گمان کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود؛(10) یا مثل «ویل دورانت» بگویند: «این امر خود مبناى پرده پوشى در میان مسلمانان به شمار مىرود»؛(11) و یا مدّعى شوند حجاب به وسیله ایرانیان به مسلمانان و اعراب سرایت کرده است؛ در حالى که آیات مربوط به حجاب (پوشش اسلامى زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ایرانیان نازل شده است. در عهد جاهلیت نیز – همان طور که ویل دورانت مىگوید(12) و کتب تفسیر شیعه و سنى(13) تأیید مىکند – اعراب چنین پوششى نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمایى بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى.»(14) آنچه از قدیم به ویژه نزد فقها در بحث نماز (کتاب الصلوه) و ازدواج (کتاب النکاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسیله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراین، وظیفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیتهاى اجتماعى نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیتها بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.(15) T} ضرورت پوشش اسلامى در قرآن{T پوشش اسلامى از احکام ضرورى اسلام(16) است و هیچ مسلمانى نمىتواند در آن تردید کند؛ زیرا هم قرآن مجید به آن تصریح کرده است و هم روایات بسیار بر وجوب آن گواهى مىدهند. به همین جهت، فقیهان شیعه و سنى به اتّفاق به آن فتوا دادهاند. همان طور که نماز و روزه به دورانى خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نیز چنین است و ادعاى عصرى بودن آن بىدلیل و غیر کارشناسانه مىنماید. خداوند متعال در آیه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آیه بعد به زنان مسلمان فرمان مىدهد از چشم چرانى اجتناب کنند و در رعایت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ. [اى پیامبر] به مردان مؤمن بگو دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. این کار براى پاکى و پاکیزگىشان بهتر است و خداوند بدانچه مىکنند، آگاه است». «غضّ» در لغت عرب – چنان که مرحوم طبرسى در مجمع البیان(17) و راغب اصفهانى در مفردات(18) گفتهاند – به معناى «کاستن» است و «غضّ بصر» یعنى کاهش دادن نگاه نه بستن چشم. البتّه متعلق این فعل و اینکه از چه چیز چشمان خود را فرو بندند، ذکر نشده است؛ امّا با توجّه به سیاق آیات، به ویژه آیه بعد، روشن مىگردد مقصود آن است که خیره خیره زنان نامحرم را تماشا نکنند و از چشم چرانى(19) بپرهیزند. از سوى دیگر، ممکن است مقصود از «حفظ فرج» در این آیه پاکدامنى و حفظ آن از آلودگى به زنا و فحشا باشد؛ ولى عقیده مفسران اولیه اسلام و نیز مفاد روایات از جمله سخن امام صادق(ع)(20) این است که مراد از «حفظ فرج» در همه آیات قرآن کریم پاکدامنى و حفظ آن از آلودگى به فحشا است؛ جز در این دو آیه که به معناى حفظ از نظر و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است. آنگاه خداوند متعال فلسفه این آموزه را نظافت و پاکى روح مىداند و بر خلاف اهل جاهلیت قدیم و جدید – مانند «برتراند راسل» که این ممنوعیت را یک نوع محرومیت و اخلاق بىمنطق و به اصطلاح «تابو» (تحریمهاى ترس آور رایج در میان ملل وحشى) مىداند – مىگوید: این پوشش به منظور طهارت روح بشر از اینکه پیوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بیندیشد،(21) واجب شده است. سپس در آیه بعد مىفرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ [اى پیامبر] به زنان مؤمن بگو دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز براى شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پیدا است؛ و روسرىهاى خویش را به گریبانها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوشها پوشیده باشد و پاهاشان را به زمین نکوبند تا آنچه از زینت پنهان مىکنند، معلوم شود. اى بندگان مؤمن، همه به سوى خدا توبه کنید تا رستگار شوید». در این آیه خداوند تعالى، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شکل گسترش مىدهد: 1. پوشیدگى سر و گردن؛ 2. پوشاندن زینتها. «خُمُر» جمع «خِمار» و به معناى روسرى و سرپوش(22) است. «جیوب» از واژه «جیب» به معناى قلب و سینه و گریبان است.