فلسفه وجود غریزه جنسی در انسان از نظر اسلام

پرسش : فلسفهء وجود غریزه جنسی که یک میل حیوانی و پلید است در وجود با شعور انسان در اسلام چه بیان شده است؟ بطور کامل توضیح دهید.
پاسخ : براى دستیابى به پاسخ پرسش فوق نکاتى را یادآورى مى‏کنیم: T}1- حکمت غریزه جنسى در بشر:{T استمرار و بقاى موجودات زنده برخوردار از حکمت و فلسفه‏اى است که در اصل وجود آنان بوده است و آفریدگار جهان آن را از دو راه عملى مى‏کند: 1- از طریق تغذیه و رساندن مواد لازم به بدن براى جایگزینى آنچه از آن به تحلیل مى‏رود. 2- از راه لقاح. اولى موجب بقاى ذات و خود موجود است و دیگرى وسیله استمرار نوع در بستر زمان است. در این میان، حیوانات اصولاً توجهى به ضرورت بقا ندارندو تنها براساس غریزه عمل مى‏کنندو انسان‏ها هم ممکن است بر اثر غفلت و یا نداشتن انگیزه ماندن، در پى عملى شدن عامل بقاى خود نباشند و این اهمال‏کارى، قطعا به انقراض نسل آنها خواهد انجامید. بدین جهت خداوند حکیم و مهربان، میل به تغذیه وجنس مخالف را در وجود آنان قرار داد تا این که آنها از خوردن و آشامیدن و لقاح، احساس لذت کرده و به انگیزه ارضاى این خواست طبیعى خود، نسبت به این دو عمل اقدام کنند و به موجب آن همواره در صدد اجراى عامل استمرار وجود خویش باشند. T}2- نیرومندى غریزه جنسى:{T قدرت و قوت بسیار غریزه جنسى و میل به خوردن و آشامیدن در بشر و تأثیر فراوان و غیر قابل انکار آن در چرخه زندگى او و نقش بنیادى و بسیار قوى آن در شکل‏دهى به شخصیت و رفتار و افکار او و سمت و سوى‏بخشى به تحرکات فردى و اجتماعى او قابل انکار نیست و بدین جهت و بر همین مبنا در یک رویکردی افراطی دو مکتب «فرویدیسم» و «مارکسیسم» در عرصه حیات فکرى بشرى پدید آمد و هر یک از دو مکتب با بزرگ کردن بیش از حد هر کدام از آن دو خواسته طبیعى و اصالت دادن به آن، همان را پایه و اساس شخصیت و حیات بشرى قرار داده و سایر نیازها و امیال او را بازتاب و برآیندى براى آن به شمار آورد. در این میان غریزه جنسى از قدرت و نیروى فزونترى برخوردار است و حکمت آن هم شاید به جهت وجود زحمات و رنج‏هایى باشد که بر اثر این غریزه براى مرد و به ویژه زن، در باردارى و تربیت و تأمین فرزند پیش مى‏آید. T}3- خطرات شهوت‏گرایى:{T میل به لقاح که در اصل آفرینش به جهت تأمین بقاى موجودات زنده، در نهاد آنها به ودیعت سپرده شد، آن گاه که در اختیار بشر قرار گرفت، با سوء استفاده از آن، در جهت هلاکت و تباهى او نیز به کار رفت. این غریزه، اگر رها شود، همچون موریانه که بى‏رحمانه بر درختان تناور هجوم مى‏آورد و از درون آن را پوک و تهى مى‏سازد، جسم و جان آدمى را به تحلیل برده و رفته رفته به ویرانى و سقوط مى‏کشاند. این غریزه چنانچه در اختیار هوا و هوس بشر قرار گیرد، بلایى که بر مغز و اعصاب و قواى جسمى و روانى او وارد مى‏کند به گفته یکى از عالمان سترگ اخلاق و تربیت همچون کارگزار ستمگرى است که رییس حکومت او را، مطلق‏العنان بر جان و مال مردم مسلط کند و او به تدریج تمامى اموال آنان را به زور از صاحبانش گرفته و به مصرف خود رساند وآنها را در بدبختى و دریوزگى رها سازد. ولى اگر تحت فرمان عقل و خرد باشد و مطیع آن گردد، بسان کارگزار عادلى است که مالیات را عادلانه از مردم مى‏گیرد و سایر اموال آنان را براى خود آنها باقى مى‏گذارد و در نتیجه هم دستگاه