چرا مردان در کنار زن دائم می توانند زن صیغه ای داشته باشند؟
پرسش : چرا مردها می توانند علاوه بر زن عقدی خود زن صیغه ای هم داشته باشد؟
پاسخ : پاسخ به این پرسش از زوایای مختلف قابل بررسی است؛ 1. چرا مردان می توانند علاوه بر همسر خود، زن صیغه ای دیگر داشته باشند اما این امکان برای خانم ها نیست؟ در پاسخ به این سؤال به چند نکته می توان اشاره کرد: – پاکی نسل و مشخص بودن نطفه وابسته به داشتن یک پدر است. – از جهت عاطفی، زن ناموس خانواده است. تعلق او به چند خانواده به طور همزمان برای پدر خانواده و فرزندان و حتی برای خودش قابل جمع نیست. – آنچه برای زن بیش از غریزه جنسی مهم است. دلبستگی او به یک نظام خانواده است که با پخش شدن آن در چند خانواده سازگاری ندارد. 2. و اما چرا مردها با وجود این که همسر دارند می توانند زن صیغه ای هم داشته باشند؟ در این باره باید دانست، اجازه چنین کاری دلیل بر حتمی بودن ندارد. بلکه در صورتی که ضرورتی اقتضا کرد مانند این که زن عقدی او به دلایلی نمی توانست نیاز غریزی او را پاسخ دهد و یا به جهت برخی عوامل اجتماعی زنان بی سرپرست زیاد شدند اسلام برای کم کردن بحران های فردی و اجتماعی چنین اجازه ای داده است و اما درباره اصل ازدواج موقت به ویژه به جوانان مجرد توجه شما به مطالب زیر جلب می کنیم: ظاهرا ازدواج موقت از ابداعات اسلام و در زمان خود رسول اکرم(ص) بود نسبت به امت های پیشین تاریخ صحیح و موثقی در دست نیست از زمان رسول خدا(ص) در اسلام قطعی است اما فلسفه پیدایش ان مهمتر از تاریخ آن است . غریزه جنسی یکی از غرایزی است که خدای متعال به انسان و حیوان موهبت فرموده است .پاسخگویی به این غریزه هم یک امر طبیعی وضروری است و بر خلاف نظر افراد یا مکاتبی که رهبانیت را ترویج می کنند سرکوب کردن این غرایز امری نا صحیح و موجب عقده های روحی می شود . کما اینکه هرج و مرج و بی قانونی و افراط در ارضای ان کونیسم جنسی نیز خلاف هدف افرینش انسان است. از این رو بهترین و طبیعی ترین مشکل ارتباط زن و مرد دارای ویژگی های زیر است: 1- پیوند زناشویی مبتنی بر قانون 2- تک همسری 3- ازدواج دایم لیکن اگر به دلایل خاصی ازدواج دایم ممکن نشد و زمینه آن موجود نبود یا تک همسری انسان یا جامعه را با مشکلات خاصی مواجه کرد آیا باید در اینجا باید کمونیسم جنسی و ارتباط غیر قانونی را ترویج کرد یا با سازکارهایی که محدود بود و مانع سوء استفاده و هوسرانی عده ای از زنان یا مردان گردد پیوند زناشویی به شکل مجدد و یا ازدواج موقت را قانونی کرد در اینجا دو رویکرد وجود دارد: 1- رویکرد اسلام ناب که از طریق رسول اکرم(ص ) و ائمه اطهار(ع) بیان شده است که بر مبنای آن هم تعدد زوجات مجاز است وهم ازدواج موقت (توجه داشته باشید ترغیب و تشویق به تشکیل خانواده ازدواج دائم و تک همسری است اما به خاطر اضطرار و خروج از بن بست ونه در عرض وهمسان با ازدواج دائم این راه قانونی باز شده است). 2- رویکرد غربی ها ومسیحیت (اگر مردم را به رهبانیت فرا می خوانند) و… که گونه های مختلف کونیسم جنسی یا آزادی و بی بند و باری جائز است یعنی خود ان محتوی (ارتباط زن و مرد بیش از یک مورد دائم ) به شکل وسیع و بی قانونی است اما رسم ان به شکل شکل قانونی نیست. از این رو دانشمندان و دلسوزان غربی نیز به این نتیجه رسیدند که ازدواجی شبیه ازدواج موقت یک ضرورت اجتماعی است. توضیح آن که: در جامعه بشری به ویژه در شرایط امروز آمیزش جنسی را نمی توان به ازدواج دائمی محدود ساخت و هیچ حکومتی و جامعه ای نمی تواند مانع این نیاز طبیعی گردد. یک راه ارضای این نیاز راه نا مشروع و ترویج زنا و فحشاء است که اغلب جوامع بشری به آن تن داده است و حتی مراکز رسمی برای