علاقه زیادی به خودارضایی دارم چکار کنم؟
پرسش : به علت علاقه به دوستم به بیماری خودارضایی مبتلا شده ام، راهنمایی شما چیست؟
پاسخ : دوست عزیز دانشجو! قبل از پرداختن به موضوع مورد نظرتان لازم است ابتدا از اعتمادتان به این دفتر و کارشناسان مربوط که تنها سرمایه ما مىباشند تقدیر و تشکر کنیم و با آرزوى توفیق روزافزون براى شما جوانان عزیز و پرتلاش به اصل سخن روى مىآوریم: از دیدگاه علمى دوستىهابر چند نوع است: 1- دوستى به خاطر خدا همانند علاقه به اولیاى دین و برادران ایمانى که منشاء آن منش دینى فرد و اعتقادات اوست نه انگیزههاى دیگر. 2- دوستى به جهت مال و جمال ویا کششهاى غریزى دیگر. نوع اول؛ این دوستىها عبادت و از بهترین اعمال است . چنانچه در احادیث منقول از اهل بیت(ع) آمده است: «هل الدین الا الحب؛ آیا دین جز محبت چیز دیگرى است؟». نوع دوم؛ این دوستىها چنانچه موجب سد راه خدا گردد و احیانا آدمى را به انحراف بکشاند خطرناک ترین دام شیطان است که باید از آن پرهیز نمود و تنها آن را معبرى براى درک جلال و جمال خداوند قرارداد. ممکن است گلى زیبا انسان را فریفته و مجذوب خویش کند ولى عاقل کسى است که در وراى زیبایى گلجمال خالق گل راببیند و از این حجاب عبور کرده تا ملکوت را مشاهده نماید. در مورد علاقه شما به دوستانتان احتمال مىرود دو غریزه با یکدیگر تداخل نمودهاند: 1- غریزه زیباپسندى، 2- غریزه جنسى. در بسیارى از موارد این دو با یکدیگر آمیخته و خلط مىشوند. براى جداسازى این دو لازم است شما دخترى را شرعا نامزد نمایید تا این غریزه به طریقى ارضا شده و جهت خاص خود را بیابد و غریزه زیباپسندى که مىتواند در مسیر صحیح معنوى قرار گیرد و به سوى ذات جمیل على الاطلاق رهسپار شود و قربانى یک غریزه حیوانى نگردد. لازم به ذکر است صرف علاقه و محبت به شخص و یا چیزى امرى ممنوع وکارى محرم نیست. ولى لغزشگاهى است که در صورت مراقبت نکردن ممکن است آدمى را به قعر پرتگاه بیاندازد. لذا براى حفظ پاکى و سلامت جسم و جان خویش، باید از این نوع دوستىها چشم پوشید و در یک تصمیم قطعى کار را یکسره کرد. در رابطه با مشکلى که با آن مواجه هستید توجه به چند نکته الزامى است: 1) دوست و دوست یابى از نیارهاى واقعى زندگى است و داراى فلسفه خاصى است. اما آنچه مهم است – در این راستا همچون دیگر جنبههاى زندگى – رعایت اعتدال مىباشد. به عبارت دیگر: علاقه شما به دوستتان احساسى پاک و لطیف است اما همواره باید عواطف با تعقل همراه باشند. ولى به نظر مىرسد عقل و منطق این مقدار علاقه را تاءیید نکند. 2) انسان در برابر هر یک از نعمتهاى الهى – از جمله دوست خوب – همواره باید بداند که بالاخره روزى آن را از دست خواهد داد. بنابراین دل سپارى در برابر هر چیز باید به گونهاى باشد که فقدانش موجب آزار انسان نگردد. 3) سعى کنید نسبت به دشوارى دورى از دوستتان خونسرد باشید. مسلما به تدریج رنج این فراق کاهش خواهد یافت و عادى خواهد شد. 4) سعى کنید با افراد دیگر صلاحیتدار طرح دوستى بریزید و روابط اجتماعى خود را افزون سازید تا عمل جانشینى به طور عادى انجام گیرد. 5) این حالت شما تا حدودى از پیامدهاى تجرد در جوانى است و اقدام به ازدواج مشکل شما را ریشه کن خواهد ساخت. علاقه و عشق محصول توجه به کمال است. آدمى زمانى که در چیزى و یا کسى کمالى را مىبیند، به آن علاقهمند مىگردد و اگر کشش به هر دلیل قوى باشد، این علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر مىگردد. آنچه که در این وادى فراگیر است، همان یکسونگرى و مبهوت شدن به یک جهت و جنبه است. ممکن است صرفاً کسى به جهت صدا و یا رنگ و یا حتى حرکتى به کسى یا چیزى علاقهمند شود و به جانب او گرایش پیدا نماید. در حالى که صدها عیب در آن وجود دارد. به گفته حکیمان: «حبٌ الشىء یعمى و یصمّ ؛ دوست داشتن چیزى، آدمى را کر و لال مىکند». تقریباً در تمامى عشقهاى مجازى این ضعف وجود دارد که مجذوب شدن به خصلتى، آدمى را از جنبههاى دیگر باز مىدارد. از همینرو است که گفتهاند: عاشق خیال معشوق خویش را پیش از خود معشوق مىخواهد. ریشه این مطلب آن است که که حقیقت عشق متعلق به عالم ماده نیست؛ بلکه مربوط به کمال مطلق است که هیچ نقص و عیبى در او راه ندارد. انسان بالفطره عاشق خدا و طالب او است و اصولاً