(23) در تفسیر مجمع البیان چنین مىخوانیم: زنان مدینه اطراف روسرىهاى خود را به پشت سر مىانداختند و سینه و گردن و گوشهاى آنان آشکار مىشد. بر اساس این آیه، موظف شدند اطراف روسرى خود را به گریبانها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد.(24) فخر رازى یاد آور مىشود: خداوند متعال با به کارگرفتن واژههاى «ضَرب» و «عَلى» که مبالغه در القا را مىرساند، در پى بیان لزوم پوشش کامل این نواحى است.(25) ابن عبّاس در تفسیر این جمله مىگوید: «یعنى زن مو و سینه و دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشاند».(26) برخى ادّعا مىکنند، حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داریم؛ ولى در هیج جاى قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است؛ نا درستى این سخن آشکار مىنماید؛ زیرا، با چشم پوشى از گفتار ابن عبّاس و نیز شأن نزول آیه، این واقعیت که زنان مسلمان حتّى قبل از نزول این آیه موهاى خود را مىپوشاندند و آشکار بودن گردن و گوش و زیر گلو و گردنشان تنها مشکل به شمار مىآمد، تردیدناپذیر است. در آیه از رو سرى سخن به میان آمده است، باید پرسید: آیا روسرى جز آنچه بر سر مىافکنند و موها را مىپوشانند، معنایى دارد. افزون بر این، حکم میزان پوشش در روایات متعدد وارد شده است.(27) اگر قرار باشد مانند برخى از صحابه یا گروهى روشنفکر مآبان جدید فقط به قرآن اکتفا کنیم، در کشف جزئیات ضرورىترین احکام مانند رکعات نماز نیز ناکام مىمانیم. در خصوص «زینت» پرسشى مهم مطرح است. آیا مفهوم آن واژه «زیور» فارسى (زینتهاى جدا از بدن مانند جواهرات) را نیز در بر مىگیرد یا تنها آرایشهاى متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل مىشود.؟(28) در پاسخ باید گفت: حکم کلى آن است که خودآرایى جایز و خودنمایى در مقابل نامحرم ممنوع است. آرایش امرى فطرى و طبیعى است(29) و حسّ زیبایى دوستى سرچشمه پیدایش انواع هنرها در زندگى بشر شمرده مىشود. این گرایش طبیعى، افزون بر آن که آثار مثبت روانى در دیگران پدید مىآورد، به تحقق آثار گرانبهاى روانى در شخص آراسته نیز مىانجامد. آراستن خود و پرهیز از آشفتگى و پریشانى در نظام فکرى و ذوق سلیم انسان ریشه دارد. پرهیز از خودآرایى نه دلیل وارستگى از قید نفس است و نه علامت بىاعتنایى به دنیا. وضع ژولیده و آشفته و عدم مراعات تمیزى و نظافت ظاهرى، خود به خود شخصت افراد را در نگاه دیگران خوار مىسازد و زبان طعن و توهین دشمن را مىگشاید.(30) بر این اساس، پوشیدن جامه زیبا، بهرهگیرى از مسواک و شانه، روغن زدن به مو و گیسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن و سرانجام آراستن خویش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤکد و برنامههاى روزانه مسلمانان است.(31) حضرت امام حسن مجتبى(ع) بهترین جامههاى خود را در نماز مىپوشید و در پاسخ کسانى که سبب این کار را مىپرسیدند، مىفرمود: «اِنَّ اللَّهَ جَمیلٌ وَ یُحِبُّ الْجَمالَ فَاَتَجمَّلُ لِرَبّى؛ خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد. پس خود را براى پروردگارم زیبا مىسازم».(32) بنابراین، خداوند زینت و خودآرایى را نهى نمىکند؛ آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرّج و خودنمایى و تحریک و تهییج به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعى است؛ چنان که مىفرماید: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى.»(33) و نیز مىفرماید: «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ.»(34) این آیه زنان عرب را که معمولاً خلخال به پا مىکردند و براى اینکه بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پاى خود را محکم به زمین مىکوفتند، از این کار نهى مىکند. فقیه بزرگوار علامه مطهرى مىگوید: «از این دستور مىتوان فهمید هر چیزى که موجب جلب توجّه مردان مىگردد، مانند استعمال عطرهاى تند و همچنین آرایشهاى جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور کلى زن در معاشرت، نباید کارى بکند که موجب تحریک و تهیج و جلب توجّه مردان نامحرم گردد.»