دچار خستگی و بی هدفی شده ام

پرسش : چرا دچار دلزدگی ،خستگی و بی ارادگی و بی هدفی شده ام؟
پاسخ : P}خدایا! رهایم مکن بى‏تو سردم{E}جدا از درخت تو یک برگ زردم{P P}بدون تو هیچم، اگر هم که باشم{E}شرار غمم، غصه‏ام، کوه دردم{P P}تو مى‏دانى آخر که شب‏هاى هجران{E}چه کردم در آتش، در آتش چه کردم{P P}خدایا من از سایه‏اى در گریزم{E}شب و روز، با این شبح در نبردم{P P}شبى از نگاه شبح مرده بودم{E}ولى دست گرم دعا زنده کردم{P V}(نجمه عزیزى به نقل از مجله حدیث زندگى، شماره 5){V با توجه به نامه پرعاطفه شما مرحله به مرحله پیش مى‏رویم و بعد از گذشتن از مبادى نظرى، به مراحل عملى مى‏رسیم. مرحله اول: امید را در خود زنده کنیم آخر همه کوچه‏ها به بن‏بست نمى‏انجامد! قوى‏ترین تکیه‏گاه بعد از «خداوند»، «خودت» هستى. سرمایه‏هاى وجودى، استعدادهاى درونى، فرصت تلاش، نعمت جوانى، اوقات فراغت همه و همه مى‏توانند و باید در تو بذر «امید» را برویانند و به ثمر برسانند. هیچ کس کامیاب از مادرزاده نشده است بلکه محصول «مزرعه وجود» را با دستان تلاشگر و جان امیدوار خویش، برداشت مى‏کند. امید مقوله‏اى است که ما را به آینده «پیوند» مى‏زند اگر این عامل ارتباطى را از دست بدهیم، خلع سلاح شده‏ایم. ما براى مقابله با دشمنان درونى و بیرونى به سلاح نیاز داریم، براى حرکت در جهت رسیدن به کامیابى به مرکب نیاز داریم سلاح و مرکب ما امید ماست. نه دنیا به آخر رسیده است و نه همه راه‏ها به رویت بسته است مى‏گویى مشکلات بسیار است؟ مگر مى‏توان بدون مشکلات زیست. P}مشکلى نیست که آسان نشود{E}مرد باید که هراسان نشود{P پس در تمام مراحل زندگى بازنگرى و به کارانداختن سرمایه امید راهگشا و راه حل مشکلات است. براى آگاهى بیشتر ر.ک: 1- قبله این قبیله، جوادمحدثى. 2- مجله حدیث زندگى، شماره 5، مقالات ویژه امید. مرحله دوم: عزم و اراده است. به قول حافظ: P}همتم بدرقه راه کن اى طایر قدس!{E}که دراز است ره مقصد و من نوسفرم{P آرى براى نوسفران، سرمایه‏اى ارزشمندتر از «همت» نیست. اى عزیز! تو همه اندیشه‏اى. اى عزیز، تو همه اراده‏اى. به غیر اراده و اندیشه، استخوان و گوشتى بیش نیستى! شاکله وجودیت، سازمان درونى‏ات، دست‏مایه و جان‏مایه‏ات. اول امید و بعد اراده است. دبیر ورزش یکى از دبیرستان‏هاى قم براى نگارنده، این قضیه را تعریف کرد. در سال گذشته در دبیرستان با جوانى آشنا شدم. دست‏هاى او را رنگى دیدم، با خود اندیشه کردم که ممکن است مشغول رنگ‏کارى بوده، آثار رنگ بر دستان او باقى مانده است ولى روزهاى بعد نیز دست‏هاى او همین‏گونه بود. وقتى حال و روز او را جستجو کردم متوجه شدم چون پسر بزرگ خانه است صبح‏ها به دبیرستان مى‏آید و بعدازظهرها و روزهاى تعطیل به کار مى‏پردازد تا مخارج زندگى خود و خانواده‏اش را تأمین کند. روز دیگرى متوجه غیبت یکى از دانش‏آموزان خوب مدرسه شدم که از لحاظ مالى وضع متوسطى داشت. چند روز بعد که او را دیدم با حالت ناامیدى به من گفت: آقا قصد دارم دبیرستان را رها کنم. آن قدر مشکلات بر من غلبه کرده است که نزدیک است از پا بیفتم. با او کمى صحبت کردم و آن روز گذشت. فرداى آن روز، زنگ دوم مدرسه بود، دانش‏آموزى که رنگ‏کارى مى‏کرد به همراه همین دانش‏آموز پیشم آمدند. پرسیدم هان! چه خبر شده است؟! شما را شاد و سرخوش مى‏بینم!! جوانى که تا دیروز مغموم و محزون و مأیوس بود، با نشاط و سرزندگى خاصى گفت، آقا قرار است از امروز ما عصرها با هم به سر کار برویم. پرسیدم چه کارى؟ دانش‏آموزى که رنگ‏کارى مى‏کرد گفت: آقا ما با هم تصمیم گرفتیم به صورت مشارکتى رنگ‏کارى بکنیم و از همین امروز آن را عملى مى‏سازیم»V}(این قضیه مربوط به سال تحصلى 81 – 80 است و چون هر دو دانش‏آموز یتیم هستند از بردن نام ایشان خوددارى نمودیم){V. اگر در محیط اطراف خویش در محله، مدرسه و جامعه بررسى کنیم نمونه‏هاى بسیارى را مى‏یابیم که به «امید» زنده‏اند و با اراده، عظمت مى‏آفرینند. مثلاً هر روز صبح که برمى‏خیزى و اول صبح پا در کوچه مى‏گذارى آیا کوى و محله را تمیز نمى‏یابى؟ مى‏دانى عامل تمیزى کوچه‏ها کیست؟ آن فرد زحمتکش شهردارى. او هر صبح این کار را مى‏کند. به قول حافظ: P}چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد{E}من نه آنم که زبونى کشم از چرخ فلک{P اراده به قدرى مهم است که خداوند ریشه و اساس سعادت و شقاوت را اراده معرفى نموده است. A}منکم من یرید الدنیا و منکم من یرید الاخره{A؛ بعضى از شما آخرت‏طلب است و بعضى دنیاطلب(V}آل عمران، آیه 152{V). A}تریدون عرض الدنیا والله یرید الاخره{A؛ شما کالاى دنیا را دنبال مى‏کنید و خداوند آخرت را براى شما مى‏خواهد(V}انفال، ایه 67{V). جان کلام این است که باید انگیزه و اراده را ترقى داد. هر چه اراده انسان ارزشمندتر و متعالى‏تر باشد، به همان میزان ارزش و مرتبه او بالا مى‏رود. مرحله سوم: کسب شادابى است. P}دلگیر از آنى که سهیلت زده سیلى{E}سیبى که سهیلش نزند رنگ ندارد سیب سرخ را دیده‏اى؟! مى‏دانى از چه‏رو چنین شاداب و خوش‏رنگ است؟! از بس تابش خورشید را بر جان خود تحمل نموده به این زیبایى، شادابى و خوش‏طعمى رسیده است. سیبى در دایره هستى رخ از مصائب و سختى‏ها نمى‏پوشد. انسان نیز که عصاره هستى است با استقامت و پایدارى است که مى‏تواند به نشاط و شادابى برسد. الگوهاى اصیل ما که پیشوایان دینى ما هستند افرادى شاد، مسرور، جدى، خوشرو، خوش‏لباس، خوش‏رفتار و سخت کوش بودند ولى با این وصف با انواع گرفتارى‏ها و آزمایش‏هاى الهى نیز روبرو مى‏شدند و هرگز در بر سختى‏ها نیستند بلکه با آغوش باز با قضا و قدر الهى روبرو شدند. حافظ که رحمت الهى بر روح عرشى‏اش باد مى‏فرماید: P}گفت آسان گیر بر خود کارها کز روح طبع{E}سخت مى‏گیرد جهان بر مردمان سخت کوش{P P}گوش کن پند اى پسر! وزبهر دنیا غم مخور{E}گفتمت چون در حدیثى گر توانى داشت گوش{P P}با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام{E}مى‏گزت زخمى رسد آیى چو چنگ اندر خروش{P کتابى در زمینه شادابى معرفى مى‏کنیم که انشاءالله از آن استفاده نمایید: شرع و شادى، ابوالفضل طریقه‏دار، نشر همسایه. نگاه اجمالى به آموزه‏هاى دینى، از این حقیقت پرده برمى‏دارد که از آثار ایمان مذهبى، شادابى و سرزندگى و شادمانگى و انبساط خاطر است، چرا که مذهب، بر زمینه‏هاى پیدایش آن سفارش کرده و نشانه‏هایش را ستوده است. براى نمونه به دو مثال توجه نمایید: 1- لباس تمیز براى نماز انتخاب کنید چون: H}النظیف من الثیاب یذهب الهم والحزن و هو طهور للصلاه{H؛ لباس تمیز غم و ناراحتى را برطرف کرده و آن لباس پاک (مناسب) نماز است(V}وسائل‏الشیعه، ج 3، ص 346 – روایت از حضرت على(ع){V). 