زمینه عشق در انسان براى عشق الهى و رسیدن به محبوب مطلق است. موجودى مىتواند معشوق حقیقى انسان قرار گیرد که هر چه از او مشاهده مىکند، زیبایى و کمال باشد و هیچ نقص، عیب و بدى در او وجود نداشته باشد و چنین موجودى جز خداوند متعال نیست. با توجه به این موضوع، عشق انسان به موجودات مادى، عشق حقیقى نیست، بلکه عشق مجازى است؛ زیرا جز خدا هیچ موجودى قابلیت معشوق بودن را ندارد وانسان عاشق، خود به این مطلب واقف است که معشوق مجازى او، عیبهاى فراوانى دارد که مانع عشق ورزیدن به او مىشود و در مىیابد که این معشوق مجازى، لیاقت و قابلیت عشقورزى را ندارد؛ اما از طرفى بعضى از کمالات و زیبایىها را در او مىبیند که در حقیقت برگرفته از جمال و کمال محبوب حقیقى است و به عشق ورزیدن هم نیاز دارد. این جا است که به معشوق خیالى رو مىکند و به او عشق مىورزد؛ زیرا مىبیند معشوق مجازى او قابلیت این عشق را ندارد و مانند مجنون وقتى به لیلى مىرسد، عشقش خاموش مىشود؛ زیرا آنچه او به آن عشق مىورزید لیلى نبود؛ بلکه خیال لیلى بود که از هر نقص و عیبى مبرا بود و هر جمال و کمالى را داشت. از این رو فقط در عشق به خداى متعال است که انسان پس از وصول و مشاهده، نه تنها عشقش فروکش نمىکند، بلکه بیشتر مىشود؛ زیرا هر چقدر انسان به خدا نزدیکتر مىشود، کمال و جمال بیشترى مشاهده مىکند. با توجه به این حقیقت و اندیشیدن کامل درباره آن، امید است بتوانید راه حل مشکلى که مطرح نمودهاید را دریافته و مجاز را پلى براى رسیدن به حقیقت قرار دهید؛ چراکه عشق ورزیدن جز به او، همهاش خسارت است و تباهى. بنابر این چشمان خویش را باز کرده و به دنبال این گونه عشقها نروید. P}عشقها کز پى رنگى بُود{E}عشق نَبود عاقبت ننگى بُود {P توصیهها: 1- از تنها شدن با دوستتان به شدت پرهیز کنید. 2- به عواقب ناگوار این نوع روابط از نظر روحى و جسمى بیندیشید. 3- همچنان به نماز و شرکت در جماعت و جمعه اهتمام ورزید. قرآن فرموده است: «نماز را در دو طرف روز و پاسى از شب به پا دارید همانا خوبىها، بدىها و گناهان را از بین مىبرد». اگر گناه از آدمى سر مىزند، نباید نسبت به اعمال خوب دیگر بدین بهانه سستى کند؛ بلکه با اهتمام بیشتر به آنها و غلبه بخشیدن به آن، زمینه را بر گناه تنگ نماید. 4- با دوستتان صحبت کرده و با هم پیمان ببندید که گرد گناه نگردید و با همکارى یکدیگر، در صیانت خود از گناه کوشش کنید. در این صورت است که: «من یتق اللّه یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب؛ کسى که تقوا پیشه سازد، خداوند راه خروج از بنبستها را براى او قرار مىدهد و از راهى که گمان نمىبرد روزى مىرساند». 5- سریعا به فکر ازدواج باشید؛ چرا که درمان حتمى براى محفوظ ماندن از گناه در ازدواج است. 6- افکار خود را در مطالب عبرتآمیز متمرکز کنید و از تماشا و یا نگاه به صحنههاى تحریکآمیز پرهیز کنید. قرآن و نهجالبلاغه و کتابهاى حدیث را به دقت بخوانید. همچنین کتابهاى سیاحت غرب و منازل الاخره را مطالعه و درباره آن اندیشه کنید. 7- با توافق با دوستتان و براى مصون ماندن از گناه، محل اسکان خود را تغییر دهید و در عین دوستى با یکدیگر در اتاقهاى جداگانهاى سکونت کنید. این کار در عین سخت بودن در آغاز، ثمرات شیرینى را در پى خواهد داشت. حضرت على(ع) مىفرماید: «الا و انّى لم ار کالجنه نام طالبها ولا کالنار نام هاربها؛ من همانند بهشت نعمتى ندیدم که طالبانش در خواب باشند و نه مانند آتش جهنم که گریزندگانش در غفلت به سر برند». و نیز فرموده است: «هر نعمتى پایینتر از بهشت تباهى است و هر گرفتارى کمتر از آتش دوزخ عافیت است»، V}(بحار الانوار، ج 77، ص 295).{V 8- کتب اخلاقى و موعظه زیاد مطالعه کنید مانند مجموعه کتب شهید دستغیب، به خصوص کتابهاى معاد و سراى دیگر و گناهان کبیره. 9ـ نسبت به گذشته خود توبه کنید و مأیوس از رحمت بىمنتهاى الهى نباشید و بدانید که یأس از رحمت الهى خود گناه بزرگى است. توبه واقعى هم آن است که دیگر به سراغ آن گناه نرود و رسوبات ذهنى باقىمانده از آن دوران را نیز از ذهن خود خارج سازید. 10ـ عملکرد و میزان موفقیت خود را به توصیههاى فوق هر روز محاسبه کرده و سعى کنید میزان موفقیت خود را افزایش دهید. از مکاتبه بعدى و میزان تأثیر توصیه ما را مطلع بسازید.