(35) در آیه 31 سوره نور مىفرماید: «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها». زینتهاى زن دو گونه است: یک نوع زینتى که مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشکار است و پوشانیدن آن واجب نیست؛ و نوع دیگر زینتى که پنهان است مگر آن که عمداً بخواهد آن را آشکار سازد؛ مانند گوشوار و گردن بند. پوشانیدن این نوع زینت واجب است. البتّه استثناهایى دارد که بعداً بیان خواهد شد.(36) قرآن کریم، با همین معیار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از کار افتاده که امید زناشویى ندارند، سهلگیرى کرده، به آنها اجازه داده است روى سرها را برگیرند؛(37) ولى در عین حال آنها نیز اجازه خودنمایى و تهییج ندارند: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ».(38) آیات دیگرى که با صراحت کامل دستور پوشش اسلامى و فلسفه آن را بیان مىکنند، چنین است: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛ اى پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوششهاى (روسرى و چادر) خود را برخود فروتر گیرند. این براى آن که شناخته گردند و اذیت نشوند، [به احتیاط] نزدیکتر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است».(39) با این حال، ممکن است گروهى از ارازل و اوباش به هتک حیثیت زنان مؤمن ادامه دهند. در این صورت، حاکم اسلامى وظیفه دارد با شدت تمام با این افراد بیمار دل برخورد کند. بنابراین، مسأله حفظ پوشش و عدم مزاحمت براى بانوان تنها یک توصیه اخلاقى نیست و حکمى اسلامى و حکومتى به شمار مىآید: «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَهِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إِلاَّ قَلِیلاً * مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً؛ اگر منافقان و بیماردلان و کسانى که در شهر نگرانى به وجود مىآورند، از کارهاى خود دست برندارند، ما تو را علیه آنها بر خواهیم انگیخت و تو را سخت بر آنان مسلط مىکنیم تا جز مدتى اندک در همسایگى تو زندگى نکنند؛ از رحمت خدا دور گردیدند و هر کجا یافت شوند دستگیر و به سختى گشته خواهند شد».(40) در این آیات، سه مطلب مهم قابل توجّه مىنماید: 1 – «جلباب» چیست و نزدیک کردن آن یعنى چه؟ 2 – فلسفه پوشش اسلامى. 3 – مجازات افراد مزاحم(41) T}چه نوع پوششى توصیه شده است؟{T در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجّه به کتب لغت(42) و گفتار مفسران شیعه مانند علامه طباطبایى(43) و فیض کاشانى(44) و اهل سنّت مانند قرطبى(45) صحیحتر به نظر مىرسد، آن است که «جلباب» ملحفه و پوششى چادر مانند است نه روسرى و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچهاى است که همه بدن را مىپوشاند. ضمناً همان طور که مفسران بزرگ مانند شیخ طوسى و طبرسى فرمودهاند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرىهاى کوچک که آنها را «خِمار» یا «مقنعه» مىنامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مىکردند؛ و روسرىهاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مىآمد. زنان با این روسرى بزرگ که جلباب خوانده مىشد و از «مقنعه» بزرگتر و از «رداء» کوچکتر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را مىپوشاندند.(46) نزدیک ساختن جلباب – «یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ» – کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است.(47) یعنى چنان نباشد که چادر یا رو پوشهاى بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتى و رسمى داشته باشدو همه پیکرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند؛ از نگاه چشمهاى نامحرم نمىپرهیزند و از مصادیق «کاسیات عاریات»(48) شمرده مىشوند. قرآن فرمان مىدهد: بانوان با مراقبت جامهشان را بر خود گیرند و آن را رها نکنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار مىآیند. تعلیل پایانى آیه نیز بیانگر همین امر است؛ یعنى آن پوششى مطلوب است که خود به خود دورباش ایجاد مىکند و ناپاکدلان را نومید مىسازد.