حکومت اداره مى‏گردد و خدمات آن متوقف نمى‏شود و هم مردم به زندگى عادى خود ادامه مى‏دهند و بدین‏سان نه تنها غریزه جنسى با وجود سلطه عقل بر آن، اشباع خواهد شد بلکه سایر قواى بدن نیز سالم مانده و با نشاط به وظایف مربوط به خود خواهند پرداخت(V}جامع‏العسادات، ج 2، ص 10){V. شهوت جنسى، غریزه‏اى بسیار مقتدر و بى‏رحم است که اگر با بى‏بند و بارى پیروى شود، تمام قواى انسانى را مقهور خویش مى‏سازد. نیروى جسمانى و مغز و اعصاب را به سرعت رو به تضعیف می برد، ذهن را مسموم، اندیشه را مغشوش و قدرت تصمیم‏گیرى و اراده بشرى را تباه مى‏کند. پیروى بى‏بند و بار از این غریزه، همت آدمى را پست، فکر را نزدیک‏نگر و محدود و شخص را در مواجهه با مشکلات حیات و فراز و نشیب‏هاى آن ناتوان و علیل مى‏کند و قلب را که مى‏تواند حرم خداوند و جایگاه او گردد، به لانه‏ى شیطان و جولانگاه ابلیس تبدیل مى‏سازد. سخن گران‏بهایى از رسول اکرم(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: «پس از خود از سه چیز بر امت خود نگرانم: گمراهى و انحراف پس از معرفت و هدایت؛ حوادث و وقایع گمراه‏کننده و شکمبارگى و شهوترانى»V}(همان، ص 4){V. خطر تهاجم فرهنگى و تجاوز به مرزهاى اعتقادى و معنوى ما کمتر از حمله به مرزها و حدود جغرافیایى نیست، که به مراتب از آن حساس‏تر و مصیبت‏بارتر است. مقابله با متولیان و لشکریان تهاجم فکرى، همچون مبارزه با متجاوزان ارضى، ضرورت قاطع دارد، استقامت و صبر مى‏خواهد، قربانى و شهادت لازم دارد، سلاح و مهمات و نقشه و تدبیر مى‏طلبد. سلاح این میدان، اسلحه گرم و سرد نیست، حربه آن، دانش و بصیرت و تقواست که مسلح شدن به آن، جز با روى‏گردانى از شهوت‏پرستى و بى‏بند و بارى میسر نیست. T}4- راه حل اصلى بحران:{T تعبیر از غریزه جنسى و آثار آن بر شخصیت جوانان به «بحران» قلم‏پردازى و یا بزرگ‏نمایى نیست، بلکه حقیقتى است روشن، براى همه کسانى که شخصیت جوان را به خوبى مى‏شناسند و یا خود جوانند و یا دست کم دوران جوانى خود را کم و بیش به یاد دارند. ابتدا گفتیم حکمت از غریزه جنسى استمرار و بقاى نوع بشر است و لذا سالم‏ترین، بایسته‏ترین و مطلوب‏ترین نوع مواجهه با آن و بهترین راه حل مقابله با آن، ازدواج و نکاح مشروع است. انسان با نکاح به موقع و در وقت نیاز – بى‏آن که به دیرى یا زودى آن فکر کند – به مقبول‏ترین و کامل‏ترین صورت خود به نیازمندى خویش پاسخ مثبت مى‏دهد و پیش از آن که به عواقب و پى‏آمدهاى آزاردهنده و فشارهاى غریزه به دنبال آن عقده‏هاى روانى دچار گردد، آن را مهار ساخته و از التهاب آن کاسته است و قبل از آن که انرژى انباشته آن از وجودش سرازیر شود و دامنش را آلوده کرده و بسوزاند، آن را با پاسخ طبیعى و مشروع بى‏اضطراب و نگرانى- فرو نشانده است و این نخستین توصیه دین در این مورد است. رسول اکرم(ص) مى‏فرمایند: H}یا معشر الشباب! من استطاع منکم الباه فلیتزوج…M}{Hاى جمعیت جوانان هر کس از شما توانایى ازدواج دارد ازدواج کند…{M(V}مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج 2، باوبا مقدمات نکاح، ص 531، ح 21){V. از حضرت صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: H}جاء رجل الى ابى علیه السلام فقال له: هل لک من زوجه؟ قال: لا فقال ابى: ما احب ان لى الدنیا و ما فیها و انى بت لیله و لیست لى زوجه. ثم قال: الرکعتان یصلیهما رجل متزوج افضل من رجل اعزب یقوم لیله و یصوم نهاره. ثم اعطاه ابى سبعه دنانیر ثم قال: تزوج بهذه. ثم قال ابى: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: اتخذوا الاهل فانه ارزق لکمM} {Hمردى به محضر پدرم – که درود خدا بر او باد – رسید، آن حضرت به او فرمود: آیا همسرى دارى؟ عرض کرد: نه! پدرم فرمود: من دوست ندارم همه دنیا و آنچه در آن است از آن من باشد در حالى که یک شب را بى‏همسر، سر به بالین گذارم! سپس فرمود: دو رکعت که مرد متأهل به جاى آورد بهتر است از مرد بى‏همسرى که شبش را به نماز قیام کند و روزش را با روزه تمام کند. آن گاه پدرم هفت دینار داد و گفت: با این پول ازدواج کن. سپس پدرم از رسول اکرم(ص) نقل کرد که فرمود: براى خود تشکیل خانواده دهید که براى روزى شما بهتر و مفیدتر است{V(M}وسائل‏الشیعه، انتشارات مکتبه‏الاسلامیه، ج 14، ص 7).{V روایات در این باره فراوان است که به همین دو نمونه بسنده مى‏کنیم. T}5- کنترل:{T اگر براى کسى به هر دلیلى امکان ازدواج نباشد، چنین شخصى تحت هیچ عنوان مجاز نیست روى به گناه آورد زیرا خطر گناه و الوده دامنى بسیار فراتر از فشارها و رنج‏هاى عزوبت و بى‏همسرى است و در صورت خوف وقوع در گناه، ازدواج به هر صورت ممکن واجب مى‏شود و لذا چنین کسى یا باید خود را کنترل کند و دست به گناه نیالاید و یا مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممکن فراهم آورد. قرآن کریم مى‏فرماید: A}ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا{A ؛M} و باید آ ن کسانى که ازدواج برایشان مقدور نیست عفت بورزند{V M}(نور، آیه 33){V. کنترل این غریزه به دو صورت ممکن است تحقق پذیرد: 1- کنترل منفى: غالبا وقتى سخن از کنترل غریزه جنسى به میان مى‏آید، توجه اشخاص به سمت و سوى نوع منفى آن جلب مى‏شود و آن این است که کسى با وجود تحریکات مختلف و مواجهه با عوامل انگیزش این غریزه، بخواهد با میل تحریک شده‏اش مبارزه و مقابله کند و به سوى ارتکاب جرم نرود، چنین کارى گرچه قطعا بهتر از آلایش دامن و عمل به جرم است، ولى پیامدهاى سوء و مخرب آن بر کسى پوشیده نیست. این کار هم به غایت دشوار است و هم زیانبار و بدین جهت هرگاه شخصى به کنترل غریزه سفارش مى‏شود با چنین برداشتى از آن و تصور دشوارى و زیانبارى آن، از پذیرفتن چنین توصیه‏هایى سرباز مى‏زند. 2- کنترل مثبت: غریزه جنسى اگر با ازدواج مهار نگردد، مطلوب‏ترین راه تسلط بر آن، کنترل مثبت است و آن پرهیز از صحنه‏ها و کارهایى است که به تحریک این غریزه مى‏انجامد. این نوع از کنترل، که در حقیقت جنبه‏ى پیشگیرى دارد هم راحت است و هم بى‏زیان و بلکه مفید. راحت است، زیرا در این صورت همچون وسیله نقلیه‏اى است با سرعت معمولى و قانونى که در مواجهه با خطر، مهار حرکت آن زحمت چندانى ندارد، برخلاف ماشینى که با سرعتى بسیار فراتر از حد شناخته شده و بایسته خود سیر مى‏کند که چه بسا به کلى اختیار آن از دست صاحبش بیرون رفته و مصیبت‏ها به بار آورد و کنترل آن هم در صورت تحقق، صدها زیان و رنج و زحمت و اضطراب براى وسیله و صاحب آن به همراه دارد. و بى‏زیان است، زیرا با این حال کنترل غریزه فشارى بر جسم و روان تحمیل نمى‏کند تا به آن صدمه‏اى وارد شود و مفید است چون موجب مى‏شود مغز و اعصاب و قواى بدن در حالت عادى به سر برند و تعادل روانى