رجعت و اتفاقاتی که زمان ظهور امام زمان می افتد
پرسش : در مورد مسئله رجعت و اتفاقاتی که در زمان ظهور امام زمان می افتد چگونه می توان ایمان و معرفت مناسب پیدا کرد؟همچنین در مورد ظهور امام زمان و وجود مبارک ایشان؟
پاسخ : رجعت به معناى بازگشت است. و مقصود از آن در اصطلاح علماى شیعه، بازگشت عدهاى از اموات به دنیا، پس از ظهور امام زمان(عج) و قبل از فرا رسیدن روز قیامت است. در این جا توجه به چند مطلب لازم است. الف) امکان رجعت: زنده شدن برخى از اموات، (رجعت) در امتهاى پیشین واقع شده است و آیات قرآن و روایات بر آن دلالت دارد: 1. رجعت عدهاى از بنى اسرائیل: A}«و اذ قلتم یا موسى لن نؤمن لک حتى نرى الله جهره فاخذتکم الصاعقه و انتم تنظرون * ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلّکم تشکرون» {A؛ و [یاد کنید] هنگامى را که گفتید اى موسى هرگز به تو ایمان نمىآوریم مگر آنکه خدا را آشکارا ببینیم پس صاعقه شما را فراگرفت در حالى که مىنگریستید * سپس شما را پس از مردنتان برانگیختیم، شاید سپاسگزارى کنید»، V}(بقره / 55 و 56).{V 2. رجعت هزاران نفرى که از شهر خود بیرون آمدند: A}«الم تر الى الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم ان الله لذو فضل على الناس و لکن اکثر الناس لا یشکرون»{A؛ آیا به کسانى که براى گریز از مرگ از شهر خود بیرون آمدند در حالى که هزاران نفر بودند، ننگریستى. پس خدا به آنان گفت بمیرید سپس آنها را زنده ساخت. بىتردید خداوند بر مردم بخشش فراوانى دارد و لکن بیشتر آنان سپاسگزارى نمىکنند»، V}(بقره / 243).{V 3. رجعت و زنده شدن مردگان به دست عیسى(ع): A}«و رسولا الى بنى اسرائیل أنّى قد جنتکم بآیه من ربکم… و احى الموتى باذن الله»{A؛ و [او را] فرستادهاى به سوى بنى اسرائیل [قرار داد که مىگفت] من از طرف پروردگارتان نشانهاى براى شما آوردهام… و مردگان را به اذن خدا زنده مىکنم»، V}(آل عمران / 49).{V آیات بسیارى که حاکى از رجعت در امتهاى گذشته است، (رجوع کنید به کتاب شیعه و رجعت، سید محمد میرشاه ولد، و رجعت علامه مجلسى). ب) اصل رجعت به این معنى، مطلبى مسلّم و ضرورى نزد شیعه است، هر چند جزو اصول عقاید شمرده نمىشود و آیات و روایات بر آن صحه می گذارند. برای نمونه به این آیات توجه کنید: 1- «و یوم نحشر من کل امه فوجا؛ روزی که از هر امتی گروهی را محشور کنیم» V}(نمل، آیه 83) {V واضح است که در قیامت همه مردم مبعوث می شوند اما آیه دلالت دارد که پیش از قیامت، روزی است که از هر امتی، گروهی محشور می شوند و این همان رجعت است. 2- «و حرام علی قریه اهلکنها انهم لا یرجعون؛ و بر هر قریه ای که آنها را نابود ساختیم، حرام است و آنها باز نمی گردند» V} (انبیاء، آیه 95){V این آیه نیز به رجعت بر می گردد، زیرا روشن است که در قیامت همه مردم باز می گردند. پس در رجعت است که این گروه درمانده می شوند و بازگشتی ندراند. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه 210 سوره مبارکه بقره، (المیزان، ج 2، ص 106) به تفصیل درباره رجعت بحث کرده اند. همچنین آقای علی سعادت پرور در کتاب ظهور نور، ترجمه: سید محمدجواد وزیری فرد، روایات باب را به تفصیل آروده اند، صص 257 – 219. ج) مباحث مربوط به کیفیات رجعت امرى مسلم و ضرورى نیست لکن برخى مطالب از روایات رجعت استفاده مىشود مثل این که کسانى که در زمان حضرت مهدى رجعت مىکنند دو دستهاند یک دسته مؤمنان بسیار خالص به تعبیر روایات ممحّض در ایمانند، (بحارالانوار، ج 53، ص 39، حدیث 1) و یک دسته بدکاران بسیار بد به تعبیر روایات ممحّض در شرک، (همان مصدر). مؤمنان خالص براى دیدن دولت کریمه اهل بیت و رسیدن به ثواب نصرت و یارى امام زمان و طاغیان بسیار شرور براى عقوبت و انتقام گرفتن از آنان. در برخى روایات، اصحاب کهف و سلمان و ابوذر و مقداد و مالک اشتر جزو یاران رجعت یافته حضرت مهدى(عج) شمرده شده است، (رجعت، علامه مجلسى، کانون پژوهش اصفهان، چاپ اول، ص 45) و در برخى روایات از رجعت پیامبران الهی به ویژه پیامبر اکرم(ص) و حضرت على(ع) و امام حسین(ع) سخن به میان آمده است، (بحارالانوار، ج 53، ص 39، باب الرجعه احادیث 2 و 12 و 13 و 14 و 19 و 20 و 23 و 30). در روایات، رجعت ائمه اطهار(ع) از مسلمات است؛ اما چگونگی و جزئیات آن ذکر نشده است. در مورد امام زمان (عج) به مطالب زیر توجه کنید : حضرت ولى عصر(عج) روز پانزدهم ماه شعبان سال 255 هجرى قمرى به دنیا آمد، V}(اصول کافى، چاپ آخوندى، عربى، ج اول، ص 514، باب مولد الصاحب(ع«{V. پدرش ابا محمد حضرت امام حسن عسکرى(ع)است که در سال 260 هجرى قمرى به شهادت رسید، V}(همان، ص 503){V. مادر حضرت ولى عصر(ع) بانوئى است بنام ریحانه که به او «نرگس»، «سوسن» و «صیقل» گفته مىشود، V}(جامع الرواه، ج 2، ص 464، فائده ثالثه به نقل از خلاصه علاّمه){V. حضرت ولى عصر(ع)، تا سال 260 هجرى قمرى تحت تربیت و سرپرستى پدر بزرگوارش مىزیست و در همان زمان از مردم پنهان نگهداشته مىشد و جز خواصّى از شیعیان امام حسن عسکرى(ع)، کسى با آن حضرت ملاقات نداشت. حتى امثال ابو هاشم جعفرى که از خواصّ امام حسن عسکرى است از وجود آن حضرت بى خبر بودند. ابو هاشم مىگوید: به ابا محمد حضرت امام حسن عسکرى(ع) گفتم: جلالت تو مانع پرسش من است. آیا مىتوانم سؤالى بکنم؟ امام فرمود: بپرس. گفتم: سرورم! آیا شمافرزندى دارید؟ فرمود: دارم. گفتم: اگر حادثهاى پیش آمد، او را در کجا ببینم؟ فرمود: در مدینه، V}(کافى، ج 1، ص 328، ح 2، باب الاشاره و النص الى صاحب الدار(ع«{V. یکى از کسانى که حضرت ولى عصر را دیده است، ابو عمرو عثمان بن سعید است. عبدالله بن جعفر حمیرى مىگوید: من و ابو عمرو نزد احمدبن اسحاق رفتیم. وقتى همه اجتماع کردیم، احمد بن اسحاق به من اشاره کرد که درباره جانشین حضرت ابا محمد امام حسن عسکرى(ع) از ابو عمرو بپرسم. به ابو عمرو گفتم: اى ابا عمرو! مىخواهم از چیزى سؤال بکنم که در آن شکى ندارم چون اعتقاد من و دین من این است که کره زمین از حجت خدا خالى نمىماند مگر چهل روز مانده به روز قیامت و چون آن روز برسد حجت برداشته مىشود و راه توبه بسته مىشود و اگر کسى پیش از آن ایمان نیاورده باشد، دیگر ایمانش به او سودى نخواهد بخشید و آن افراد بدترین خلق خواهند بود. گرچه ایمان به این دارم ولى مىخواهم اطمینان خاطر پیدا کنم و یقینم بیشتر گردد همانطورى که حضرت ابراهیم از خداوند