دوست داشتن بیش از حد یک شی

پرسش : آیا دوست داشتن بیش از اندازه یک شیئ شرک نیست؟ مثلا عروسک.
پاسخ : باید دانست اگر چه محبت افراطی به چیزی پایداری روحی انسان را کم می کند و او را از یاد خدا و حتی رفتار مناسب با اطرافیان باز می دارد. اما حکم مشرکان را نمی توان به او نسبت داد اگر چه از نظر اخلاقی و عرفانی گرفتار شرک خفی شده است. برای توضیح بیشتر به مطالب زیر توجه فرمایید. آنچه در زبان قرآن و حدیث در خصوص سرزنش این عالم وارد شده در حقیقت به خود دنیا بر نمی گردد بلکه به نحوه توجه به آن و به علاقه قلبی و محبت افراطی نسبت به آن اشاره دارد. پس معلوم می شود که انسان دو دنیا دارد: یکی پسندیده و دیگری ناپسند. دنیای پسندیده عبارت است از این که بنده به وسیله آن به قدرت و علم خداوند پی برد. دنیا و متعلقات آن از آن رو که مظاهر و مخلوقات خداوند هستند از کمال زیبایی برخوردارند چون خالق ایشان زیباست. محبت به این آفریده ها نمایان گر معرفت و شناخت شخص نسبت به عالم مخلوقات است. اما دنیای ناپسند آن است که بنده فقط مخلوقات را ببیند و از خالق آنها غافل گردد. به عبارت دیگر دل به مظاهر حق بندد و از آفریدگار آن مظاهر و تجلیات بازماند. چنین محبت و دلبستگی منشأ تمام مفاسد و خطاهای قلبی و قالبی شمرده می شود و این نحوه علاقه به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است. به این ترتیب تعلق قلب به امور مادی و به تعبیری محبت به دنیا، همان دنیای نکوهیده است و هر چه دلبستگی به آن زیادتر باشد، حجاب بین انسان و سرای جاوید او و پرده بین قلب و حق بیشتر و غلیظ تر می شود. اگر در بعضی احادیث به حجاب های ظلمانی اشاره شده، منظور این نحوه دوست داشتن است. همچنین آیه قرآن که می فرماید: «ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه؛ خداوند برای هیچ کس دو دل در درونش نیافریده» V} (احزاب، آیه 4).{V به این نکته تصریح نموده است که قلب باید جایگاه محبت الهی باشد و بس. هر قدر تعلقات دنیایی بیشتر باشد، حجاب ها نیز زیادتر می گردد و هر چه تعلق زیادتر شود، حجاب غلیظ تر و خارج شدن از آن مشکل تر خواهد بود. مطلب پایانی این است: هر لذتی که انسان در این عالم می برد در قلب او اثر گذار است طوری که تعلق قلب با التذاذ و حظ مادی ارتباط مستقیم دارد تا آن که قلب آدمی مملو از توجه به دنیا و زخارف آن گردد و این منشأ کج روی ها و مفاسد بسیاری است که در زبان آیات و روایات از آن پرهیز داده شده است. اگر در شرح حال بزرگان از صلحاء و اولیاء خداوند می خوانیم که برای زدودن بعضی محبت های غیر واقعی، گاهی مدت ها ریاضت می کشیدند از این رو است که موانع بین خود و خالق خود رااز میان بردارند. پس نتیجه سخن این که چون محبوب واقعی انسان خداوند است، محبت باید به او تعلق گیرد و اگر چیزی دیگر [امور ناپایدار] در جای آن بنشیند، در واقع رهزن شمرده شده، مانع لقاء حق محسوب می گردد و ما پیش از این که به خفی بودن چنین شرکی اشاره کنیم، مانع بودن آن را از جهت وصول به لقای پروردگار مطرح ساختیم که این بسی دردناک تر و خطرناک تر است. امام علی(ع) چه زیبا این موضوع را در قالب دعای کمیل مطرح نموده اند که: «خدایا! معبودا! گیرم من بر عذاب تو صبر کنم اما چگونه بر دوری از تو طاقت آورم؟! و گیرم که حرارت آتش تو را تحمل توانم نمود اما چگونه بر چشم پوشیدن از بزرگواریت بر خود شکیبایی ورزم؟!» V} (شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای کمیل).{V

دکمه بازگشت به بالا