(49) T} چرا پوشش ضرورت دارد؟{T خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامى مىفرماید: «ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ.» برخى این آیه را چنین معنا کردهاند: «بدین وسیله شناخته مىشوند آزادند نه کنیز؛ پس با آزار و تعقیب جوانان رو به رو نمىشوند. بنابراین، در عصر حاضر که مسأله بردگى از میان گرفته، این حکم نیز منتفى مىشود؛ ولى باید گفت:(50) ایجاد مزاحمت و آزار کنیزان نیز روا نیست. حقیقت آن است که وقتى زن پوشیده و با وقار از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاک دامنى را رعایت کند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتک حیثیت او را در خود نمىیابند. بیمار دلانى که در پى شکار مىگردند، فرد داراى حریم را شکارى مناسب نمىبینند. در روایات آمده است: «المرأه ریحانه؛(51) زن همچون ریحانه یا شاخه گلى ظریف است.» بىتردید اگر باغبان او را پاس ندارد، از دید و دست گلچین مصون نمىماند. قرآن کریم، زنان ایده آل را که در بهشت جاى دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه مىکند: «کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ.»(52) افزون بر این، گاه آنها را به جواهرات اصیلى چون یاقوت و مرجان که جواهر فروشان در پوششى ویژه قرار مىدهند تا همچون جواهرات بَدَلى به آسانى در دسترس این و آن قرار نگیرند و ارزش و قدرشان کاستى نپذیرد، تشبیه مىکند.(53) بر این اساس، مرحوم علامه طباطبایى(54) همین تفسیر را بر مىگزیند. استاد شهید مطهرى در این باره مىفرماید: «حرکات و سکنات انسان گاهى زباندار است. گاهى وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبانِ بىزبانى مىگوید: دلت را به من بده، در آرزوى من باش، مرا تعقیب کن؛ گاهى بر عکس، با زبان بىزبانى مىگوید: دست تعرّض از این حریم کوتاه است.»(55) البته باید اعتراف کرد تاکنون بیشتر نوشتههاى مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف کرده و کمتر به پوشش مرد توجه نمودهاند که البته این یک امر عادى و طبیعى است چرا که زن مظهر جمال و زیبایى و مرد مظهر شیفتگى است. ولى پوشش مردان نیز در ابعاد مختلف فرهنگى، اجتماعى حائز اهمیت است. ازاینرو اسلام براى ثبات و پایدارى جامعه درباره پوشش زن و مرد توجه بسیار نموده خداوند متعال مىفرماید: «یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سوءاتکم و ریشا؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام (عورت) شما را مىپوشاند و مایهى زینت شماست» V}(اعراف / 26).{V خداوند متعال در حق مردان مىفرماید: A}«قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم){A؛ M}«به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف (عورت) خود را حفظ کنند»{M ؛ V}(نور / 30){V . و در حق زنان نیز مىفرماید:A}«و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهن»{A؛ M}«و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان (عورت) خویش را حفظ کنند»{M؛ V}(نور / 31).{V در این راستا ذکر چند نکته ضرورى مىنماید: 1. فقها فرمودهاند زن نباید به بدن مرد نامحرم (به جز سر و صورت و گردن) نگاه کند و این حکم دلیل قطعى دارد که در جاى خود بیان شده است. 2. ممکن است نگاه زن به بدن مرد نامحرم حرام باشد ولى پوشش آن از سوى مرد واجب نباشد همان گونه که نگاه مرد به صورت و دستهاى زن از روى شهوت حرام است ولى پوشش آن از سوى زن واجب نیست. 3. مردان مىتوانند با لباس آستین کوتاه در مجامع عمومى نمایان گردند. اکنون این پرسش پیش مىآید که اگر مردى با این وضعیت بیرون آید و بداند زنان از روى تعمّد و لذت به بدنش نگاه مىکنند، آیا از نظر شرعى مرتکب گناه شده؟ دو نظر در اینجا مطرح است. برخى فتوا به حرمت داده و عدهاى از جواز سخن گفتهاند. اصلىترین مستند و مبناى این حکم قاعده فقهى «اعانه بر اثم» است که در فقه کاربرد فراوانى دارد. معناى قاعده این است که هر کس زمینه تحقق و پیاده شدن گناه را براى دیگرى فراهم سازد. خود نیز مانند انجام دهندهى آن گناهکار است. در مقابل برخى مراجع اظهار مىدارند که آنچه حرام است «تعاون بر اثم» بوده نه «اعانه بر اثم» این دو با یکدیگر متفاوت است. «تعاون بر اثم» یعنى همکارى و شرکت چند نفر در انجام گناه به گونهاى که همگى به طور مستقیم آن را انجام دهند. به همین جهت برخى مراجع گفتهاند اگر مردان با لباس آستین کوتاه بیرون آیند به قصد این که زنان به او نگاه کنند، شریک گناه گردیده و قاعده فقهى در حقش پیاده مىشود. اما اگر به این انگیزه نباشد، اشکالى ندارد. و از آنجا که تشخیص انگیزه افراد مشکل است به جوانانى که در خیابان و پارکها به بازى فوتبال مشغول بوده و یا در جادهها به دوچرخه سوارى مشغول هستند. وجوب امر به معروف محرز نمىشود. بر اساس آن چه گفته شد فتواى مراجع درباره پوشش لباس آستین کوتاه مردان متفاوت است و هر کس باید به نظر مرجع تقلید خود عمل کند. ولى مسئولان دانشگاهها و مدیران مدارس و… حق دارند مقرراتى را طبق مصالحى که در نظر دارند براى محدودهى خود وضع نمایند. و شرایطى براى نوع لباس دانشجویان مقرر نمایند. و این کار به آن معنى نیست که حلالى را حرام کرده و بر خلاف نظر شرع عمل نمودهاند بلکه این حق براى مدیریت هر مجموعه محفوظ است. البته باید از افراط و تفریط و اعمال سلیقههاى شخصى اجتناب شود. و مصالح کل مجموعه در نظر گرفته شود، و تنها به منظور ایجاد فضاى سالم و آرامش روانى مجموعه حدود و مقررات تعیین گردد. در پایان توجه شما را به استفتائات برخى مراجع جلب مىکنیم: امام خمینى ـ آیتالله فاضل ـ آیتالله نورى همدانى: پوشش بدن بر مرد واجب نیست هر چند بداند زنان از روى تعمّد و لذت به او نگاه مىکنند، V}(العروه الوثقى، حاشیه، احکام النکاح، مسئله 51).{V آیتالله خویى، آیتالله گلپایگانى، آیتالله اراکى و آیتالله وحید خراسانى: پوشش بدن بر مرد واجب نیست ولى اگر بداند زنان از روى تعمّد و لذت به او نگاه مىکنند پوشش آن به جز صورت، دستها، گردن و پا واجب است، V} (العروه الوثقى، حاشیه، احکام النکاح، مسئله 51 و هدایه العباد، ج 2، مسأله 1068 و استفتاء از محضر آیتالله وحید خراسانى).{V آیتالله بهجت: احتیاط واجب است که مرد بدن خود را (به جز مواردى که به طور غالب باز است مانند سر و صورت) در برابر نامحرم بپوشاند هر چند کمک بر حرام نباشد (یعنى هر چند نداند به او نگاه مىکنند)، V} (توضیح المسائل، مسأله 1933 و 1937).{V مقام معظم رهبرى، آیتالله مکارم: استفاده از لباس آستین کوتاه براى مردان اشکالى ندارد مگر در مواردى که بدانیم مفاسد خاصى بر ان مترتب مىشود. V}(استفتائات، ج 1، س 834، آیتالله مکارم و دفتر استفتاءات مقام معظم رهبرى).{V آیتالله تبریزى: سزاوار نیست براى مؤمن که با لباس آستین کوتاه در مجامع عمومى ظاهر شود، V} (دفتر استفتاءات آیتالله تبریزى).{V آیتالله صافى: احتیاط واجب است که مرد لباس آستین دار بر تن کند در جایى که معرض نگاه زنان نامحرم است، V} (جامعالاحکام، ج 2، ص 1722).{V البته باید دانست اختلاف نظر مراجع پیرامون پوشش مرد در جاى است که هیچگونه مفسدهاى به همراه نداشته باشد و گرنه همه اتفاق دارند چنانچه جوانان با لباس آستین کوتاه در مجامع عمومى ظاهر شوند و مفسدهاى در فضاى جامعه ایجاد نمایند، پوشیدن این نوع لباسها حرام مىباشد. پى نوشتها: 1. انسانیت از دیدگاه اسلامى، مصطفوى، ص 129. 2. نحل (16): 80. 3. سوره نور (24): 31 و 30 و 59؛ احزاب (33): 59 و 60. 4. سوره اعراف (7): 26. 5. ر. ک: المفردات فى غرائب القرآن، راغب اصفهانى و قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى. 6. در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامى، هر جا نام «آیه حجاب آمده است مقصود این است نه آیات سوره نور که در خصوص پوشش اسلامى است. 7. احزاب (33): 53. 8. مسأله حجاب، مرتضى مطهرى، ص 74. 9. واژه حجاب هفت بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ ولى هرگز به معناى حجابِ اسلامى مصطلح نیست. 10. مسأله حجاب، ص 73. 11. تاریخ تمدن؛ ویل دورانت، مترجمان احمد آرام (و دیگران)، ج 1، ص 433 و 434. 