شادی مومن در چهره او و اندوهش در درون

پرسش : چرا گفته شده شادی مؤمن در چهره او و اندوهش در درون اوست؟
پاسخ : وجود جامعه‏اى که در همه ابعاد داراى تعادل باشد و افراد آن اعتدال روحى و روانى لازم را داشته باشند از هدف‏هاى بزرگ ادیان آسمانى و به ویژه دین مقدس اسلام بوده است. چون رسیدن به اهداف بلندى که این ادیان براى بشر ترسیم کرده‏اند، جز در سایه چنین اعتدالى به دست نمى‏آید. شادى و سرزندگى در حد معقول و منطقى به گونه‏اى که انسان را از هدف آفرینش و مسیر بندگى غافل نسازد و به مستى و بى‏خبرى و سستى در اداى وظایف و مسؤولیت‏ها نیانجامد از امور ضرورى و مهمى است که در روایات پیشوایان دین به آن توجه ویژه‏اى شده است. در حدیثى از امیرمؤمنان(ع) آمده است: H}السرور یبسط النفس ویصیر النشاطM}{Hشادمانى انبساط خاطر و نشاط و سرزندگى مى‏آورد{M(V}میزان الحکمه، چاپ دفتر تبلیغات اسلامى، ج 4، ص 436، ح 8448{V).به منظور گسترش شادى و شادمانى و زدودن اندوه و افسردگى از جامعه اسلامى و ایمانى و ایجاد موجى از نشاط و خرمى در بین انسان‏ها، در روایات سفارش‏هاى فراوانى در مورد خوشرویى و گشاده‏رویى در هنگام برخورد با دیگران شده، مثلاً در روایتى مى‏خوانیم: H}البشاشه حباله المودّهM}{Hخوشرویى کمند دوستى و محبت است{M(V}میزان الحکمه، چاپ دفتر تبلیغات اسلامى، ج 1، ص 417، ح 1708{V). و در حدیثى دیگر چنین آمده است: H}الق اخاک بوجه منبسطM}{Hبرادرت را با گشاده‏رویى ملاقات کن{M().V}همان، ج 1، ص 418، ح 1707{V. خوشحال کردن اهل ایمان و زدودن غم و اندوه از چهره و قلب آنان مورد تأکید شدید بزرگان دین بوده به گونه‏اى که پیامبر(ص) در حدیثى مى‏فرماید: H}من سرّ مؤمنا فقد سرّنى و من سرّنى فقد سرّ اللّه‏M}{Hهر که مؤمنى را شاد و مسرور کند مرا شاد کرده و هر که مرا شاد کند خداوند را شاد کرده است{M(V}همان، ج 4، ص 430، ح 8465{V). از طرف دیگر آثار زیانبار اندوه و پریشانى و لزوم دورى از آن و زدودن زنگ غم و غصه از آینه جان انسان‏ها، از دیدگاه حق‏بین و ژرف‏نگر اولیاى پاک الهى پنهان نمانده است. در روایتى مى‏خوانیم: H}الهمّ نصف الهرمM}{Hغم و اندوه نیمى از پیرى است{M(V}میزان الحکمه، ج 4، ص 392، ح 3758، چاپ دفتر تبلیغات اسلامى{V). و حدیث دیگرى مى‏خوانیم: H}الهمّ یذیب الجسدM}{Hغصه بدن را آب مى‏کند{M() و نیز چنین آمده است: H}من کثر همّه سقم بدنهM}{Hهر که اندوهش فراوان باشد، بدنش بیمار مى‏گرددV}{Mهمان، ح 3759{V. V}همان، ح 3761{V. حال روایتى که مى‏گوید: شادى مؤمن در چهره او و اندوهش در دل است، درست در راستاى همین اصلى کلى است که باید جامعه اسلامى، جامعه‏اى سرزنده و بشّاش باشد، به گونه‏اى که اهل ایمان باید غم و اندوه خویش را در دل پنهان دارند و با تظاهر به شادى و شادمانى، زمنیه افسردگى و ملامت و اندوه جامعه را فراهم نیاورند و تعادل روانى جامعه را به هم نزنند. چون رسیدن به سرمنزل سعادت