خواست که به او کیفیت زنده کردن مردهها را نشان بدهد و خداوند به او گفت: مگر ایمان نیاوردى و او جواب داد: چرا، مىخواهم قلبم مطمئن شود و احمد بن اسحاق به من گفته است که روزى از حضرت اباالحسن امام هادى(ع) پرسیدم: با چه کسى رفت و آمد کنم و دینم را از او بگیرم و حضرت امام هادى(ع) گفته است ابو عمرو مورد اعتماد من است و هر چه او گفته من گفتهام و همچنین احمد بن اسحاق گفت: از حضرت امام حسن عسکرى پرسیدم: از چه کسى احکام دین خود را بگیرم و آن حضرت فرمود: ابو عمرو و پسرش مورد اعتماد من است. آنان از من هر چه براى شماگفتند، درست گفتهاند. تو پیرو آنان باش و هر چه مىگویند اطاعت کن که هر دو مورد اعتماد من هستند. این، گفتار دو امام درباره توست. وقتى ابوعمرو حرفهاى مرا شنید به سجده افتاد و گریست. پس از آن گفت: سؤالت را بگو. گفتم: آیا شما جانشین حضرت امام حسن عسکرى(ع)را دیدهاى؟ فرمود: به خدا قسم دیدهام گفتم: یک سؤال دیگر مانده است. گفت: بگو. گفتم: نامش چیست؟ گفت: سؤال از نام او بر شما تحریم شده است و این دستور خود حضرت است نه دستور من زیرا خلیفه چنین مىپندارد که حضرت امام حسن عسکرى وفات یافته و فرزندى ازخود به جاى نگذاشته است و میراثش تقسیم شده است. او مىپندارد خانواده امام حسن عسکرى(ع) در بدر شدهاند و کسى را ندارند. اگر اسم حضرت به زبانها بیفتد، تعقیبش مىکنند. پس از خدا بترسید و از این موضوع دست بردارید، V}(کافى، ج 1، ص 329باب فى تسمیه من رآه(ع)، ح 1){V. این ابو عمرو و پسرش هر دو از جانشینهاى مخصوص حضرت ولى عصر(ع) هستند. حضرت ولى عصر(ع) پس از شهادت پدرش، دیگر جز نواب خاصه کسى با او ملاقات نمىکرد مگر در موارد استثنائى. و از آن زمان که حضرت امام حسن عسکرى(ع) به شهادت رسیدند، غیبت امام زمان(ع) شروع شد. حضرت امام جعفر صادق(ع) فرمود: براى قائم آل محمد(ص) دو غیبت در پیش است. یکى از آن دو کوتاه است و دیگرى طولانى است. در غیبت کوتاه مدت، فقط خواص شیعه از جاى آن حضرت آگاهند و در غیبت طولانى خواصّ موالى از جاى آن حضرت باخبر هستند،V}(کافى، ج 1، ص 340، ح 19){V. آن حضرت در غیبت صغرى چهار نفر جانشین داشتند که به «نواب اربعه» معروفند: عثمان بن سعید عمرى، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختى و على بن محمد سمرى. غیبت صغرى از سال 260 هجرى قمرى شروع و در سال 329 خاتمه یافت. و غیبت کبرى از 329 شروع و تا وقتى که خداوند بخواهد ادامه خواهد یافت، V}(شیعه در اسلام، علامه طباطبایى، ص 148، چاپ اول){V در غیبت کبرى، حضرت ولى عصر نایب خاصّ ندارد و هر کس ادعاى نیابت خاص کند، در ادعاى خود کاذب است. در روایات زیادى آمده است که حضرت ولى عصر(ع) پس از پایان غیبت کبرى ظهور و جهان را پر از عدل خواهد کرد. براى ملاحظه روایات مربوط به این موضوع به کتاب «منتخب الاثر» نوشته آیهالله صافى مراجعه کنید. در ص 247 باب 25 از مآخذ گوناگون روایات راآورده است. هم پیامبر اسلام(ص)، هم فاطمه زهرا(س) و هم امامان معصوم(ع) به وجود حضرت مهدى بشارت دادهاند. به علاوه شیعه و اهل سنّت هم به وجود حضرت مهدى(ع) معتقد هستند. برخى از روایات اهل سنت به این صورت است: پیامبر اکرم(ص) فرمود: H}لا تذهب الدنیا حتى یملک العرب رجل من اهل بیتى یواطىء اسمه اسمى{H؛M} جهان به پایان نمىرسد تا مردىاز اهلبیتم که همنام من است بر عرب حکومت کند{M»، V}(سنن ترمذى، ج 3، ص 343، چاپ مدنیه، مسند احمد، ج 1، ص 376){V. پیامبر اکرم فرمود: H}المهدى منّا اهل البیت یصلحه الله فى لیله{H؛ M}مهدى از خاندان ما است و خداوند کار او را یک شبه روبراه مىکند{M»، V}(سنن ابن ماجه، ج 2، ص 928){V. ام سلمه گفت: از رسول خدا شنیدم که فرمود: H}المهدى من ولد فاطمه{H؛ M}مهدى از فرزندان فاطمه است{M»، V}(همان، ص 1368){V. پیامبر خدا فرمود: H}یخرج فى آخر امتى المهدى{H؛ M}در پایان امت من، مهدى خروج مىکند{M»، V}(المستدرک على الصحیحین، ج 4، ص558){V. در حدیثى آمده است که پیامبر اسلام فرمود: H}یکون فى امتى المهدى{H؛ M}مهدى، در امت من است{M»، V}(همان){V. ام سلمه مىگوید: از پیامبر شنیدم که فرمود: H}المهدى من عترتى، من فاطمه{H؛M} مهدى از خاندان من و از نسل فاطمه است{M»، V}(سنن ابى داود، ج 4،ص 107){V. رسول خدا فرمود: H}افضل العباده انتظار الفرج{H، V}(فرائد السمطین، ج 2، ص 334، چاپ جدید){V.{J وظیفه منتظر امام زمان(ع) این است که مانند یک منتظر واقعى زندگى کند. وقتى انسان حقیقتا منتظر کسى باشد تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب مىکند، وسایل پذیرایى را آماده مىکند و با لباس مرتب و چهرهاى شاداب در انتظار مىماند. چنین کسى مىتواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. اما کسى که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایى را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزى پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است اگر ادعا کند که در انتظارمیهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافهگویى او خواهند خندید. P}لاف عشق و گله از یار زهى لاف دروغ{E}عشق بازان چنین مستحق هجرانند{P بنابراین انتظار قبل از آنکه از ادعاى انسان فهمیده شود از رفتار و کردار او فهمیده مىشود. نمىتوان هر کسى را که ادعاى دوستى و ولایت امام زمان را دارد در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود. آرى «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطاربگوید». با چنین توضیحى روشن است که یک منتظر واقعى امام زمان باید رفتارش به گونهاى باشد که هر لحظه منتظر ظهور امام زمان(ع) باشد. یعنى در هر لحظه که این خبر را به او بدهند خوشحال شود و آماده باشد براى یارى امام زمان با مال و جان خویش جهاد نماید و خود را درراه آن حضرت فدا نماید. بنابراین یک منتظر واقعى اهل گناه و دلبستگى به دنیا نیست چرا که چنین کسى نمىتواند از وابستگىها و دلبستگىها و آلودگىها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان(ع) باشد. با توجه به نکات ذکر شده مىتوان برخى وظایف منتظر امام زمان(ع) را چنین ذکر کرد: T}1. اولین شرط انتظار؛{T معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامى انسان در انتظار کسى مىنشیند که او را خوب بشناسد اما اگر انسان کسى را نشناسد و بداند که آن شخص خواهد آمد برایش اهمیتى نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان هم چنین است. کسانى که آن حضرت را نمىشناسند مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمىکشند اما کسانى که او را مىشناسند و ارزش او را مىشناسند و مقام او رامىدانند منتظر او مىمانند. کسانى که امام زمان را نمىشناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفتهاند. