اهمیت علم از دیدگاه اسلام
پرسش : در مورد اهمیت علم از دیدگاه اسلام و کسب تحصیل در زندگی برایم توضیح دهید .
پاسخ : الف) اهمیت و عظمت مقام علم؛ در حدى است که خداوند در قرآن به پیامبرش دستور مىدهد: «قل هل یستوى الذین یعلمون والذین لایعلمون…؛ [اى پیامبر!] بگو: آیا کسى که عالم است با کسى که نمىداند برابر است؟»،V} (زمر، آیه 9).{V پیامبر اسلام در مقام ارزشگذارى به علم مىفرماید: طلب العلم فریضه على کل مسلم الا ان الله یحب بغاه العلم؛ دانشآموختن بر هر مسلمانى واجب است همانا خدا، طلب کنندگان دانش را دوست دارد»،V} (اصول کافى، ج 1، کتاب فضل العلم، ح 1، ص 35).{V ب ) از نظر قرآن و روایات، علم وسیله است نه هدف؛ آن هم وسیلهاى که انسان را به کمال مىرساند و دنیا و آخرت او را آباد مىکند. گفتنى است که ارزش هر علم به ارزش موضوع آن علم است و در این جهت علوم الهى و دینى – با توجه به موضوع آن – از سایر علوم اشرف و برتر است؛ ولى این بدینمعنا نیست که علوم دیگر بىاهمیت و بدون ارزش است و علم نیست. در نگاه کلى قرآن، هر علمى که انسان را به دنیاپرستى سوق دهد و به چنگال مادیات بسپرد و فهم و شعور او را به طرف خواب و عیش و نوش بکشاند هدف نهایى او را تنها وصول به مادیات قرار دهد، چیزى جز ضلالت و گمراهى نیست. در قرآن کریم آمده است: «ذلک مبلغهم من العلم ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله؛ این آخرین حد آگاهى آنها است و خداوند به حال آن که از راه حق گمراه شده آگاه است»، V}(نجم، آیه 30){V. پس علوم غیردینى نیز مىتواند نقشآفرین بوده و موجبات سعادت آدمى را فراهم کند. این در صورتى است که هدف تلقى نشود، بلکه وسیله پیشرفت و رسیدن به کمال باشد. از طرف دیگر علوم دینى نیز اگر طالب آن قصد رسیدن به دنیا را داشته باشد، موجب بدبختى انسان مىشود. ج ) آموختن علم نباید براى رسیدن به دنیا باشد و کسى که منظورش از طلب علم، مال دنیا باشد، بهرهاش همان است و در آخریت بهرهاى ندارد»،V} (همان، ص 57 و 58).{V اگر کسى از علمى به فن و حرفهاى دست یافت و این فن وسیله رزق و ارتزاق او شد، این نه تنها مذموم نیست، بلکه خوب و مطلوب است زیرا به وسیله فنّش به جامعه خدمت مىکند و به مردم نفع مىرساند و در کنار آن با تلاش خود روزى مقدرش را به دست مىآورد. سخن دیگر ما در این زمینه این است که بالاخره ما در هر لحظه با عمل سر و کارى داریم. عمل نیز باید به یک اساس و اصل تکیه کند و اگر عملى از پشتوانهى نظرى و عملى برخوردار نباشد فاقد ارزش است. دستورالعمل قرآنى این است: A}ولاتَقفُ ما لیسَ لک به علم{A؛ از چیزى که دانش درباره آن ندارى پیروى مکن( V}سورهى اسرى، آیهى 36{V). بنابر این قبل از عمل و رفتار، باید دانش و معرفت لازم را کسب کرد و آن گاه مبادرت به عمل ورزید. در خصوص تحصیل، تدریس، کار و حرفه، رفتار فردى و اجتماعى در تمام شئون زندگى در مرحله اول باید «شناخت» و «معرفت» لازم را کسب کرد و الاّ ارزش عمل نامعلوم است. وقتى عمل بر اساس علم دقیق و معرفت شایسته صورت نگرفت سعادت آدمى به خطر خواهد افتاد. سخن لطیفى از خواجه عبدالله انصارى در تفسیر ادبى و عرفانى آیهى مورد بحث، رسیده است که شایسته است آن را وجههى نظر و الگوى خود قرار دهیم. مىفرماید «در این آیت هم موعظت است هم تذکرت هم تهدید، موعظتِ بلیغ و تذکِرَت به سزا و تهدید تمام پند مىدهد تا بنده از کار دین غافل نماند، و یاد مىدهد تا بنده حقّ را فراموش نکند، بیم مىنماید تا بنده دلیر نشود. مىگوید: اى آدمى، زبان گوش دار( V}زبان خودت را چنین تربیت کن که تا چیزى را نداند، نگوید{V). آن چه ندانى مگوى، گوش را به شنیدن باطل مشغول مکن، دیده را به دیدنِ ناشایست نگران مکن! به دل هُشیار باش، اندیشهى فاسد مکن که فردا تو را از همه آنها خواهند پرسید، زبان را شاه راهِ یاد حق گردان تا رستگار شوى، گوش را بر شنیدن سخن حق دار تا از رحمت بهرهیابى، چشم را بر نظرِ عبرت گُمار تا بر خوردار باشى، دل را با مهرِ او پر داز و غیر او را فرو گذار تا به پیروزى رسى( V}تفسیر ادبى و عرفانى قرآن مجید، ج 1، ص 571، خواجه عبدالله انصارى{V). دربارهى بىهدفى در زندگى و تحصیل اظهار نگرانى نمودهاید. درباره همین عمر اندیشه کنید. ما و زمان در حال داد و ستد با یکدیگریم. به تعبیر حضرت على(ع) «زمان، از تو مىگیرد، تو هم از زمان بگیر. زمان، در تو اثر مىگذارد، تو هم در زمان تأثیر بگذار» (V}غررالحکم، ص 3705{V). راستى! آیا آنچه را به دست مىآوریم با آنچه از دست مىدهیم برابرى مىکند؟ سودمان بیشتر است یا زیانمان؟ مىبریم یا مىبازیم؟ براى داشتن یک «زندگى خوب» و «عمر با برکت» چه باید کرد؟ الگو قرار دادن انسانهاى موفق، یکى از راههاست و بهره گرفتن از تجارت و نظر دیگران، گامى و شیوهاى دیگر. شما نیز الگویى یا الگوهایى بگیرید! P}این جهان را نِگر به چشم خرد{E}نى بدان چشم کاندرو نگرى{P P}همچو دریاست وزنکوکارى {E}کشتى اى ساز تا بدان گذرى{P V}(رودکى){V سفارش پایانى ما این است؛ تقاضا مىکنیم نهجالبلاغه حضرت امیر را به دست گیرید و نامه 31 حضرت امیر را که به امام حسن مجتبى(ع) نگاشتهاند با دقت و به تدریج بخوانید. پیامهاى این نامه را برداشت کنید. سپس به عمل بدانها بکوشید. کتابهاى ارزشمندى در زمینه علم و حکمت تألیف شده است که به برخى اشاره مىکنیم: 1. آداب تعلیم و تعلّم در اسلام، ترجمهى منیه المرید شهید ثانى، دکتر حجّتى. 2. تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهرى. 3. جهانبینى اسلامى، ص 288، بخش خودآگاهى، اثر شهید مطهرى. 4- دوراهىهاى زندگى، مهدى مهریزى.