انسانى و الهى از دیدگاه اسلام تنها با داشتن جامعه‏اى بانشاط معقول و منطقى و به دور از هرگونه زیاده‏روى و کوتاهى است، نشاطى که با روح کلى حاکم بر تعالیم اسلامى هماهنگ بوده و از چارچوب کاملاً مشخص دستورات و آموزه‏هاى آن خارج نگردد و از نظر روانى نیز، اگر کسى با وجود غم و اندوه درونى خود را شاد و مسرور نشان دهد و تظاهر به شادمانى مى‏نماید، این عمل در خودِ وى نیز تاثیر گذارده و از شدت اندوهش مى‏کاهد. مخفى نماند که از بررسى روایات و سخنان پیشوایان دین مى‏توان به این نتیجه رسید که غم و اندوهى که مورد ملامت و سرزنش واقع شده غم و اندوهى است که در رابطه با دنیاى فانى و امور دنیوى و کم و زیاد آن مى‏باشد و این اندوهى است که اولیاى الهى به تعبیر قرآن کریم از آن پیراسته مى‏باشند: A}الا ان اولیاءالله لاخوف علیهم و لاهم یحزنونM}{Aآگاه باشید که دوستان خداوند، ترسى از آینده و غمى از گذشته ندارند{M ولى غم و اندوهى که به خاطر آخرت و دورى از اصل و حقیقت خود و نرسیدن به مقصد اعلاى انسانى باشد و نیز غصه‏اى که به خاطر ارتکاب گناهان و آلوده کردن فطرت پاک خدایى و تیره کردن آینه تابناک و درخشان قلب و روح انسان است، مورد تحسین واقع شده و در روایات فراوانى آن را ستوده‏اند، از جمله در حدیثى مى‏خوانیم: H}انّ الله یحب کل قلب حزینM}{Hخداوند هر قلب غمناکى را دوست دارد{M(V}میزان الحکمه، ج 2، ص 401، ح 3812، چاپ دفتر تبلیغات اسلامى{V). و در حدیثى دیگر آمده است: چه بسیار انسان‏هاى غمناک و اندهگین که غم و اندوهشان شادى ابدى و جاودانه را بهره آنان مى‏سازد(V}میزان الحکمه، ج 2، ص 401، ح 3813، چاپ دفتر تبلیغات اسلامى{V). البته باید دانست که این نوع غم و اندوه بر خلاف نوع اول نه تنها باعث افسردگى و خمودى انسان نمى‏گردد، بلکه پشتوانه‏اى محکم براى نشاط و سرزندگى است، چون شادمانى و سرزندگى تنها با عوامل مادى به دست نمى‏آید. بلکه عوامل معنوى و روحى نیز در تحقق آن تاثیر بسزایى دارند و به همین دلیل انسان‏هاى برگزیده و پاکى که هماره از ترس آخرت اشکى‏ریزان و سینه‏اى سوزان داشته و در دورى از محبوب خویش ناله‏هاى شبگیر داشته‏اند هرگز گرد و غبار دلمردگى و افسردگى بر چهره آنان ننشسته و سپاه خمودگى و کسالت روحى هرگز بر روح آنان خیمه نمى‏زد به شهادت تاریخ آنان از شاداب‏ترین و کوشاترین افراد جامعه بوده‏اند. غم و اندوه جاودانه على(ع) که تنها چاه کوفه مى‏توانست ذره‏اى از آن را درک کند و با سنگ صبور بودنش قدرى از شراره آن بکاهد و آبى بر لهیب آن بزند و ترس از عظمت ربوبى و غشوه‏ها و سوزش‏ها و آه سوزان شبانه وى هرگز مانع از کندن چاه‏هاى مختلف و ایجاد نخلستان‏هاى گوناگون و احسان به دردمندان و نوازش یتیمان و رسیدگى به امور مسلمانان نگردید، بلکه آن جهاد عظیم و کوشش‏هاى خستگى‏ناپذیر، ثمره‏ى شیرین آن اشک‏هاى شورِ عاشقانه و آن غم و اندوه سوزانِ جاودانه بود.

دکمه بازگشت به بالا