شخص محفوظ بماند وانرژى و سرمایه‏هاى جسمى و روحى او بیهوده مصرف نشوند. پیش از این نیز از قرآن کریم نقل کردیم که باید کسانى که قدرت و وضعیت مساعد براى ازدواج ندارند عفت پیشه کنند وعفت در این آیه گرچه در ابتدا مفهوم عمل خاصى منافى با آن را دارد ولى با تأمل بیشتر معلوم مى‏شود که آیه کریمه معنایى عام دارد و عفت در همه اعضا و اندام را شامل است و اکنون طرق کنترل مثبت را به اختصار برمى‏شمریم: 1- پرهیز از فکر و ترسیم صحنه‏هاى محرک در ذهن و خیال. عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل مى‏کند که حضرت(ع) فرمود: H}ان عیسى قال للحواریین:… ان موسى امرکم ان لا تزنوا و انا آمرکم ان لاتحدثوا انفسکم بالزنا فضلاً عن ا ن تزنوا فان من حدث نفسه بالزنا کان کمن او قد فى بیت مزوق فافسد التزاویق الدخان و ا ن لم یخرق البیت{H؛ عیسى(ع) به اصحاب خود گفت:… موسى به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما دستور مى‏دهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید تا چه رسد به این که زنا کنید زیرا کسى که خیال زنا کند مانند کسى است که در خانه‏اى نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنین کارى گرچه خانه را نمى‏سوزاند ولى زینت و صفاى آن را مکدر کرده و فاسد مى‏کند‌ V}(وسائل‏الشیعه، ج 14، ص 240){V. 2- دورى از نگاه‏هاى مسموم و مناظر تحریک‏آمیز. قرآن کریم در دو آیه متوالى دستور به اغماض و نگهدارى چشم از نگاه حرام و هوس‏آلود داده است. در آیه اول مى‏فرماید: A}‹‹قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم…؛{Aبه مؤمنان بگو دیدشان – را از نامحرمان – فرو نشانند و نهانگاه‏هاى خود را – از وقوع در حرام – نگه دارند››. و در آیه بعدى مى‏فرماید: A}‹‹و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن…M} {Aبه زنان مؤمن بگو – چشمهایشان را فرو گیرند و نهانگاه‏هاى خویش را محافظت کنند››V}(نور، آیه 30 – 31){V. جالب این است که در هر دو مورد خداوند متعال نخست دستور به مراقبت از نگاه محرک و عفت چشم مى‏دهد و آن گاه به حفاظت از عورت فرمان داده است. رسول اکرم(ص) مى‏فرمایند: H}«النظره سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ایمانا یجد حلاوته فى قلبه؛ {H نگاه هوس‏آلود، تیرى است مسموم از تیرهاى شیطان، هر کس آن را به جهت خوف الهى ترک کند، خداوند ایمانى به او مى‏بخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس مى‏کند»V}(الاخلاق، سید عبدالله شبر، قم، انتشارات بصیرتى، ص 127).{V 3- گوش ندادن به آوازها و موسیقى‏هاى تحریک‏کننده و مبتذل. در حدیثى از حضرت صادق(ع) آمده است: H}ان رجلا سأله عن سماع الغناء فنهى عنه و تلا قول الله عز وجل: «ان السمع والبصر والفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسؤولاً»{H؛V}(اسراء، آیه 36){V. H}«و قال یسأل السمع عما سمع والفؤاد عمّا عقد والبصر عمّا ابصر؛{H مردى از آن حضرت درباره شنیدن آواز محرک پرسید. حضرت از آن نهى کرده و این آیه را خواندند: «به یقین گوش و چشم و دل هر یک مورد سؤال خواهند بود» و فرمود: گوش از آنچه شنیده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه دیده است مسؤول بوده و بازخواست خواهند شدV}(مستدرک‏الوسائل، چاپ قدیم، ج 2، ص 459، ابواب یکتسب به، باب 80).