تن فروشی و بهره کشی جنسی از دختران و زنان دارند. اسلام با این راه به شدت مخالف است و آن را توهین به زن و تجاوز به حقوق و کرامت او و منافی با اخلاق و عفت اجتماعی وموجب نابودی خانواده می داند. تنها راه باقیمانده ومشروع راه ازدواج موقت است که مردان و زنان را با قرارداد مشخص شرعی و رعایت حقوق طرفین و نیز جوانب اخلاقی و انسانی و شرعی ان با پیمان دو جانبه ازدواج کنند و تفاوت ان با ازدواج دائم در زمان بندی آن است که مهمترین راه حل برای مواردی است که ازدواج دائم امکان ندارد یا مشکلات متعددی را باعث می شود. چنان که دانستیم ازدواج موقت مسؤولیت و تکلیف بیشتری برای زوجین تولید می کند. به همین دلیل کمتر دختر و پسری می توان یافت که از اول بلوغ طبیعی که تحت فشار غریزه قرار می گیرند امکان ازدواج دائم و تشکیل خانواده را هم داشته باشند. خاصیت عصر جدید این است که فاصله بلوغ طبیعی را با بلوغ اجتماعی و قدرت تشکیل عائله زیادتر کرده است. اگر در دوران ساده قدیم یک پسر بچه در سنین اوائل بلوغ طبیعی از عهده شغلی که تا اخر عمر به عهده او گذشته می شد بر می آمد در دوران جدید امکان پذیر نیست. برتراند راسل فیلسوف انگلیسی در کتاب زناشوئی و اخلاق می گوید: ‹‹… در واقع اگر درست بیاندیشیم پی می بریم که فواحش معصومیت کانون خانوادگی و پاکی زنان و دختران ما را حفظ می کند. هنگامی که این عقیده را (لکی) در بجبوحه عصر (ویکتوریا) ابراز کرد اخلاقیون سخت آزرده شدند بی آنکه خود علت آن را بدانند. اما هرگز نتوانستند خطای عقیده لکی را به ثبوت برسانند. زبان حال اخلاقیون مزبور با تمام منطقشان این است که (اگر مردم از تعالیم ما پیروی می کردند دیگر فحشاء وجود نمی داشت) اما ایشان به خوبی می دانند که کسی توجه به حرفشان نمی کند. این است فرمول فرنگی چاره جویی خطر مردان و زنانی که قادر به ازدواج دائم نیستند و آن بود فرمولی که اسلام پیشنهاد کرده است. آیا اگر این فرمول فرهنگی به کار بسته شود و گروهی زن بدبخت به ایفای این وظیفه اجتماعی اختصاص داده شوند آن وقت زن به مقام واقعی وحیثیت انسانی خود رسیده است و روح اعلامیه حقوق بشر شاد شده است؟ برتاند راسل رسما در کتاب خود فصلی تحت عنوان ازدواج تجربی باز کرده است. وی می گوید: ‹‹قاضی لیندزی که سالیان متمادی مامور دادگاه دنور بوده است و در این مقام فرصت مشاهده حقایق زیادی را داشته است پیشنهاد می کند که ترتیبی به نام (ازدواج رفاقتی) داده شود متاسفانه پست رسمی خود را در امریکا از دست داد. زیرا مشاهده شد که او بیش از ایجاد حس گناهکاری در فکر سعادت جوانان است. برای عزل او کاتولیک ها و فرقه ضد سیاهپوستان از بذل مساعی خود داری نکردند. پیشنهاد ازدواج رفاقتی را یک محافظه کار خردمندکرده است و منظور از آن ایجاد ثباتی در روابط جنسی است. لیندزی متوجه شده است که اشکال اساسی در ازدواج فقدان پول است. ضرورت پول فقط از لحاظ اطفال احتمالی نیست بلکه از این لحاظ که تأمین معیشت از جانب زن برازنده نیست. و باین ترتیب نتیجه می گیرید که جوانان باید مبادرت به ازدواج رفاقتی کنند که از سه لحاظ با ازدواج عادی متفاوت است: اولا منظوراز ازدواج تولید نسل نخواهد بود. ثانیا: مادام که زن جوان فرزندی نیاورده است و حامله نشده است طلاق با رضایت طرفین میسر خواهد بود . ثالثا: زن در صورت طلاق مستحق کمک خرجی برای خوراک خواهد بود …و اگر قانون آن را می پذیرفت تاثیر زیادی در بهبود اخلاق می کرد. آنچه لیندزی و راسل انرا ازدواج رفاقتی می نامند گر چه با ازدواج موقت اسلام اندک فرقی دارد اما حکایت می کند که متفکرانی مانند لیندزی و راسل به این نکته پی برده اند که تنها ازدواج دائم و عادی وافی به همه احتیاجات اجتماع نیست.