12. مسأله حجاب، ص 22. 13. ر. ک: تفاسیر مجمع البیان (طبرسى) و کشّاف (ز مخشرى) ذیل آیات 33 احزاب و 60 نور. 14. سوره احزاب (33): 33. 15. مسأله حجاب، ص 73. نیز ر. ک: تفسیر نمونه، ج 17، ص 401 – 403. 16. اصل قانون حجاب اسلامى، صرفاً از ضروریات فقه نیست؛ بلکه از ضروریات دین مبین است؛ چه اینکه نصّ صریح قرآن بر آن گواهى مىدهد و تنها ظهور آیات قرآن دلیل بر آن نیست تا جاى اختلاف برداشت و محل تردید باشد. 17. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، طبرسى، ج 7 – 8، ص 216. 18. المفردات فى غریب القرآن؛ راغب اصفهانى، ص 361. 19. مسأله حجاب، ص 125 – 128. 20. تفسیر مجمع البیان، ص 216 و 217. 21. مسأله حجاب، ص 129. 22. المفردات فى غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البیان، ص 217. 23. مجمع البیان، ص 217. 24. همان. 25. التفسیر الکبیر، ج 23، ص 179. 26. مجمع البیان، ص 217. (قال ابن عبّاس: تفطّى شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها). 27. ر. ک: تفسیر الصافى، فیض کاشانى، ج 3، ص 430 و 431. 28. مسأله حجاب، ص 131. 29. علامه طباطبائى(ره) در تفسیر آیه 32 سوره اعراف مىفرماید: خداى متعال در این آیه زینتهایى را معرفى مىکند که براى بندگان ایجاد و آنان را فطرتاً به وجود آن زینتها و استعمال و استفاده از آنها ملهم کرده است؛ و روشن است که فطرت جز به چیزهایى که وجود و بقاى انسان نیازمند آن است، الهام نمىکند. (ر. ک: المیزان، ج 8، ص 79) 30. آیین بهزیستى در اسلام، احمد صبور اردوبادى، ج 1 (جنس پوشاک)، ص 57. 31. حلیه المتقین، محمدباقر مجلسى، ص 3 – 5 و 10 – 12 و 91 – 107. 32. مجمع البیان، ج 4 – 3، ص 673. 33. سوره احزاب(33): 33. 34. سوره نور(24): 31. 35. مسأله حجاب، ص 146 – 147. 36. ر. ک: تفسیر الصافى، ج 3، ص 430 و 431. 37. وسایل الشیعه، حر عاملى، ج 14، ص 140. 38. سوره نور (24): 60. 39. سوره احزاب(33): 59. 40. سوره احزاب (33): 60 و 61. 41. مجازات این گونه افراد از نظر اسلام بسیار شدید است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهى از منکر، چنانچه این بیماردلان از عمل زشت خویش دست برندارند، باید از جامعه اسلامى تبعید شوند؛(مسأله حجاب، ص 164) و در صورت استمرار، در ردیف محاربان با حکومت اسلامى جاى مىگیرند و به حکم قرآن اعدام مىگردند. (المیزان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 361 و 362) 42. ر. ک: مسأله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشى، ج 2، ص 41 و 42. (این کتابها کلمات اهل لغت را ذکر کردهاند؛ مانند تعبیر به «الجلباب: القمیص أوالثواب الواسع» یا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطّى به المرأه رأسها و صدرها) 43. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 16، ص 361. (هو ثوب تشتمل به المرأه فیغطّى جمیع بدنها) 44. تفسیر الصافى، فیض کاشانى، ج 4، ص 203. 45. الجامع لأحکام القرآن، قرطبى، ج 14؛ ص 156. 46. درباره جلباب گفتهاند: آن روسرى خاصى که بانوان هنگامى که براى کارى به خارج از منزل مىروند، سر و روى خود را با آن مىپوشند؛ «الجلباب خمارالمرأه الذى یفطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجه» (التبیان فى تفسیر القرآن، طوسى ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8 – 7، ص 578) 47. مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361. 48. زنانى که ظاهراً پوشیده هستند ولى در واقع برهنهاند، روى عن رسول اللّه(ص): صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سیاط کأذناب البقر یضربون بها الناس و نساء کاسیات عاریات، ممیلات مائلات، رؤسهنّ کأسنمه البُخت المائله….» (میزان الحکمه، رى شهرى، ج 2، ص 259) 49. مسأله حجاب، ص 160 و 161. 50. آسیبشناسى حجاب، ص 19 51. وسائل الشیعه، ج 14، ص 120. 52. سوره واقعه(56): 23. 53. گستره عفاف به گستردگى زندگى، حمیده عامرى، کتاب زنان، شوراى فرهنگى اجتماعى زنان، ش 12، ص 117. 54. المیزان، ج 8، ص 361. 55. مسأله حجاب، ص 163.