علت عادی بودن رقص در جامعه ما
پرسش : علت عادی بودن رقص در جامعه ما چیست؟
پاسخ : حساسیت شما نسبت به مسائل فرهنگى، اجتماعى و ارزش قابل تقدیر است. اما این که نوشتهاید «رقص در جامعه ما عادى شده» قبول این معنى به صورت کلى شاید درست نباشد. در ارتباط با حکم شرعى رقص و انواع آن دیدگاههاى مختلفى وجود دارد که فعلاً در پى بیان حکم شرعى آن نیستم. اما به طور مختصر و فقط براى تبیین موضوع باید گفت، برخى از فقها به جایز بودن آن براى همجنس و نیز براى شوهر نظر دادهاند و برخى دیگر تنها رقص زن براى شوهر را مجاز دانستهاند و برخى هیچ کدام را که دلایل فقهى آن در کتابهاى مربوطه موجود است. مقام معظم رهبرى در این باب فرمودهاند: «رقص براى همجنس در صورتى که محرک شهوت نباشد و موجب مفسدهاى نشود و همراه آن موسیقى حرام استفاده نشود، اشکال ندارد» و در مجموع فرقى بین رقصهاى سنتى و غیرسنتى و محلى و… نیست». پیرامون فلسفه تحریم از دیدگاه اسلام، باید به کرامت وجودى و اعتبار و ارزش توجه داشت که خداوند براى انسان در نظر گرفته است. و اگر هدف انسان را رسیدن به کمال بدانیم. هر آن چه که انسان را به نحوى از این مسیر دور کند، در اسلام منع شده است و میزان منع نیز بستگى به میزان غفلتى است که آن عمل مىتواند براى انسان در مسیر یاد شده، ایجاد کند. و به همین دلیل بعضى اعمالى که زمینه ورود انسان را به مسیرهاى انحرافى و فساد فراهم مىسازد مثل مشروبات الکلى، قمار، رقص، موسیقى مطرب و… در اسلام منع شده است و فراگیر شدن چنین اعمالى در جامعه دامى در جهت انحطاط آن جامعه، به پایینترین مرحله خود و دور شدن از کمال انسانى مىباشد. اما چرا رقص حالت عادى پیدا کرده (بر فرض قبول)، دلایل متعددى مىتواند داشته باشد که مهمترین آن کمتوجهى مسئولین به مسایل فرهنگى و دینى و ایجاد شیفتگى و تبلیغ نسبت به فرهنگ مبتذل غرب، با اهداف خاص مىباشد و از طرف دیگر برنامهریزى دشمنان انقلاب اسلامى براى به انحراف کشیدن این حرکت اصیل و اسلامى است که بر اساس تجربیات و تحقیقات انجام شده از سوى استعمارگران در کشورهاى اسلامى به ویژه ایران، مؤثرترین راه براى تغییر مسیر اصلى و الهى و زمینهسازى براى دستیابى به اهداف شوم استکبارى خود را «ایجاد بىبند و بارى و فساد» در این کشورها دانستهاند و به این منظور از هیچ کوششى براى رسیدن به آن هدف فروگذار نمىکنند. «رقص» نیز یکى از امورى است که مىتواند آرام آرام جامعه را به سوى فساد و بىبند و بارىهاى مختلف همراه با اعمال مفسدهانگیز دیگر سوق دهد و زمینه را براى ترویج فساد فراگیر فراهم کند. اما چه باید کرد و یا وظیفه ما در برابر این گونه اعمال مفسدهانگیز چیست؟ 1ـ امر به معروف و نهى از منکر به عنوان یک وظیفه عمومى البته با رعایت شرایط، آداب و مراتب آن (که در پاسخ سؤالات بعدى مفصل توضیح خواهد آمد) و با شناخت دقیق موضوع، موقعیت جامعه، روحیات افراد، تفکیک امور حرام از غیر حرام و… . 2ـ تدوین و تصویب قوانین متقن، استوار و جامع. 3ـ وجود تشکیلات قوى جهت قوانین مزبور. 4ـ اهتمام کلیه مجموعههاى فرهنگى کشور و مسئولین آن مراکز در ایجاد و تقویت فرهنگ دینى و جلوگیرى از نفوذ فرهنگ ابتذال و بیگانه، که صدا و سیما، رسانههاى گروهى و وسایل ارتباط جمعى در این زمینه وظیفه سنگینترى دارند. 5ـ برخود قاطع قوه قضائیه با مروجین فرهنگ بیگانه و اعمال خلاف قانون. 6ـ ارائه جایگزینهاى مجاز براى تفریح و تنوع در زندگى جوانان. بنابر این، باید به این نکته توجه داشت که علاوه بر وظیفه عمومى (بند 1) عمده مسؤولیت بر دوش مسئولین اجرائى، قانونگذارى و دستگاه قضایى کشور است که چنانچه در جامعه شاهد بعض مظاهر فساد هستیم نشانه آن است که درست به وظایفمان عمل نمىکنیم.