2- براى روزه‏دار دو شادى است، یکى به هنگام افطار و دیگرى در آخرت. شادى و نشاط به هنگام افطار را عموم مردم تجربه کرده‏اند(V}مفاتیح‏الجنان، اعمال ماه رمضان{V). مرحله چهارم: حفظ حالت طلب یا تشنگى علمى و عملى است. در هر کارى تعادل و میانه‏روى را وجهه نظر خود سازید و از هرگونه افراط و تفریط در کارها بپرهیزید. جایى که سلامتى و عافیت روحى و جسمى بالاترین نعمت‏ها محسوب مى‏شود و بهترین دعاها در این مقوله مى‏گنجد: A}ربنا اتنا فى الدنیا حسنه و فى‏الاخره حسنه و قنا عذاب النار{A(V}بقره، آیه 201{V). امیرمؤمنان(ع) درباره سلامتى مى‏فرمایند: H}من اراد السلامه فعلیه بالقصد{H؛ هر کس طالب سلامتى روحى و جسمى است باید تعادل و میانه‏روى را حفظ کند(V}غررالحکم، ح 1099{V). با حفظ تعادل و میانه‏روى آدمى در کارها با جدیت و با شور و شوق دست به کار مى‏شود لذا سفارش مى‏کنیم در هر شأنى و در هر رتبه‏اى ظرفیت‏هاى خود را در نظر بگیرید و همیشه مقدارى کمتر از ظرفیت جسمى و روحى از خود کار بکشید. احتمال دارد که شما در برخى کارها دچار افراط و تفریط شده‏اید لذا نشاط از شما سلب شده است. در حال حاضر چون تحصیل مهمترین کار شما است، با جدیت و اشتیاق تمام آن را به پایان برسانید و در کنار تحصیل به سایر امور زندگى بپردازید. هیچ چیزى نباید موفقیت شما را در امر تحصیل به مخاطره بیاندازد. موفقیت در تحصیل به شما شادابى خواهد بخشید و پرداختن به امور معنوى و دینى شما را فردى متعهد و مفید به حال جامعه بار خواهد آورد. مرحله پنجم: توکل و توسل به خداوند متعال و تقوا پیشگى است. بعد از نمازها این آیات شریف را مورد توصیه واقع شده، مرتب بخوانید: A}و من یتق الله یجعل له مخرجا * و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل على الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شى‏ء قدرا{A؛ هر که پرهیزکارى پیشه کند خداوند براى او راه‏هاى خروج از سختى‏ها را قرار مى‏دهد و او را از جاهایى که قابل فهم و درک نیست روزى مى‏دهد. هر که به خداوند توکل کند خدا او را کفایت مى‏کند. خداوند امر خودش را به انجام مى‏رساند و براى هر چیزى اندازه‏اى و قدرى قرار داده است(V}طلاق، آیات 2 و 3{V). حسن ظن و خوش‏گمانى به خداوند سرّى است که نباید از فواید و برکات آن غافل ماند. فقط به خداوند امیدوار باشید واز غیر او طمع ببرید؛ به او اعتماد و توکل کنید تا «وکیل» و «کفیل» و «ولىّ» شما او باشد و خوشا به حال کسى که خدا ولیّش باشد: «الله ولى الذین آمنوا…(V}بقره، آیه‏الکرسى»{V). به حکم عقل و نقل بر انسان واجب است که نیازهاى خود را از خداوند طلب کند. او طلب را دوست دارد. او دلدادگى مى‏خواهد. او مسکنت و افتادگى مى‏جوید، نه این که نیازمند باشد (نعوذبالله) بلکه آن را وسیله تقرب ما قرار مى‏دهد. او گدایى در گهش را مى‏پذیرد. گداى کوى او، ضجه مى‏زند ناله مى‏کند به خاک مى‏افتد ولى گله و شکایت نمى‏کند. اى عزیز! خوشا به حالت که توجهت داده‏اند و غافل نیستى. چگونه شکر این بگذارى. چگونه شکرانه این نعمت توانى داد که امانتى به نام «غم» بر دلت افکنده دوست تا تو با امانتش چه کنى؟ به که روى آرى؟ فرمودى شاید امتحان مى‏دهم؛ گوییم جز امتحان نیست. A}ان یمسسک الله بضر فلا کاشف له الا هو و ان یمسسک بخیر فهو على کل شى‏ء قدیر{A؛ آنچه خداوند از درهاى رحمت بر مردم گشاید هیچ‏کس نتواند آن را بربندد و هر آنچه او ببندد، کسى را یاراى گشودنش نیست{M(V}انعام، آیه 17{V). براى رفع غم و اندوه و گشایش کارها نماز غفیله و ذکر شریف H}«لا اله الا انت، سبحانک انى کنت من الظالمین»{H را فراموش نکنید. به خبرهاى خوشى که حاکى از موفقیت‏هاى شما باشد ما را نیز مسرور خواهد ساخت.

دکمه بازگشت به بالا