روشن کردن آتش محبت خدا در دل
پرسش : به من بگوئید چگونه می توانم آتش محبت خدا را در دل خود بیندازیم؟
پاسخ : در بحث روش تحصیل محبت خداوند، علاوه بر عنوان محبت به عنوان عبادت و اطاعت و معرفت نیز باید توجه نمود؛ زیرا این سه عنوان (معرفت، محبت و عبادت) کاملاً به هم مربوطاند و محبت ریشه در معرفت و عبادت دارد. این بحث از پیچیدگى خاصى برخوردار است؛ زیرا محبت نسبت به معرفت، گاهى قبل و گاهى بعد از آن قرار مىگیرد و همچنین، محبت نسبت به عبادت، گاهى قبل از آن و گاهى پس از آن قرار مىگیرد. به عبارت دیگر، گاهى محبت معلول معرفت است و گاهى علت آن و همچنین، محبت گاهى علت عبادت است و گاهى معلول آن. بنابراین براى روشن شدن بحث لازم است روابط این سه عنوان مورد بررسى قرار گیرد تا دقیقا آشکار شود که جایگاه محبت در کجا است و عوامل و اسباب تحصیل و تحریک آن کدام است. T}رابطه معرفت و محبت{T پرواضح است که محبت از جهتى فرع بر معرفت است، همانطور که نفرت که ضد محبت است نیز، ریشه در معرفت دارد. میل و نفرت انسان نسبت به چیزى ریشه در شناخت آن چیز دارد. انسان دوستدار زیبائى و گریزان از زشتىها است و به هر مقدار که تحت جاذبهى جمال چیزى قرار گیرد و زیبائى آن را درک نماید، نسبت به آن چیز علاقه نشان مىدهد. دوست داشتن و عاشق شدن انسان نسبت به کس یا چیزى که هرگز او را ندیده است و هیچگونه شناختى نسبت به او ندارد، کاملاً بىمعنا است. انسان ابتدا مىشناسد و سپس طالب، محب و عاشق مىشود و معقول نیست کس که چیزى را ندیده و مزهى آن را نچشیده است بگوید، دوست دارم یا ندارم. حتى نوع محبت هر کس نیز بستگى به نوع شناخت و نوع محبوبهاى او دارد. برخى آدمها حسىاند؛ شناخت آنها محدود به حس است و تنها مجذوب جمال طبیعت و زیبائىهاى حسى هستند و برخى علاوه بر حواس از ادراک عقلى نیز سود مىبرند، این دسته از زیبائىهاى عقلى و مجرد نیز لذت مىبرند و همین طور برخى ادراکات خیالى یا وهمى دارند. ایشان دوستدار صحنههاى خیالى و یا معانى وهمىاند. مراتب ضعف و قوت محبت نیز بستگى به مراتب معرفت دارد، خصوصا نسبت به خداى متعال که بر هر مقدار درجهى معرفت انسان بالا رود، به همان مقدار عشق و محبت او نیز اوج مىگیرد، به همین دلیل محبتى که انسان در ابتداى راه و در اثر معرفت علمى و ابتدائى تحصیل مىکند با محبتى که در انتهاى راه و در اثر معرفت حضورى و شهودى نصیب او مىشود یکسان و برابر نیست؛ «یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات؛ بالا رفتن از درجات و مراتب قرب و محبت حق تعالى، بستگى به درجات ایمان و علم و دانش انسان دارد». T}رابطه محبت و عبادت{T عبادت گر چه نیاز اساسى به معرفت و ایمان دارد و با انگیزهى ترس از جهنم و یا طمع به بهشت نیز برگذار مىشود؛ ولى عبادتى که انسان را به اوج قلهى انسانیت، کمال و قرب الهى مىرساند، تنها عبادتى است که برخاسته از محبت به خداى متعال باشد. امام صادق(ع) در روایتى فرمودهاند: «بندگان خداى سه گروهاند، گروهى عبادتشان از روى ترس است، ایشان بردگانند و گروهى عبادتشان از روى طمع است، ایشان مزدورانند و گروهى عبادتشان از روى محبت است، ایشان آزادگاناند. این گروه بهترین عبادت کنندگاناند». از نظر اسلام، ارزش اخلاقى عمل و عبادت و تأثیر سازندهى آن، بستگى به آگاهى و آزادى دارد و دو عنصر ترس و طمع، دقیقا دو عامل تهدید کنندهى آزادى هستند. از این دیدگاه تنها کسانى که با انگیزهى محبت عبادت مىنمایند از عوامل تهدید کنندهى ترس و طمع به دور هستند و عبادتشان کامل است. این روایت بسیار حکیمانه به خوبى بیان مىکند که چگونه عبادت حقیقى ریشه در محبت خدا دارد و انگیزهى واقعى عبادت، محبت به خداى متعال است. T}رابطهى عبادت و معرفت{T همانگونه که معرفت، زمینه محبت و عبادت آگاهانه را فراهم مىآورد، عبادت نیز متقابلاً زمینهساز حصول معرفتى عمیقتر مىشود و انسان در یک سیر متقابل صعودى میان معرفت، محبت و عبادت و دوباره معرفت بیشتر، محبت فزونتر و عبادت خالصانهتر، به سمت کمال و سعادت به پیش مىرود. و على(ع) در روایتى فرموده است H}«ثمره الدین قوه الیقین؛{H میوه و ثمرهى دین دارى، نیرو یافتن معرفت و یقین است». T}عوامل تحصیل محبت خداوند{T از مطالب گذشته به خوبى آشکار شد که عوامل اصلى تحصیل محبت خداوند، معرفت و عبادت است؛ زیرا در مراحل اولیه، محبت مستند به معرفت است و ریشه در شناخت محبوب دارد و در مراحل پیشرفتهتر، عبادت موجب معرفت و محبت بیشتر مىشود. برنامههایى عملى براى تقویت محبت در دل توصیه شده است که به صورت فهرست وار عبارتند از: 1. تلاوت قرآن با صوت زیبا و حزین و شرایط مخصوص. 2. تفکر و دوام یاد خدا. 3. توجه به نعمتهاى الهى از آن جهت که آثار رحمت و محبت حق تعالى و مظاهر اویند. 4. مطالعه در زیبائىها و عجایب خلقت. 5. ارتباط روحى و معنوى با اهل بیت(ع) و اولیاء و دوستداران خداوند. 6. شرکت در مجالس ذکر و انس با اولیاء الهى. 7. مطالعه کتب و اشعار اهل معرفت و عشق. T}شرط و مانع{T مهمترین مانع ظهور محبت خدا در دل انسان، حب دنیا است. حب خدا در یک تضاد واقعى با حب دنیا، ممکن نیست که درون یک انسانى با هم جمع شود. هر انسانى یا اهل محبت دنیا است و یا اهل محبت خدا. بنابراین مهمترین شرط تحقق محبت در یک دل، اخراج حب دنیا از آن دل است. در این زمینه مولاى متقیان و امیرمؤمنان فرموده است «اگر دوستدار خداوند هستید پس لازم است که محبت دنیا را از دل خویش برایند. چگونه مدعى محبت خداى سبحان است کسى که قلبش مسکن حب دنیا است. همان گونه که خورشید با شب جمع نمىشود، حب خداوند نیز با حب دنیا جمع نمىشود.