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: H}«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه؛{H هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است» V}(بحارالانوار، ج 32، ص 331){V. بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبیعى است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پى خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالى که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگى و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران بیرون هستند. آرى P}وصل خورشید به شب بره اعمى نرسد {E}که در این آینه صاحبنظران حیرانند{P البته شناخت امام زمان دو گونه است. گونه اول شناخت تاریخى وجود آن حضرت است مانند اینکه امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالى است و مانند آن. اما گونه دیگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانیت آن حضرت است که این شناخت کار هر کسىنیست و ظرفیت و لیاقت زیادى مىخواهد. و در حقیقت اصحاب خاص امام زمان(ع) کسانى هستند که آن حضرت را به مقام نورانیت شناختهاند براى آگاهى از مقام عظیم امامت رجوع به زیارت جامعه کبیره و تأمل در معانى عمیق و عجیب آن توصیه مىشود. همچنین خواندن کتب معتبرى که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است مىتواند انسان را تا حدى به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد. T}2. محبت به امام زمان(ع)؛{T وظیفه دیگرى است که منتظران آن حضرت باید در خود ایجاد کنند و آن را افزایش دهند. بدیهى است که تا انسان از میهمان خویش خوشش نیاید و نسبت به او محبت نداشته باشد هر چند هم که او رابشناسد نمىتواند واقعا منتظر آمدن او باشد اگر انسان از میهمان خود بدش بیاید چگونه مىتواند منتظر قدم او باشد و خود را براى پذیرایى از او آماده کند. پس تا محبت به امام زمان در وجود انسان شکل نگرفته و شعلهور نشده باشد نمىتواند به وظایف منتظران واقعى عمل نماید.محبت به امام زمان وظیفهاى است که پیامبر اکرم(ص) نیز به دستور خدا از ما خواسته است. آنجا که در قرآن کریم مىفرماید: A}«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فى القربى»{A ؛ V}(شورى، آیه23).{V T}3. ایجاد سنخیت با امام زمان(ع)؛{T منتظران واقعى وضعیت روحى و فکرى و عملى خود با به گونهاى سامان مىدهند که سنخیت کاملى با امام زمان(ع) داشته باشند. آیا مىتوان منتظر قدوم کسى بود و با او مشابهت و سنخیت نداشت؟ آیا مىتوان محبت کسى را داشت اما با او هیچ سنخیت و مشابهتى نداشت؟ ایجاد سنخیت با امام زمان از طریق تقویت ایمان و تقوا و فضایل اخلاقى و درجات معنوى حاصل مىشود. و تنها در این صورت است که مىتوان ادعاى محبت به امام زمان را داشت. در صورتى که انسان رفتارش مطابق میل امام زمان باشد شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشید و عشق آن حضرت او را به فریاد خواهد آورد و دورىاش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت. طبیعى است که هر چقدر سنخیت با امام زمان بیشتر باشد محبت آن حضرت به انسان بیشتر خواهد شد و محبت انسان نیز به آن حضرت افزونتر خواهد گشت. T}4. ارتباط با منتظران دیگر؛{T منتظر امام زمان مىداند که برنامه آن حضرت یک برنامه جهانى است و باید یاوران زیادى داشته باشد تا حرکتش پیروز شود. بنابراین به فکر گسترش یاران و منتظران آن حضرت خواهد افتاد و باارتباط با آنها به تقویت روحیات ایمانى خود و دیگران خواهد پرداخت تا بر اساس A}تعاونوا على البرّ و التقوى{A به کمک مؤمنان منتظر دیگر خود را آماده ظهور حضرت بنماید. T}5. دعا براى تسریع در ظهور امام زمان(ع)؛{T منتظر واقعى هر لحظه انتظار محبوب را مىکشد و از خدا مىخواهد که هر چه زودتر او را برساند بنابراین دعاى فراوان براى فرج آن حضرت از وظایف همیشگى منتظرآن حضرتش مىباشد. دعاى براى تسریع در فرج امام زمان مورد توصیه آن حضرت نیز مىباشد. T}6. ارتباط با امام زمان(ع) به شکلهاى مختلف؛{T اگر انسان منتظر، محبوب خویش را نیابد، سعى مىکند عدم ورود محبوب خویش را از طرق دیگر مانند تلفن و نامه جبران نماید تا اگر به ملاقات او موفق نشده است لا اقل ارتباط ضعیفى با او داشته باشد. همچنین منتظر امام زمان وقتى موفق به زیارت آن حضرت نمىشود از طریق خواندن دعاى ندبه، زیارت آل یاسین، دعاى عهد که از طرف بزرگان بسیار توصیه شده است، و نیز از طریق رفتن به مسجد جمکران ارتباط خود را با آن حضرت حفظ مىکند. T}7. یاد فراوان حضرت؛{T یاد کردن از محبوب عادت دیرینه منتظران عاشق است که چندى منتظر محبوب خویش هستند اما نتوانستهاند پس از مدتها انتظار او را ببینند و حال خود را لا اقل با یاد او و نام او آرام مىکنند. به یاد آوردن امام عصر و عنایت او به شیعیان با ذکر احادیث، کرامات، مقام امام و عنایت امام به شیعیان وظیفه دیگرى است که منتظران واقعى احساس مىکنند و بدین طریق همواره نام و یاد آن حضرت را زنده نگه مىدارند. T}8.{T دادن صدقه براى سلامتى آن عزیز و یا حواله نمودن ثوابهایى براى آن حضرت T}9.{T رفع شبهه و مبارزه با شبههافکنان درباره وجود، طول عمر و آثار وجودى آن حضرت در بین منتظران. T}10.{T امیدوارى بر قیام و انقلاب آن یوسف زهرا(س) و امید دادن به دیگران T}11.{T ایجاد آمادگى دائم رزمى براى ظهور حضرت چنانکه در روایت آمده است: H}«لیعدن احدکم لخروج القائم و لو سهما؛{H هر یک از شما براى قیام قائم(عج)باید آماده گردد هر چند با تهیه یک تیر باشد» V}(بحارالانوار، ج 52، ص 366، ح 146).{V از اینرو شرکت در بسیج یکى از وظایف منتظران مىباشد. در این زمینه به کتابهاى زیر مراجعه کنید: 1- کتابنامه امام زمان محمدپور 2- یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان رجالى تهرانى 3- ترجمه منتخب الاثر آیت اللّه صافى 4- مهدى موعود ترجمه على دوانى 5- وابستگى جهان به امام زمان لطف اللّه صافى 6- امام زمان در گفتار دیگران على دوانى 7- علائم ظهور محمد على علمى