{V 4- اجتناب شدید از گفتگوهاى دوستانه و نشست‏هاى غفلت‏زا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحریک‏آمیز. از حضرت امام باقر(عِ این‏گونه روایت شده است: H}«من اصغى الى ناطق فقد عبده، فان کان الناطق یؤدى عن الله عزوجل فقد عبدالله و ان کان یؤدى عن الشیطان فقد عبد الشیطان؛ {H هر کس به سخن گوینده‏اى گوش فرا دهد او را بندگى کرده است، پس اگر ناطق از خدا بگوید شنونده، خداوند را بنده شده و اگر از شیطان و سخنان شیطانى بر زبانش جارى کند قطعا بندگى شیطان کرده استV}(وسائل‏الشیعه، چاپ ایران، کتابفروشى اسلامیه، ج 12، ص 236).{V 5- اعتدال در خوردن. بى‏تردید پرخورى و بى‏نظمى در خوردن در ذخیره‏سازى و انباشتن موادى که نیازمند تفریغ باشد مؤثر است، ولى در صورت اعتدال و کم‏خورى سهم ناچیزى از آن صرف تهیه آن مواد مى‏شود. در حدیثى که قبلاً از پیامبر گرامى(ص) نقل کردیم، آن حضرت پس از آن که جوانان را به ازدواج ترغیب مى‏کنند مى‏فرمایند: H}و من لم یستطع فلیصم فان الصوم به وجاء؛{H هر کس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگیرد یقینا روزه نیروى غریزه او را تضعیف مى‏کندV}(مستدرک الوسائل، ج 2، ص 531).{V 6- اشتغال، ورزش و سرگرمى‏هاى مفید. زیرا با وجود فراغت، هم مواد غذایى در تقویت غریزه به مصرف مى‏رسد و هم‏فکر و خیال مصروف چاره‏سازى در تفریغ آن مى‏شود و لذا در روایات بر اشتغال و کار و پرهیز از فراغت (بی کار و وقت آزاد) تأکید بسیار شده است. حضرت امام صادق(ع) در حدیث پردامنه «مفضل» مى‏فرمایند: H}… وهکذا الانسان لو خلا من الشغل لخرج من الاشر والعبث والبطر الى ما یعظم ضرره علیه و على من قرب منه… {H … و همین‏گونه انسان اگر بى‏کار و فارغ باشد، به بیهودگى و سرمستى دچار مى‏شود و بر اثر آن به مسایلى مبتلا مى‏شود که زیان آن هم بر خود و هم بر نزدیکان او سنگینى خواهد کرد…V}(بحارالانوار، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج 3، ص 87){V. 7- تلاوت قرآن. بى‏شک انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامین آن، خود شفاى هر دردى است که به سرعت کار هر پریشانى را رو به سامان مى‏برد و زخم‏هاى پنهان را التیام مى‏دهد و همت‏ها را تا آسمان‏ها بالا مى‏برد و بشر را از فرو رفتن در عالم حیوانات را نجات مى‏بخشد. امیرمؤمنان(ع) مى‏فرمایند: H}«و تعلّموا القرآن فانه ربیع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء الصدور و احسنوا تلاوته فانه انفع القصص؛{H قرآن را فرا گیرید زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن بر مرض‏ها و دردهاى خود مرهم بگذارید زیرا آن داروى شفابخش سینه‏هاست و آن را نیکو تلاوت کنید که به یقین سودمندترین قصه‏هاست»V}وسائل‏الشیعه، ج 4، ص 825، ابواب قرائه القرآن، باب 1، ح 7).{V خلاصه این که: راه حل دین در خصوص نوع مقابله و مواجهه به غریزه جنسى نخست ازدواج و نکاح مشروع است و در صورت عدم امکان، کنترل مثبت با شرحى که بیان شد و سپس کنترل منفى با وجود همه زیان‏هاى آن، ولى هیچ‏گاه به بى‏بند و بارى و افسارگسیختگى و آلودگى به گناه رضایت نمى‏دهد و زیان آن را به مراتب خسارت‏بارتر و ویرانگرتر از ضرر کنترل منفى مى‏داند. این نوشتار را با این جمله به پایان مى‏بریم که بزرگان گفته‏اند: «نفس را مشغول بدار وگرنه او تو را به خود مشغول خواهد ساخت».

دکمه بازگشت به بالا