ویژگی های فطری انسان

پرسش : راجع ویژگی های فطری انسان و نحوه شکوفایی آن توضیح بدهید. مخصوصأ نحوه شکوفای از آن را توضیح بدهید.
پاسخ : گرایشات فطری انسان را در پنج مقوله بیان کرده اند: 1- مقوله حقیقت جویی: در انسان به طور فطری گرایشی به نام حقیقت جویی، دانایی یا مقوله دریافت جهان خارج وجود دارد. یعنی انسان می خواهد جهان و هستی اشیا را چنان که هستند دریابد. این گرایش را روانشناسان حس حقیقت جویی یا حس کاوش می گذارند و گفته اند این همان چیزی است که در کودکان از سن دو یا سه سالگی پیدا می شود که در نتیجه آن بچه ها کنجکاوی زیادی کرده و در مورد چیزهای اطراف خود سؤالات زیادی می کنند این حس کم و بیش در همه افراد بشر وجود دارد ولی شدت و ضعف دارد و بستگی دارد انسان چه اندازه آن را پرورش دهد. 2- مقوله خیر اخلاقی: گرایش خیر اخلاقی از مقوله فضیلت است. همان چیزی که ما در روابط بین خود اخلاق می نامیم. یعنی انسان به یک سری چیز هایی گرایش دارد که منفعت نیست بلکه فضیلت است، خیر است و خیر عقلانی. این غیر از گرایش به چیزی به دلیل منفعت مادی آن است. منفعت خیر حسی است اما فضیلت خیر عقلانی. مثلا گرایش انسان به راستی از جهت راستی بودن آن است و نیز تنفر انسان از دروغ به خاطر دروغ بودن آن است. گرایش به تقوا، صداقت، پاکی از گرایش های فضیلتند. 3- مقوله زیبایی: در انسان گرایش به جمال و زیبایی به معنای مطلق وجود دارد حال چه به معنای زیبایی دوستی و یا زیبا آفرینی که نامش هنر است. هیچ انسانی نیست که از این حس خالی و خارج باشد. انسان در لباسی هم که می پوشد کوشش می کند تا جایی که ممکن است وضع زیباتری برای خود به وجود آورد. انسان ساختمان را در درجه اول برای حفظ از سرما و گرما می سازد ولی این انگیزه را با حس زیبایی خود مخلوط می کند و سعی می کند آن را زیبا بسازد. انسان زیبایی های طبیعت را دوست دارد؛ آب صاف و زلال و دریا را دوست دارد و از آن لذت می برد. خط زیبا و نقاشی جالب و جذاب را می پسندد و به آن گرایش دارد. خود قرآن یکی از جهات آیت بودنش مقوله زیبایی است. یکی از بزرگترین عامل های جهانی شدن قرآن عامل زیبایی و فصاحت و بلاغت فوق العاده آن است. 4- مقوله خلاقیت و ابداع: در انسان این گرایش وجود دارد که می خواهد چیزی را نبوده است بیافریند. بچه ای که چیزی را خلق و ایجاد می کند، در خود احساس شخصیت و سرور و شادی می کند. به طور کلی در ابتکارها اعم از طرح های اجتماعی، مملکت داری، طرح های شهرسازی، برنامه ریزی ها، روش تدریس، نویسندگی و تألیف کتاب این میل و گرایش در انسان وجود دارد که طرح و روش جدیدی ارائه دهد. 5- مقوله عشق و پرستش: در انسان زمینه ای وجود دارد که ما آن را عشق می نامیم. عشق چیزی ورای محبت است. محبت در حد معمول در هر انسانی وجود دارد و انواع گوناگونی دارد. مثلا محبت و علاقه بین دو دوست و بین دو همسر و بین پدر و مادر و فرزندان اما عشق چیز دیگری است. پرستش و پیشانی بندگی در مقابل خداوند بر زمین ساییدن و اظهار خضوع و خاکساری در پیشگاه با عظمت الهی و نیاز به پرستش و عبادت از اموری فطری و اصیل در درون همه انسان هاست. فطرت خدا داده انسان اگر به حال اولیه خود بماند و گرد و غبار تعلقات مادی و گناهان آن را نپوشاند و دفن نکند به طور طبیعی این گرایشات در آن وجود دارد و در جاده بندگی به سوی تکامل و تعالی حرکت می کند ولی دلباختگی به دنیا و عالم ماده و آلوده شدن به گناهان و معاصی، این چراغ روشن را در وجود انسان از درخشش باز می دارد و انسان را از مسیر بندگی منحرف می گرداند. برای شکوفایی فطرت باید با تلاش و کوشش و ریاضت و عبادات خالصانه و توبه واقعی از خطاها و گناهان، گرد و غبارهایی که آینه فطرت را تیره و تار ساخته اند جارو کرد و زمینه تبلور و ظهور را برای فطرت فراهم کرد و این همان کاری است که هدف اصلی انبیا و اولیای الهی بوده است. امیر مؤمنان(ع) در بخشی از خطبه اول نهج البلاغه می فرماید: H}«فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیاءه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول؛{H خداوند پیامبرانش را یکی پس از دیگری میان مردم فرستاد تا از مردم وفای به عهدی را که در فطرتشان بخواهند و نعمت های فراموش شده خداوند را به یاد آنها بیاورند و با تبلیغ و رساندن پیام الهی حجت را بر مردم تمام کنند و گنج های عقل پنهان شده را برای آنان آشکار سازند». یعنی در وجود انسان چیزی است که خداوند از مردم درباره اش پیمان گرفته بود ولی آنها فراموش کردند و نعمت های فراوانی به آنها بخشیده که از آن غافل شده اند و در اعماق ضمیر آنها گنج های ارزشمندی قرار داده که گرد و غبار غفلت و معاصی آنها را پوشیده است. کار انبیا(ع) یادآوری آن عهد ازلی و آن نعمت ها و گنج های فراموش شده است که همان گوهر فطرت انسان باشد. یعنی پیامبران(ع) چیز نو و تازه ای برای بشر نیاورده اند، همه چیز در درون بشر وجود دارد ولی مورد غفلت قرار گرفته و پوشیده شده و انبیا با موعظه و سفارش و هدایت و تعالیم آسمانی می خواهند آن گنج نهان را عیان سازند و آن پیمان الهی را به انسان یادآوری کنند.

دکمه بازگشت به بالا